🪷((کانال اهل بیت علیهم السلام))🪷

#حضرت_رقیه
Channel
Logo of the Telegram channel 🪷((کانال اهل بیت علیهم السلام))🪷
@noktehhaenabPromote
333
subscribers
35.5K
photos
7.84K
videos
532
links
🌷مولاعلی(ع) 🌷خوشا به حال آن کس که در نامه عملش در زیر هر گناه یک استغفار ثبت شده باشد . بحارالانوار 🔹کپی مطالب با ذکر صلوات برای فرج مولایمان امام زمان علیه السلام حلال میباشد🔹 آیدی کانال👈 @noktehhaenab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
الهی بحقّ رقیّه سلام‌الله‌علیها، عجّل لولیک الفرج...

▪️ای بابا! حکایتی شده...😭

#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🕊🖤🕊

عاشق #حضرت_رقیه بود❤️
چند روز آخر اقامتش در دمشق ،مڪرر
به زیارت حضرت رقیه می‌رفت🌹
شب آخر،چند ساعت قبل از آن انفجار هم به زیارت حضرت رقیه رفته بود💔

شاید هم حاجت بیست و چند ساله‌اش
را از دختر سه ساله امام حسین (علیه السلام)
گرفت در همان روزهاے شهادت
حضرت رقیه ، #شهید شد🕊

#شهید #عماد_مغنیه ✌️🌺

🌷سلام صبحتون شهدایی🌷
💖 زنه با #چادر_عربے روبروے #ضریح #شش_گوشه با زبون عربے #گریه مےڪرد و میگفت :
#آبرو مو نبـر ..😦 باسختے از شوهرم اجازه #زیارت گرفتم ...😔 اگه با بچه ها به خونه برنگردم منو میڪشه!!! 😟
بد جور داشت #التماس میڪرد💕
منم با صداش داشتم گریه مےڪردم😔
.
😦ڪم ڪم لحنش تند شد .. گفت تو خودت دختر داشتے ...جان #سه_ساله ات ڪاری بڪن ... چندساعته گمشون ڪردم ..😢
چندقیقه نگذشته بود ڪه دو تا بچه از پشت چادرشو گرفتن !!!
💖یُمـا یُمــا میڪردن (مادر ..مادر )💖
زنه خییلے #تعجب ڪرد
بچه هاشو بجاے اینڪه بغل ڪنه
دوید سمت #حرم و جیغ میزد و گریه میڪرد😢
هی گریش بیشتر میشد..
گفتن از آقا تشڪر ڪن ڪه بچه هاتو برگردوند و آرام باش چرا بےقرارے میڪنے!؟
گفت آخه دوتا بچم #لال بــودن!!!! 😢😢
جـــانم ارباب

#معجزه_اهل_بیت_ع
#امام_حسین_ع
#حضرت_رقیه_س
#شفا😍😭
زمینه ( به قولت عمل کن دوباره )
حاج محمود کریمی
نوحه سرایی شهادت حضرت رقیه😭😭😭

🍂🍂🍂🍂🍂
سوزناک
#حاج_محمود_کریمی

#حضرت_رقیه
سلام الله علیها

دلدادگی💙

🍀🍀🍀
🌱🌹

#شهادت_حضرت_رقیه

▫️بعد از کربلا دیگر هیچ بهانه ای برای یاری نکردنِ امام پذیرفته نمی شود.

▪️حضرت رقیه به ما آموخت که می شود حتی با سلاح اشک، در گوشه یک خرابه، خواب را از چشم پلید یزیدیان ربود...

▫️شهادت #حضرت_رقیه را محضر امام زمان و شما عزیزان تسلیت عرض میکنیم.

🌹نثار روح پاکش #پنج_صلوات🌹


شب شهادت بی بی ۳ساله #حضرت_رقیه سلام الله علیهانازدانه امام حسین تسلیت باد😔😭

شادی روح ملکوتی#رقیه_بنت_الحسین

315
به تعدادحروف ابجدشون#صلوات + سوره یس قرائت کنید

باانتشار این پست درثوابش شریک شوید

🔳
یارقیه💔

بابا خودت گفتی:(
شبیه مادرم باش

من: مثل زهـرا مادرت آزار دیدم


یک لحظه یادم رفت ..
اسم من رقیه است
سیلی که: خوردم عمه را هم تار دیدم

🔳
#حضرت_رقیه
#شب_سوم | #محرم
#جبل_الصبر۶۹
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شهادت

به محض رفتنت بر روی نیزه
به قدرِ کربلایت او بلا دید

به دنبال تو هرجا شد که سر زد
تنت را عاقبت در زیر پا دید

به صورت میزد و ازدرد گریان
سرت را از تنت آخر جدا دید

به چشمانی که دیگر سو ندارد
سرت را در دل طشت طلا دید

لبش را بر لبانت تا که چسباند
جدا شد روحش ازتن اشهدی خواند...
در مدح حضرت رقیه(س)
حمید علیمی
🎤🎤 حمید علیمی

