View in Telegram
چرا از سفر، حذر می‌کنم؟ عاشق زیارت رفتن هستم. عاشق ولو شدن زیر چادر گل‌گلی‌های حرم. اگر هم پا بدهد کنج خنکی برای چشم بستن و ذکر گفتن و دانه سر انداختن برای بافتن یک خیال بلند رنگی‌پنگی. یادم نیست. نشمردم. پاسپورته را هم نگاه نکردم چند سال شده که محرومم. محروم که... چه می‌دانم. درست و حسابی هم طلب نکردم. هی این لذت را انداختم پُشتِ سد یک کار دیگر. قبلاً، یکشنبه‌ها تعطیلی کلیسایی داشتم. کلّه‌ی سحر میرفتم زیارت امامزاده‌ها و تا قبل از ۱۰ صبح برمی‌گشتم سر کار و زندگی. حالا که فکرش را می‌کنم این رزق‌ها از برکت سحرخیزی گیرم می‌آمد. حالا دغدغه‌‌ی جدید: چگونه سحرخیزنده‌تر شوم؟
Telegram Center
Telegram Center
Channel