View in Telegram
نمود منطقی آزادی «تو می‌گویی که من آزاد نیستم،‌ اما من دستم را بلند کردم و پایین آوردم. هر کسی می‌فهمد که این پاسخ بی‌منطق، نمودی منطقی از آزادی است.»* تو می‌گویی که من آزاد نیستم، اما من میان خیابان معشوقم را بوسیدم. با لباس سفیدم روی جدول خیابان نشستم. ترانه‌ام را کف خیابان‌های تهران خاندم. ماشینم را برای خریدن کتاب فروختم. اتاقم را با قرمزِ جیغ رنگ زدم. خط چشمی به اندازه‌ی دماوند کشیدم. پشت چشم‌هایم را آبی کردم. یک دیگ سالاد خوردم. یادداشت‌م را از زبان سگ محله‌مان نوشتم. برای خابیدن سرم را از تخت آویزان کردم. در خاب خودم را قربانی کردم. هر کسی می‌فهمد که این پاسخ بی‌منطق، نمودی منطقی از آزادی است. * از «جنگ و صلح»‌ نوشته‌ی لئوو تولستوی
Telegram Center
Telegram Center
Channel