✅ بخش یک از دو
خانم مسیح علینژاد در گفتگویی که در مورخه ۴ اسفند ۱۴۰۲ با اینترنشنال داشتند بهدرستی گفتند: «دوره بیانیه خواندن نیست»، «من پاسخگوام» و «هر اشتباهی که کرده باشم را میپذیرم».
رویکرد خوبیست و باید به محک زد تا سیهروی شود هر که در او غش باشد.
پیرو گفته خانم علینژاد که دوره استفاده از «رسانه به عنوان پایه بلندگو» برای «خواندن بیانیه» گذشته است و ایشان خود را پاسخگو میداند و اگر اشتباهی کرده میپذیرد از ایشان میخواهم در هر رسانهای که دوست دارند به گفتگویی در پیشگاه مردم ایران بنشینیم و درباره متن و ماهیت منشور گفتگو کنیم تا روشن شود چرا شاهزاده نمیتوانست پای آن منشورِ ضدِ ملی بایستد و چگونه اعضای آن شورا، دانسته یا نادانسته مقدمین علیه ملت و کشور ایران شده بودند.
خانم علینژاد در گفتگو کوشید، کاسهوکوزهِ شکستِ آن نوشته بیارزش را سرِ شاهزاده بشکند؛ اما به سادگی میتوان نشان داد که آن منشورِ ننگین را اراده یک ملت از هم گسست و پاره کرد و شاهزاده از اراده جمعی و ملی ایرانیان، پشتیبانی کرد. با این منشورها نمیشود سر مردم ایرانْ کلاه گذاشت. روزگارِ پر فریبِ۵۷ و اصلاحات گذشته است.
سرکار خانم علینژاد! شاهزاده از سالها پیش گفتهاند، سرمایه بزرگ و بیبدیلِ اجتماعی و سیاسی خود را برای گردهمآمدن اپوزیسیون و درست شدن مجموعهای کارآمد و ملی بکار خواهند برد تا سر و سامانی برای پیشبرد مبارزه ملت ایران پیدا شود. با خیزش بزرگ و ملیِ سال پیش، با مانور رسانهای چنین وانمود شد که منشوری با همکاری فعالان داخل و بیرون نوشته شده که میتواند شالودهای برای کنارِ هم آمدنِ نیروها و جریانهای سیاسی و پیشبرد مبارزه پیشنهاد کند. شاهزاده برپایه سنتِ رفتار سیاسی خود، از آن پشتیبانی کرد. با بیرون آمدنِ منشور که ذهنهایی ناتوان و فکرهایی بسته آنرا سرهم بندی کرده بودند؛ کاستیهای آن هویدا شد و همگان دانستند که این نوشته در پیوند با مبارزه گسترده و سرتاسری ملت بزرگ ایران نیست بلکه بندهایی در آن علیه کشور و ملت ایران جانمایی شده است و آن چند نفر، واقعیت جامعه ایران را بازتاب نمیدهند و بیش از هر چیزی برساخته محافلیاند. با واکنش عمومی، آن منشور بیاعتبار شد. پیش از آنکه شاهزاده از «آنجا برخیزد» کار منشور را افکار عمومی و واکنش هوشمندانه مردم ساخت و تمام کرد. همه شما باید به خواست عمومی گردن مینهادید اما نکردید و همچنان بحثهای پایهای و بنیادین را با مسائل حاشیهای و بیارج و اعتبار تاخت میزنید. شما چون توان سخن گفتن از اصول بنیادین و سیاسی ندارید؛ سیاست را به میدان گلهگذاری، نمایش و مظلوم نمایی و تبلیغات برای منافع و جایگاه شخصی تبدیل کردهاید.
شاهزاده حق داشت با مجموعهای همکاری کند و سرمایه ملی و اجتماعی خود را پشت گروهی بیاورد که بازتاب دهنده واقعیت جامعه باشد تا با گروهی که با رانت در آنجا نشستهاند. ایشان همیشه گفتهاند پشتیبان اراده عمومی خواهند بود. مسئله ایشان کوشش برای بهروزی ملت ایران است و نه تاج و تخت شخصی. (من پادشاهی مشروطه را برای بهروزی و سعادت ایران لازم و ضروری میدانم.)
برپایه گفته خانم علینژاد، شاهزاده مرا به همراه دو نفر دیگر برای افزوده شدن به آن جمع، پیشنهاد کرده بودند (به واقع به همراه سه نفر دیگر، ایشان به عمد یا سهو از آقای طاهری نام نبردند. به گفتنش میارزد که شاهزاده برای این پیشنهادِ بزرگوارانه با من هیچ سخنی نگفته بودند و من نیز در اینباره با ایشان هرگز گفتگویی نداشتم. در اینجا لازم است که از مهر و بلندنظری ایشان سپاسگزاری کنم.) همچنین خانم علینژاد گفتند که بر سر پذیرفتن یا نپذیرفتنِ این لیست، گفتگو جاری بود. حال یا میپذیرفتند یا نمیپذیرفتند؛ اگر می پذیرفتند بعنوان افراد آن جمعِ پیشین با هم در پیشگاه ملت به گفتگو بنشینیم و اگر نمیپذیرفتند باز در پیشگاه ملت بنشینیم و بر سرِ آن جمع و منشور و دلایل نپذیرفتن گفتگو کنیم.
https://t.me/OmidIranAzad/130150✍ #حجت_کلاشی#اتحاد_ملی_ایران@OmidIranAzad