سِپیدارِ مَجنون!

Channel
Logo of the Telegram channel سِپیدارِ مَجنون!
@poplaridimPromote
144
subscribers
عینک روی صورتم سنگینی میکنه https://t.center/BChatBot?start=sc-e03564bcfe -‌ من در زندگی‌اش جایی ندارم الف من، کوته نامه ها ادامه دارند
منم همینطور میو
الف من،
داشتم رویایت را می‌دیدم
آنچنان واقعی که می‌شد گونه‌هایت را لمس کرد بی آنکه ترسید از طرد شدن.
و ناگهان یک نفر بیدارم کرد، نباید اینگونه می‌شد.
با حسرت، با دلتنگی با هرآنچه که مرا از زندگی بازمیداشت فریاد کشیدم.
من میتوانستم بخوابم و بیدار نشوم، در رویا بمانم و فرفره همچنان بچرخد.
دیگر مهم نبود رویاست یا بیداری، همین‌که تویی بود که میتوانستم بدون ترس چشمهایش را به چشم هایم گره بزنم کافی بود.
امان از بیداری که زندگی‌ات را جدا کرده‌ای و من دیگر نمی‌دانم چطور غیرارادی نفس بکشم و گاه فراموش می‌کنم.
کاش پاک نشوم، با تمام تقصیرهایی که می پذیرم و برایشان خمیده می‌شوم و می‌خواهم تلاش کنم برای خوب بودن.
ـکوته‌نامه
#الف
تنها چیزی که به نظر خودم داشتم یه ذات ساده و خوب بود. الان حس میکنم همونم ندارم دیگه، چون کسی که باید منو اینطور نمیبینه.
انگار برای فرآیند کاتالیزور استفاده شده.
واقعا درسته، من به چه دردی میخورم آخه که بخوام باشم؟ حتی اون کاری که ازم برمیومدم بقیه میتونستن کمک کنن
بوسه‌ای بر لب، پشت پایانه
Lost in translation vs Her
خوب زندگی کن.
(نفس بکش)
This December
Ricky Montgomery
چون این غمگین ترین دسامبر من خواهد بود. ولی خوشحالم که خوشحالی.
@poplaridium
(خاموش کردن فانوس سیاره)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من از همین احوالات ساده میخواستم
حالت چطور است؟ سردت نیست؟ سر دردت بهتر شده؟ غذا خوردی؟ رسیدی؟
همین سوالات ساده اما دلگرم کننده
مثل کلاس درس، زمان دیر میگذره و تو منتظر عقربه هایی که به تحمل تو برسن
یه حس مزخرفی دارم،
انگار قرار بوده امروز همو ببینیم ولی خواب موندم، عصر شده و تو هم زنگ نزدی بهم.
اصراری نیست، حقی نیست، خوابی عمیق
ـ از وقتی اومدی تو زندگیم، انگار عینک زدم.
فقط نمیدونم همه چیز تاره یا شفاف
#دیالوگ
الف من،
زندگی بس ناامید و منزجر کننده است.
این را سال ها قبل می‌دانستم و با دیدن تو فهمیدم میتوان زجر پایان گیرد و دل به گیسوانت، چشمانت، لب هایت، حتی صدای خسته ات داد و تلاش کرد برای بهتر شدن.
من انسان‌ کندی هستم، برخلاف زمان که تند تند تند می گذرد و نمی توانم به آن برسم.
دوپامین کافی برای زیستن با سرعت چرخش زمین به دور خورشید را نداشتم.
راستش را بخواهی میپذیرم اشتباهات زیادی داشتم، می پذیرم کودکانه برخورد کردم و می پذیرم چیزی از عشق نمی دانستم.
در یادگیری نگهداری از این احساس نیست کند عمل کردم.
از دستش دادم و حال چوب کودکی هایم را جوانی ام‌ می‌خورد که بی تو باید جلو بروم و خبری از آینده‌ای که در رویایم‌ می چیدم نیست.
خیلی سخت است، من با تو سال ها در ذهنم زندگی کردم. شاید مدت زمان نسبتا بلندی نبود، اما ذهن من جلوتر از زمان بود و جسمم کندتر.
همه چیز را از دست داده‌ام و تو به تنهایی شامل همه چیز می‌شوی.
می‌دانم مثل من... زیاد زیاد زیاد پیدا می‌شود.
خودم باعث این شبیه بقیه شدن بودم.
فکر می‌کردم فرق دارم، هنوز هم دارم، اما دیگر نه برای تو و همین مرا یک‌ عام شرم‌آور می‌کند.
کاش کنار هم خواب بیدار شویم و ببینیم همه این دور شدن ها کابوسی بود در هوای سرد زمستان ۱۰ سال آینده در خانه ای گرم برای ما.
ـ کوته نامه
#الف
از مرگ نمی ترسم،
اما برای تو شجاعت زندگی کردن را دارم.
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily