✅ تخفیف از عمر خواننده
(دربارهی حذف هزینهی ترجمه و نگارش از چرخهی نشر و بهایی که خوانندهی کتاب میپردازد)
✍️ مهدی خسروانی
1️⃣ کتاب ۲۵۰ صفحه است. ناشر برای ترجمهی این کتابِ ۲۵۰ صفحهای قراردادی با حقالترجمهی ۱۸ میلیون تومان با مترجمی بسته که گرچه تاکنون اثری به چاپ نرسانده اما از سابقهی قابلتوجهی در تدریس زبان انگلیسی برخوردار است و کیفیت کارش از بیشتر مترجمانی که کتابهایشان در بازار نشر دیده میشود بالاتر است. ترجمهی چنین کتابی با کیفیت مناسب دستکم سه ماه زمان میبرد. با این حساب، دستمزد مترجم ماهانه ۶ میلیون تومان میشود: یعنی کمتر از صد دلار در ماه، یعنی تقریباً نصف دستمزد یک کارگر غیرماهر در همین وضعیت فاجعهبار اقتصادی. این در حالیست که حقالترجمه «علیالاصول» باید به صورت درصدی (درصدی از فروش کتاب) پرداخت شود.
حالا که مترجم از شرایط غیرمنصفانه مطلع شده و میخواهد قراردادش اصلاح شود، ناشر بههیچوجه زیر بار نمیرود و حتی به تهدید زیرپوستی مترجم روی آورده است. خبر دارم که همین ناشر با مترجمان تازهکار دیگری که قابلیت فریبخوردن داشتهاند نیز همین رفتار را داشته است. همچنین، خبر دارم که بندهای شرمآور دیگری هم در بیشتر قراردادهای این ناشر وجود دارد: مثلاً اینکه مترجم حق ندارد هیچ کتاب «مشابه»ی با ناشران دیگر منتشر کند!
2️⃣ پدیدهی شایع دیگر این است که برخی ناشران کارکردن با مترجمان غیرحرفهای را به همکاری با مترجمان حرفهای ترجیح میدهند: منظور از «مترجمان غیرحرفهای» کسانیست که شغلشان ترجمه نیست و هدفشان صرفاً این است که کتابی با نام آنها منتشر شود و، درنتیجه، نهتنها به حقوق خودشان آگاه نیستند و دربارهی حقالترجمه سختگیری نمیکنند بلکه (با توجه به ناچیزبودن حقالترجمه) شاید حتی سراغ آن را هم از ناشر نگیرند.
3️⃣ به نظر میرسد امروزه در بخش نهچندان کوچکی از نشر ایران با پدیدهی محیرالعقولی مواجهیم که میتوان نامش را «حذف حق نگارش و ترجمه و ویرایش» از هزینههای چرخهی نشر گذاشت. هر دو شیوهی یادشده در بندهای یک و دو (و شیوههای مشابه) به برخی ناشران کمک میکنند تا هزینهی تولید کتاب را حدود ۱۰ الی ۱۵ درصد کاهش دهند و این ۱۰ الی ۱۵ درصد را به سود خودشان بیفزایند یا از قیمت کتاب بکاهند تا امکان فروش آن بیشتر شود. به عبارت دیگر، خواننده هزینهی همه چیز (از کاغذ و چاپ تا کرایهی وانتِ حمل کتاب و حقوق آبدارچی انتشارات) را میپردازد و فقط از پرداخت حقالزحمهی نویسنده و مترجم و شاید ویراستار معاف میشود و، درنتیجه محصولی دریافت میکند که همه چیز دارد غیر از متن خوب! این در حالیست که ارزشمندترین بهایی که خواننده بابت یک کتاب میپردازد «وقت» اوست و بسیاری از خوانندگان دشوارپسند و هوشمند شاید حتی ترجیح دهند از «تعداد» کتابهایی که میخرند کاسته اما بر کیفیت آنها افزوده شود.
4️⃣ شاید بهترین راه برای تخفیف این معضل، شکلگیری جریان نقد کتاب باشد؛ البته نقد روشمند، منصفانه، صادقانه، و جامعنگرانه نه نقد کترهای، غیرمستدل، و جزئینگرانهای که مبنای آن خوشمزگی برای خودنمایی نزد مخاطب و هدف آن هر چیزی غیر از نقد است. اما نکته اینجاست که در شرایط فعلی، شکلگیری نقد کتاب با این ویژگیها به دلایل گوناگون بسیار دشوار است: از جمله دلایل اقتصادی و همچنین درگیری جامعه با مسائل بسیار بحرانی که مجالی برای پرداختن به اینگونه دغدغهها باقی نمیگذارد.
🌐 کانال پارادوکس:
@paradoxizer
〰️