این تصویر ۱۲ تا استراتژی روانشناختی بازاریابی رو میگه که هسچکدوم به نظر من در مقایسه با فروش مستقیم،بی اخلاقی نیستن. 1. افراد در برابر اعداد ضعیف هستند: افراد وقتی اعداد و آمار مشخصی ببینند، راحتتر متقاعد میشوند. مثال: “میزان رضایت ۹۸.۷٪”. 2. افراد به توجیه قیمت حساساند: وقتی دلیلی برای قیمت یک محصول ارائه شود (مثل تخفیف یا محدود بودن موجودی)، راحتتر خرید میکنند. 3. افراد از ضرر کردن هراس دارند: انسانها ترجیح میدهند از ضرر جلوگیری کنند تا اینکه چیزی به دست آورند. بنابراین تأکید روی از دست ندادن یک فرصت مؤثر است. 4. افراد از متفاوت بودن میترسند: وقتی ببینند دیگران هم از محصولی استفاده میکنند، احساس امنیت میکنند و راحتتر تصمیم میگیرند. 5. افراد در برابر گزینههای انتخابی ضعیف هستند: ارائه چند گزینه به مشتری باعث میشود حس کند کنترل بیشتری روی انتخاب دارد و راحتتر تصمیمگیری کند. 6. مشتریان به فروشهای بستهای (پکیجها) علاقه دارند: وقتی محصولاتی بهصورت پکیج ارائه شوند، به نظر میرسد خرید بهتری انجام میدهند. 7. افراد به محدودیت حساساند: وقتی محصولی محدود باشد یا بهصورت ویژه ارائه شود (مثل “فقط ۱ عدد باقی مانده!”)، تمایل به خرید افزایش مییابد. 8. احساس خاص بودن باعث افزایش تمایل به خرید میشود: اگر به مشتری حس خاص بودن داده شود (مثل “این پیشنهاد فقط برای شماست”)، بیشتر جذب محصول میشود. 9. رتبه اول بودن تأثیر زیادی دارد: مردم به محصولاتی که بهعنوان بهترین معرفی میشوند اعتماد بیشتری دارند. 10. اولین تأثیر مهمترین تأثیر است: تأثیری که در نگاه اول بر مشتری میگذارید، نقش بزرگی در تصمیمگیری نهایی او دارد. 11. داستانها تأثیرگذارند: ارائه داستانی جذاب درباره محصول یا برند باعث ایجاد ارتباط عاطفی با مشتری میشود. 12. چیزهای کوچک و بامزه مورد علاقه افراد هستند: محصولات کوچک و دوستداشتنی احساس مثبتی ایجاد میکنند و تمایل به خرید را افزایش میدهند.
اولین بار کدوم از خدا بی خبری پیشنهاد بازاریابی از طریق فروش مستقیم رو داد؟ یه نفر میشه سفیر یه برندی و باید سفیر های دیگه رو جمع کنه و اون آدم چون یه آدم معمولیه و دایره ی آشناهاش محدوده، اول از همه اطرافیان و فامیل و دوستاش شروع میکنه. فکر کن دوست من به من رو میندازه که یه محصولی رو بخرم و منم مثل خودش سفیر بشم. من اصلا و ابدا علاقه ندارم و نمیخوام ولی نه گفتنم به این محصول با بقیه ی محصولات بازار فرق داره و فرقشم اینه که اینجا اگه نه بگم، «نه» ی من رابطه ی ما رو خدشه دار میکنه. حتی اگه اون آدم خیلی چیل باشه و اصن براش مهم نباشه تو قبول بکنی یا نکنی، تو ته ذهنت یه خاطره ی تاخ از این می مونه که من میتونستم دوستمو کمک بکنم ولی نکردم. فروش مستقیم یه روش کثیف و ناعادلانه ست و هر برندی این کار رو میکنه در عوض اینکه پول بده به کمپین های تبلیغاتی درست و حسابی، تو ذهن من با آشغال فرقی نمیکنه. هر کمپین تبلیغاتی ای همیشه دست رو یه نقطه ضعف آدم میذاره. اینجور نیست که بقیه معصوم و عاشق چشم و ابروی ما باشن، ولی کسی که روابط بین دوستا و خانواده رو دست آویز میکنه از پست ترین روش میخواد وارد شه .
چاقویی که برای آشپزی استفاده کردم آنقدر تیز بود که نیم ساعت بعد انگشتم خونش در اومد 😭😂 (البته من همیشه اینطوریم که زخم پیدا میکنم روی خودم بعد یادم نمیاد خودمو زخمی کرده باشم. 😂😂😂😭)