♥️ مداحی بسیار زیبا حضرت رقیه

♥️ #حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه #امام_حسین


شد کارِ هر روزم دعا، مثل رقیه
داغِ تو دق داده مرا، مثل رقیه

زل میزنم بر خاطراتِ با تو بودن
با گریه های بی صدا، مثل رقیه

بابایِ او بودی! برای من هم ارباب
از تو وفا دیدم! وفا؛ مثل رقیه

نام ِ تو را هر جا زمین خوردم سریعاً-
گفتم به امید شفا، مثل رقیه

کز کرده ام یک گوشه با دستانِ خالی
دستانِ تو مشکل گشا، مثل رقیه

دلتنگ پابوس ِ توام دستِ خودم نیست
لبریزم از حال بکا، مثل رقیه

بیزارم از تقدیر، از قسمت! از آنچه؛
کرده مرا از تو جدا... مثل رقیه

دادی براتِ زائرانت را به جز من
افتادم از پا بی هوا، مثل رقیه

در سینه دردی مشترک داریم با هم
جامانده ام از کربلا، مثل رقیه!
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#روضه

رفتی و شاهد من این صحراست
صورتم سیلی از سنان خورده

دختر حرمله که ملعون است
پیش چشم رقیه نان خورده

صورتم رنگ خون به خود دارد
به سرم سنگ این و آن خورده

به لبم زخم نیزه ها دارم
به لبت چوب خیزران خورده

پهلویم را شکسته اند اینها
لگد این جسم نیمه جان خورده

خارجی گفته اند و خندیدند
دختر زخم از زبان خورده

سرت از روی نیزه می افتد
به سرم کل آسمان خورده

باعصا بر تنم زدن بابا
بی هوا بر تنم زدن بابا
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#روضه

رفتی و شاهد من این صحراست
صورتم سیلی از سنان خورده

دختر حرمله که ملعون است
پیش چشم رقیه نان خورده

صورتم رنگ خون به خود دارد
به سرم سنگ این و آن خورده

به لبم زخم نیزه ها دارم
به لبت چوب خیزران خورده

پهلویم را شکسته اند اینها
لگد این جسم نیمه جان خورده

خارجی گفته اند و خندیدند
دختر زخم از زبان خورده

سرت از روی نیزه می افتد
به سرم کل آسمان خورده

باعصا بر تنم زدن بابا
بی هوا بر تنم زدن بابا
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#روضه

آن چنان گریه کرده ام بر تو
نظرم تیر می کشد بابا

تشنه دیدن تو هستم من
جگرم تیر می کشد بابا

آنقدر زیر دست و پا ماندم
کمرم تیر می کشد بابا

همه پیکرم بهم خورده
پیکرم تیر می کشد بابا

لگد از پای دشمنت خوردم
که پرم تیر می کشد بابا

موی من را کشیده اند آنقدر
که سرم تیر می کشد بابا

نیمه جانم برس به فریادم
که به حال و روز تو افتادم...
#حضرت_رقیه


شام را ویران کنم با گریه هایم تا سحر
تا که آید کنج این ویران سحر ، راس پدر

دیگر از سیلی و ضرب تازیانه ، باک نیست
طاقتم تاب است ، دارم من هوایت را به سر

بارش خاکستر و آتش به سر هر روز هست
گرچه مویم سوخت ، دارم همچنان معجر به سر

زیر پای مرد شامی دست و بازویم شکست
همچنان مادر که شد بشکسته پر، در پشت در

طعنه زنهای شامی ، خنده های دختران
دختری با خنده ميگفت؛ ای یتیم بی پدر

دختر مرد یهودی صورتم را چنگ زد
مادرش هم بین آن رقاصه های خیره سر

درد و رنج و طعنه ها تابم ربوده ای پدر
امشب ای بابا بیا همراه خود من را ببر
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#روضه

غُل و زنجیر دست و پاهایم
شاهد زخم کاریم بودند
چشم سر نیزه های خون آلود
شاهد یادگاریم بودند

یادگاریست گوش پاره ی من
همره گوشواره گوشم رفت
با تمام توان مرا می زد
آن چنان زد مرا که هوشم رفت

می دویدم به هر طرف شاید
که رهایم کنند نامردان
قصد جان مرا به سر دارند
شده ام پشت بوته ها پنهان

آتش خیمه بود و یک لشکر
مانده بودم چه کار می کردم
عمه گفت الفرار اهل حرم
پا برهنه فرار می کردم

جای سالم نمانده روی تنم
بسکه من زیر دست و پا ماندم
زیر پاهای دشمنانت بابا
فاتحه بهر مرگ خود خواندم

سرم و معجرم فدای سرت
این سری که به نیزه خورشید است
در خرابه عجب تماشایی ایست
در شبم نور عشق و امید است
#امام_حسین #حضرت_رقیه

هفت روز است بی تو گریانم
هفت روز است که پریشانم
هفت روز است که پدر جانم
بی تو آواره بیابانم

خوب شد رفتی و ندیدی که
دخترت بین کوچه ها گم بود
خوب شد رفتی و ندیدی که
عمه این هفته بین مردم بود

