View in Telegram
چه رفت آن سوی تاریکی توهمِ باد در آن شبی که تو از شب ، غریب تر بودی : در آن شب ، آه ... تنت ، برگ برگ می لرزید که از تمام درختان نجیب تر بودی تو را در آینه‌ها آن شب از قفا کشتند میان گریه‌ی باد و تلاوت شمشیر سمند من ، همه شب را به بوی خون پیمود ولی چه دیر رسیدم! اگر نمی شد دیر؟ کنار فتح ، تو را آن شب از قفا کشتیم که سخت دیر رسیدیم و زخم ، کاری بود غروب‌وار ز شرق غریب می رفتیم و خون داغ ، ز رگ های پاره ، جاری بود نوذر پرنگ @nozar_parang
Telegram Center
Telegram Center
Channel