View in Telegram
"وفاق ملی" با چه کسانی، برای چه کسانی و با چه سیاستی ؟ آقای پزشکیان و نزدیکان ایشان از واژه "وفاق ملی" برای راهبرد سیاسی و دولت خود استفاده می‌کنند. استفاده از واژه‌های بزرگ و فراگیر در دنیای سیاست امر رایجی است همان گونه که آقای احمدی نژاد هم از واژه "مهر" و آقای روحانی از واژه "تدبیر و امید" برای دولت خود استفاده می‌کرند و از سرنوشت آنها همه باخبرند. به همین دلیل هم معنای واژه‌ها در جامعه و دنیای سیاست را باید پیش از هر چیز در متن جامعه و درک و خوانشی که از آن‌ها وجود دارد تحلیل کرد. واژه‌ها دارای معنا هستند و شکاف ژرف میان واقعیت سیاسی و معنای رایج واژه کاربرد آن را بیشتر به سوء استفاده شبیه می‌کند. واژه ملی برای یک دولت هم می‌تواند به ترکیب سیاسی-اجتماعی یک دولت مربوط شود و هم به سیاست‌های آن. ملی بودن در گفتمان سیاسی به معنای توجه به مصلحت عمومی و یا در نظر گرفتن منافع گروه‌های گسترده مردم در برابر سیاست جناحی است که به بخشی از نیروهای سیاسی و جامعه فروکاسته می‌شود. در ایران سیاست از سال 1358 بطور انحصاری در چنگ نیروهای اسلام‌گرا بوده و هیچ‌گاه خصلت "ملی" پیدا نکرده است. این نیروها در ایران هم (چه اصلاح‌طلب و چه اصول‌گرا) خود را ملی به معنای رایج کلمه نمی‌دانند چرا که فراتر از شعارها، باور به حکومت دینی شیعه و تقسیم جامعه بر اساس دین به معنای کنار گذاشتن بخشی از جامعه است. چینش کابینه آقای پزشکیان اولین آزمون عملی برای معنابخشی به این واژه بود. تشکیل شورای راهبردی برای تدارک لیست افراد دارای "صلاحیت" و چینش اعضای دولت گام نخست برای رفتن بسوی "وفاق ملی" با درک آقای پزشکیان بود. خبرهایی که از درون شورا به بیرون درز کرد نشان داد که کارگروه‌ها از همان ابتدا ناچار بودند خوانشی بسیار تقلیلی از "ملی" بودن فرایند تشکیل دولت، توانایی نامزدها و یا سیاست تبعیض مثبت داشته باشند. به سخن دیگر بر خلاف وعده رئیس جمهور، تخصص، شایستگی و نمایندگی حرف اول را نمی‌زد و افراد پیشنهاد شده می‌بایست ابتدا با معیارهای دینی-سیاسی ایدئولوژیک حکومتی هم‌خوانی داشتند. این اولین و بزرگترین مانع برای دربرگیرندگی ملی اعضای دولت جدید و یا اجرای واقعی سیاست تبعیض مثبت بود. نتیجه عملی این رهیافت پرسروصدا دولتی بود مردانه و تک‌دینی که در بهترین حالت می‌توان آن را دولت "وفاق میان‌خودی‌ها" نام داد که هر یک سهمی را از آن خود کردند. دولتی که نه بازتاب تنوع کنونی جامعه ایران (زنان، اقلیت‌ها، نخبگان تخصصی و سیاسی، گروه‌های سکولار...) است و نه نیروهای فراتر از اسلام‌گرایانی که تا کنون در قدرت بودند را در بر می‌گیرد. آقای پزشکیان به گفته خودش می‌بایست در چینش دولت دیدگاه نهادهای امنیتی و اطلاعاتی، سپاه و رهبری را هم به حساب می‌آورد. او در مجلس چیزی را درباره سازش بر سر دولت و گذاشتن آن از صافی "نظام"، نهادهای غیر انتخابی و امنیتی گفت که همگان می‌دانستند ولی کمتر کسی هم آن را آشکارا به زبان آورده بود. حال اگر با وجود مردودی در گام اول باز هم با خوشبینی زیاد به وعده‌های رئیس جمهور بنگریم باید منتظر سیاستی بمانیم که دولت ائتلافی میان خودی‌ها با رویکرد وفاق ملی قرار است به اجرا درآورد. چنین ادعایی اما هم‌زمان دو پرسش اساسی را پیش می‌کشد: چگونه نهادهای اصلی قدرت که اجازه ندادند دولت دلخواه آقای پزشکیان شکل گیرد تن به سیاستی خواهند داد که قرار است به راهی بسیار متفاوت از گذشته برود؟ چگونه کسانی در دولت که تا دیروز بازیگر میدان سیاست خالص‌سازی و سرکوب جامعه بودند امروز خود را با سیاست "وفاق ملی" سازگار خواهند کرد؟ پرسش دوم به جوهر سیاستی باز می‌گردد که قصد دارد نماد نوعی "وفاق ملی" در جامعه باشد و یا در راستای آن گام بردارد. سیاستی که دغدغه "وفاق ملی" دارد چگونه می‌تواند بجای منافع "نظام"، نهادهای غیر انتخابی و اقلیت جامعه، منفعت و مطالبات عمومی و مصلحت ملی را در کانون راهبردهای خود قرار دهد؟ ماه‌های آینده نشان خواهند داد آیا سیاست ملی در حوزه‌هایی مانند انتخاب سبک زندگی و پوشش، آزادی بیان، برداشتن فیلترینگ، دفاع از حقوق اساسی مردم، مبارزه با فساد ساختاری، کاهش تبعیض‌های جنسیتی، دینی، اتنیکی، تنش زدایی از سیاست خارجی، شفافیت در سیاست‌گذاری، جلوگیری از دخالت نظامیان در سیاست و اقتصاد کاری از پیش می‌برد و یا پروژه وفاق ملی هم چون چینش دولت به واژه‌ای میان تهی تبدیل خواهد شد؟ کانال شخصی سعید پیوندی https://t.center/paivandisaeed
Telegram Center
Telegram Center
Channel