✅ صداوسیما، کفن، و مهمانانی از همان جنس
(تعجبی که جای تعجب دارد)
✍️ مهدی خسروانی
♻️ اصلاً کجای این داستان جای تعجب، دلخوری، یا نقد دارد؟ سازمانی به اسم «صداوسیما» که سالهاست صرفاً به محلی برای دورهمی چند کارمند تبدیل شده و کسی زحمت نقد آن را هم به خودش نمیدهد برنامهای ساخته که پیشاپیش میتوان انتظار داشت به لعنت سگ نیرزد. تهیهکنندگان برنامه ورژن بسیار بسیار بسیار تلطیفشدهی برخوردی که در این سالها با همهی ما داشتهاند را به این مهمانها نشان دادهاند (برخوردی که تماشای چند دقیقه فوتبال برای چشیدن زهرش کافیست).
♻️ در معرفی مهمانان برنامه نیز همین بس که نهتنها شرکت در چنین برنامهای را به مخیلهی خودشان راه دادهاند، بلکه عملاً هم در این برنامه شرکت کردهاند! یعنی هیچ تکانهای از هیچ گوشهای از ذهن و روان و شخصیتشان آنها را قاطعانه از شرکت در این برنامه باز نداشته است (و به نظر من اینکه کسی حتی خیال شرکت در چنین برنامهای را به ذهن خودش راه بدهد خیلی چیزها را دربارهی او بیان میکند).
♻️ خوب، کجای این عجیب است یا قابلیت نقد یا حتی توجه دارد؟ چه چیزی دربارهی اینگونه برنامهها یا صداوسیما به ما میگوید که قبلاً هزاران بار با وضوح هرچه تمامتر و حتی به شکلی بدتر به ما اثبات نشده باشد؟
♻️ به گمان من، برای اینگونه مواقع، ما فقط به یک چیز نیاز داریم: توان نادیدهگرفتن در قویترین شکل ممکن! محرومیت از این توان ممکن است کارمان را به جاهای خیلی باریکتر بکشاند؛ مثلاً به جایی که حتی بخواهیم در شبکههای اجتماعی مرتکب بازنشر و بگومگو با آن مجری برنامهی بهاصطلاح طنز صداوسیما شویم که ظاهراً کسی به او نگفته کارکرد طنز با کارکرد مواد اسهالآور تفاوتهایی دارد.