بارها عوض آدمهای دیگری اشتباه گرفتهشدهام، نمیدانم چرا اما خیلی زیاد برایم اتفاق افتادهاست؛ طبق معمول روزگار میگذرانم ڪه ناگهان یڪی میآید و در جوِ تعجبم مرا در آغوش میگیرد و یا دستم را میفشارد و یا هم با ذوق فریاد میزند فلانی و من هم با جرئت زیرِ ذوقش زده، میگویم: من فلانی نیستم!
چه پنهان گاهی خندهام میگیرد و گاهی هم عصبانی میشوم از اینڪه طرف تا هنوز قادر بهتشخیص چهرهی دوستش نیز نبودهاست.
مثلن امروز از آن روزهایی بود ڪه یڪی برایم گفت: دلم میخواهد برایت بگویم چرا با من حرف نمیزنی پریسا؛ آخر تو خیلی شبیه دوستم پریسا هستی.
و من...
#گل_طاهری