قلم به مثابه تیغ
از صبح دارم به نصف اهل عالم میگویم
آقاجان
عزیز من
برو مشکلت را بنویس. راهحلهای احتمالیت را بنویس. مثل بازی جنگ یکبار سناریو بنویس که این راه حل ذهنی، در اجرا چگونه پیش خواهد رفت. مشکلات تکرار شوندهی قبلی را مرور کن و برای آنها هم راه حل جدید پیدا کن.
دیگر به نفر آخر گفتم به خدا نوشتن مُفته.
اما توی کار این بابا از خسارت چند ده میلیونی پیشگیری میکند.
حالا شما که نویسنده و قلم به دست هستید، برای مسئلهی خودتان، کار و زندگی خودتان، چهار برگ آزادنویسی نمیکنید؟ اسراف نیست؟
دو فردای دیگر که برای یک جلسهی کوچینگ کرور کرور پیاده شدید، خیالتان راحت میشود؟