View in Telegram
💭| بـه‌رابـطه، راه‌بـده پسردایی‌ام داستان پزشکی را تعریف می‌کرد که تنها دو نسخه‌ی از پیش چاپ‌شده برای تجویز داشت و بسته به شرح‌حال بیمار یکی از آن‌ها را می‌داد. این حال‌وروز روابط امروز ما نیز شده. کافی‌ست طرف مقابل گزاره‌ای خبری از حالش بگوید، سریعن در نقش تراپیست/مشاور ظاهر می‌شویم و نسخه‌ای از پیش‌آماده تحویلش می‌دهیم. چه‌بسا به نیّت‌خیر باشد، امّا بیشتر اوقات بی که طرف را کامل بشنویم، نسخه می‌پیچیم و همین ما را از هم دور می‌کند. درنتیجه، هر کس به غار تنهایی‌اش پناه می‌برد و عطای ارتباط را به لقایش می‌بخشد. یک‌بار در بحثی درباره‌ی سربازی، به‌محض این‌که طرف فهمید سربازی نرفته‌ام، شروع کرد به تجویز و ترسیم آینده‌‌ی تاریکم. به او گفتم: یعنی من در تمام مدّت غیبتم توان تصمیم‌گیری نداشتم که حالا تو داری نسخه‌مُ می‌پیچی؟ این راه‌ورسم، به‌ویژه در روابط والدین و فرزندان، بیشتر دیده می‌شود. گاهی فکر می‌کنم بهتر است قبل از گفت‌گو، توافق کنیم که «بگیم، بشنویم، ولی نسخه‌ نپیچیم». این‌گونه به‌جای قضاوت و تجویز، فضای امنی برای بیان و‌ تجربه‌ی احساساتمان فراهم می‌شود. و شاید این همان چیزی‌ست که بیش از همه و برای نزدیکی دوباره‌، به آن نیاز داریم. #من‌درآری
Telegram Center
Telegram Center
Channel