دو جـنبه‌ی شـکـسـت؛ از دیـدگاه اسـتفِن گـایز • اثر واقعی؛ اگر در عبور از یک درّه موفّق نباشم، به‌شدّت آسیب می‌بینم یا کشته می‌شوم.‌ امّا در صورت ردّ درخواستم از طرف یک خانم پول‌دار‌ یا ارتقاءنگرفتن از مدیر، عواقب ناچیزی پیش رو خواهم داشت؛ ممکن‌ است کمی احساس بد داشته‌باشم یا اعتمادبه‌نفسم کمتر شود و در بیشتر موارد، چیز بیشتری رخ نخواهد داد. • معنی و‌ نماد آن؛ پس از شکست‌خوردن، به‌طور طبیعی فکر می‌کنم که چرا؟ چرا جواب منفی بهم داد؟ چرا ارتقاء نگرفتم؟ پاسخ به این سوال‌های بزرگ‌تر، مرا می‌ترسانَد؛ از این‌که شکست چه‌گونه شخصیتم را «معنا می‌کند» می‌ترسم، می‌ترسم که ضعف‌هایم را آشکار و به امیدهای آسیب‌پذیرم خدشه‌ای وارد کند! پس از ترسِ این‌ شکست‌های نمادین، فکر می‌کنم که اگر خانم پول‌داری درخواستم را نپذیرفت، بقیهٔ‌شان هم نمی‌پذیرند یا اگر ارتقاء شغلی نگرفتم به‌خاطر کم‌هوشی و بی‌کفایتی‌ام بوده. 📖| وام‌گرفته از کتاب: چه‌گونه کمال‌گِرا نباشیم؟ - بخش دوّم | نشر شمشاد #کتاب_متاب