چه شد که این چنین شد؟!
از: شادروان قدرتالله جعفری
بخش ۱ از ۳
به اسامی باندها توجه فرمایید:
جامعه میخواهد امنیت داشته باشد!
آیا این نوع اقدامات با امنیت عمومی مغایرت ندارد؟!
مدتهاست که نرخ بیکاری در دوره "مدیریت تضادها"، از مرز ۱۶/۸ درصد بالاتر رفته است!
قبل از طرح هر موضوعی به اسامی و اصطلاحات و ادبیات مندرج در مطبوعات حاکمیت فرقهای که بطور روزمره درباره باندهای "تبهکاری و فساد" منعکس میگردد توجه فرمایید آنگاه با هم به بررسی موضوع بپردازیم. این اصطلاحات از دو روزنامه ایران "وابسته به دولت" و جام جم با "گرایش به جناح راست" که عمدتاً در سه - چهار ماه گذشته چاپ شده استخراج گردیده است: باند گسترده "جریان" و "خاله خانم" - باند مهنوش - باند پدر و پسران - باند گرین بویز - باند شرورهای قمه کش میدان غار - باند جعل اسکناس در نسیم شهر - باند خالی بندها - باند شبکه دیوارچین - باند نفرت - باند مرتبط با یاکوزاهای ۶ انگشتی - باند بزرگ جعل اسناد پزشکی - باند بزرگ جعل سندهای ملکی - باند سایه خاکستری - باند مارگیرهای سارق - باند جمیله - باند زورگیران موتورسوار - باند- ترمیناتور - باند لانه خرچنگ ها - باند کرکسهای سیاه - باند خانه شیطان - باند کیف قاپی اصغر عتیقه - باند سارقان حرفه ای موسوم به "مردان نامرئی" - باند سارقان مسلح حسین خان - باند قتلهای سریالی "عقرب سیاه" - باند مرگ - باند ملخ - باند موتورسواران وحشت - باند بزرگ سرقت موسوم به "رنجرها" - باند ميكرب و..... خبر کشف این باندهای تبهکار در مدت زمانی کمتر از ۴ ماه در مطبوعات "حاکمیت فرقهای" منعکس شده است. تشکیل شدن هر یک از این باندها که در مواردی تعداد اعضایشان بیش از «سی» نفر!! میباشند و برخی از آنها برای زورگیری و وارد شدن به منازل مسکونی مردم خود را به اشکال مختلف در آورده و از لباسهای متحدالشکل نیز استفاده میکنند چه چیزی را ثابت میکند؟! اینها در حکم مشت نمونه خروار میباشند که دستگیر شدهاند در حالی که دزدی و فحشاء، زورگیری و کیف قاپی در روز روشن، حمله مسلحانه به بانکها و مغازههای طلافروشی، ربودن زنان و دختران و مورد تعرض قرار دادن آنها، جعل اسناد دولتی و سندهای ملکی، سرقتهای جادهای و آزار و اذیت مسافران و رانندگان، گروگانگیری اشخاص و تحت شکنجه قرار دادن آنها برای سوء استفاده و سرقت بیشتر آنچنان اشاعه یافته و در طیف وسیعی در حال گسترش میباشد که امنیت و آرامش را از مردم بکلی سلب کرده و هر چه زمان میگذرد بر نگرانیها و اضطراب شهروندان ایرانی افزوده میشود در کارنامه ننگین این باندهای متشکل که چه بسا بعضی از اعضایشان زمانی امید و آرزوی خانوادههای آبرومندی نیز بودهاند که با کار و تلاش شرافتمندانه موجبات سربلندی و افتخار و اعتبار دودمانی را فراهم کنند و خود به تربیت فرزندانی شایسته مبادرت ورزند که اینک به علت بیکاری تن به بیعاری دادهاند مطالبی به چشم میخورد که انسان از شنیدن آنها احساس شرم میکند.
آیا اینان بالفطره دزد و شرور بودهاند یا اینکه شرایط و مصداق المفلس فیامان... اینها را از جاده درستکاری و شرافت و از گردونه نجابت انسانی بدر کرده که بدینسان دامانشان به ننگ و بدنامی آلوده میشود؟! حقیقت این است که آدمی وقتی به دنیا می آید با فطرت انسانی قدم به جهان هستی میگذارد بنابراین اصطلاحاتی نظیر "جانی بالفطره" و مانند آن ساخته و پرداخته اذهان خشمگین و مسأله دار میباشد که میخواستهاند شخص تبهکاری را بطور یک جانبه محکوم کنند والا اینگونه بزهکاریها از اشتباهات تربیت خانوادگی و نقص نظام آموزشی و ناهنجاریهای سیستم اجتماعی ناشی میشود. حال پرسش اصلی این است که آیا ما حق داریم قبل از بررسی کارشناسانه و تحلیل دقیق زمینههای اجتماعی و اقتصادی چنین تبهکاریهایی که حداقل در جامعه ما نادر و کم سابقه بود چوب تکفیر به دست گیریم و تر و خشک را با هم بسوزانیم؟! بله! ممکن است برخی بگویند: در ادوار پیشین هم این نوع قضایا وجود داشته است، این مطلب صحیحی است و ما هم بكلى منكر این موضوع نیستیم ولی وجدان اجتماعی و حافظه تاریخی جامعه ما قضاوت دیگری دارد و آن این است که قبل از استقرار حاکمیت فرقهای اینگونه تبهکاریها از جامعه ما تقريباً ريشه كن شده بود و اگر هم بندرت وجود داشت در حکم استثناها به حساب میآمد اما امروزه متأسفانه دامنه این بزهکاریها در جامعه ما آنچنان گسترده شده است که در میان دستگیر شدگان و متهمان به ارتکاب این نوع جرمها بعضاً افراد تحصیلکرده و فارغالتحصیل دانشگاهها (البته غیر شاغل و بیکار!!) هم دیده میشوند و مثل اینکه بوی کباب چنان در اطراف پیچیده که گویا برخی از اتباع کشورهای دیگر هم برای اعمال بزهکاری زمینه را مساعد یافته و دست به سرقت و دزدی میزنند از جمله آنکه در مطبوعات میخوانیم: «یک دختر اکراینی هنگام سرقت دستگیر شد»(۱)
@paniranist_org