حکومت سهامی، مردم کوپنی✍رضارضائی ۱۴۰۳/۵/۲۹
آیا جنگ بر سر تصاحب کرسی
ها و صندلی
ها بهمثابهی جنگ ذینفعان یا
#سهامداران نیست؟
مقدمه: گرچه ذینفعان در هر کشوری باید مردم باشند، چرا که آنها سهامدار اصلی هستند که سرمایهی جان و مال را برای بقای کشور عرضه میکنند (مثل مردم ایران که در جریان انقلاب، جنگ، بازسازی و تحمل تحریم، هست و نیست خود را در طبق اخلاص گذاشتند) وحکومت
ها نیز چیزی جز کارگزاران سهام نیستند که باید سهم هرکس را بر اساس میزان سرمایهگذاری بپردازند. لیکن در کشور، متاسفانه این چنین نیست و مردم از حکومت سهامی، سهمی نمی برند.
یکم: در حکومت شهروند مدار مدنی، بهرهمندی از مواهب و منابع بر اساس حقوق شهروندی و پرداخت مالیات صورت میگیرد؛ اما در کشور ما مردم صاحب هیچ چیز نیستند جز کوپن، یارانه و امداد.دوم: جالب است که مراکز قدرت، مافیا، فاسدان، نظامیان عوامل نفوذی خارجیها در بهرهبرداری از منابع و طرحهای عمرانی و صنعتی و اکتشافی نیز خود را ذینفع و سهامدار منافع کشور میدانند.سوم: از سوی دیگر تولیدکنندگان صنعتی و دامی و کشاورزی نیز خود را سهامدار میدانند.
چهارم: و همچنین تولیدکنندگان و توزیعکنندگان علم و دانش نیز خود را سهامدار میدانند.
پنجم: مدافعان امنیت و سلامت نیز خود را سهامدار میدانند.ششم: کارگران و کشاورزان و کاسبان خرد و حِرَف جزء نیز خود را سهامدار میدانند.
هفتم:
#ایثارگران، مردم عادی،
#بازنشستگان، محرومان و مشارکت کنندگان در تمامی مراسم حکومتی نیز خود را سهامدار میدانند.
هشتم: جالب تر از همه آن است که، منازعات انتخاباتی و تلاش برای نشستن بر صندلیها و کرسیها نیز چیزی جدا از تلاش برای سهمخواهی، حفظ سهم موجود، افزایش سهام بدون سرمایهگذاری نیست.نهم: همهی موارد طبیعی است جز توقعات بند شش و هفت که سهامدار نیستند؛ بلکه ملت کوپنی هستند که اگر از منابع چیزی باقی ماند بهعنوان کوپن (فیزیکی، الکترونیک و یارانه) دریافت خواهد کرد و به نظر میرسد که مواهب الهی مثل خوشبختی و رفاه و بهداشت و آموزش رایگان در کوپن مردم ما لحاظ نگردیده و بودجه ای برای آن نیست و باید ملت خودش هزینهی آنها را به چندبرابر قیمت بپردازد.دهم: با توجه به مراتب پیشگفته، بیتالمال میشود بیت الخاص، فرهنگ میشود: مصرفگرایی و تجمل و خرافات و هدردادن پول مردم برای نمایش مراسم آئینی، اقتصاد میشود: صفهای طویل وام ازدواج و وام پیشخرید ماشین و کالاهای ضروری،
سیاست هم میشود: تأمین و حفظ و نگهداری سهام دول به ظاهر دوست و در باطن غارتگر.به اعتقاد این کنشگر مدنی:
۱- بهتر است که اسم حکومت را به سهامی خاص و اسم جمهور را به ملت کوپنی تغییر دهند.
۲- بهتر است اصحاب مشترکالمنافع، سهم خود را از کرسیها و صندلیها مشخص کرده و در هزینهی برگزاری انتخابات صوری صرفهجویی کنند.۳- و اما قیام
#اکثریت_هشتاد_درصدیها در سال ۱۴۰۲ نشان داد که
اکثریت مردم مخالف وضعیت موجود و بدینگونه سهم خواهی از منافع کشور است و با شعار:
ایران برای همه ی ایرانیان، راهبرد مطالبه گری خود در حوزهی برابری، عدالت و قسط را مشخص کرده است.
آنها بی توجه به اصحاب قدرت و نطقهای انتخاباتی و مجلس، دیگر حاضر نیستند که کشور را سهامی بدانند بلکه تمام ایرانیان را مشترک المنافع در تمامی مواهب و نعمت
ها میدانند.
۴- به نظر می رسد که توصیه به صبر (دوساله) و پیروی از راهبرد نه جنگ و نه صلح (بلاتکلیفی) نیز، مورد پذیرش اکثریت هشتاددرصدیها نبوده و آنها خواهان دستیابی به کشوری آزاد و آباد با برنامه های تعاملی بین المللی مشخص و برنامه های توسعه ای همه جانبه هستند.پس
اکثریت هشتاد درصدی ها طی مدت کوتاه و معقولی سعی خواهند کرد از راه
#مقاومت_منفی و
#کنشگری_مدنی به اهداف خود برسند و پس از انقضای زمان معقول، روشهای اقتضایی دیگری در دستور کار آنها قرار خواهد گرفت.
پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحدپ.ن: اکثریت هوشمند هشتاد درصدی ها، نسبت به ماجرای خرید طلا در ۱۳ صفر تبری جسته و آن را ترویج خرافات در جهت منافع سهم خواهان از جیب مردم شریف ایران دانسته و شدیدا آن را محکوم می نماید.https://t.center/pezhvakeghalam