هفته نه هفت سال بی پدری
هفته نه هفت سال خونجگری
هفته ای که هزار سال گذشت
بین بازار ها به دربه دری

هفت شب بوسه ام ندادی تو
تن به سم ستور دادی تو
ای سر غرق خون لب پر خون
چقدر از سرم زیادی تو
#حضرت_رقیه
#اسارت

پس از تو دام بلا قسمت کبوتر شد
کبوترِ سرِ دوشت پرید و‌ پرپر شد

بجای ناز کشیدن کشید مویم را
کسی که بعد عمو شیر شد دلاور شد

تمام راه به من نان خشک میدادند
زبس که دختر تو روزه داشت لاغر شد

صدا زدم ابتا! زجر زد بصورت من!
حریف من نشد و سیلی اش مکرر شد

شلوغی سر بازار دخترت را کشت
چه چشم های بدی! عمه سوخت مضطر شد

لبم فدای لب تو! سرم فدای سرت
که هرچه شد به من زار باتو بدتر شد

خبر بده به نجف! شام‌را به هم‌زده ام
نگو رقیه!رقیه علی دیگر شد

سیدپوریا هاشمی

🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🕊🏴🕊
🕊🏴🕊
🏴🕊


#حضرت_رقیه(س)

آمدی با سر آمدی... چه کنم؟!
بین تشت زر آمدی چه کنم؟!
هر دو دستم شکسته اما تو
با دو چشم تر آمدی؟! چه کنم؟!

بس که دیروز خیزران خوردی
با لب پر پر آمدی، چه کنم؟!
از جراحات حنجرت پیداست
از نوک نی در آمدی... چه کنم؟!
چشم من تار و بسته شد، حالا...
... دیدن دختر آمدی؟! چه کنم؟!
گیسویم درهم است... می بخشی؟
سرزده آخر آمدی چه کنم؟!

بگذریم از خودت بگو بابا
از خودت، از غروب عاشورا
تیر و شمشیر از این و آن خوردی
از زمین و از آسمان خوردی
آیه خواندی برایشان اما
سنگ از قوم بد دهان خوردی
خاطرم مانده عصر عاشورا
نیزه ای را که از سنان خوردی
دم مغرب به ما جسارت شد
بر زمین لحظه ی اذان خوردی

چقدر ضربه، بی امان خوردم
چقدر ضربه، بی امان خوردی
دشمنت تا مرا بلندم کرد
زیر خنجر تکان تکان خوردی
بگذریم از خودت نمی گویی
حال من را چرا نمی جویی؟

له شدم مثل یاسِ پژمرده
صورتم شد کبود و خون مرده
مثل مادربزرگ خود زهرا
بازویم را غلاف آزرده
این زبانم ز بس که می گیرد
آبروی مرا پدر برده

دختری از خرابه رد می شد
گفت با خنده: این لگد خورده

به لباسم چقدر خندیدند
به غرورم چقدر برخورده

بی خیال ای پدر کسی اصلا
دخترت را کنیز نشمرده

مثل سابق برات می ارزم؟!
بغلم کن ببین چه می لرزم


شب وصلم عجب خجسته شده
نافله خواندنم نشسته شده

دیدی آخر تو را بغل کردم
با همین بازوی شکسته شده

خواهشی می کنم، به همراهت
دخترت را ببر که خسته شده

بی هوا روی خاک می افتم
بند بند تنم گسسته شده

باز لاله... دوباره پهلویم...
بس که این زخم باز و بسته شده

دخترت خسته است از این مردم
بس که تحقیر و سرشکسته شده

خسته ام بس که دردسر دارم
من فقط حاجت سفر دارم
🏴 #حضرت_رقیه #مصائب_شام

🖤«اَصلا رقیه نه به خدا دختر خودت
یک شب میان کوچه بماند چه می کنی»

در بین ازدحام و شلوغی بترسد و
یک تن به او کمک نرساند چه می کنی

اَصلا خیال کن که کسی دختر تورا
در بین جمعیت بکشاند چه میکنی

یاکه خدانکرده کسی روی صورتش
سیلی محکمی بنشاند چه می کنی

یا فرض کن که دخترتو جای بازی اش
هرشب دعای مرگ بخواند چه میکنی

اَصلا کسی بیاید و با تازیانه اش
خاک از لباس او بتکاند چه میکنی🖤
🏴 #حضرت_رقیه #مصائب_شام

🖤این دل پریشان شد برایت یا رقیه
جان همه عالم فدایت یا رقیه

الگوی صبرو عفت و عشق و حیایی
عالم همه گشته گدایت یا رقیه

نوکر شدن بر درگهت شد افتخارم
این هم بود از لطف بابایت رقیه

من گشته ام خادم به درگاه ابالفضل
تو کرده ای این را عنایت یا رقیه

تو میبری من را حرم پای پیاده
من اربعین هستم به یادت یا رقیه

دل داده و دیوانه ی میخانه هستم
گردیده ام مست از صبویت یا رقیه

مردم همه در گفت و گوی این و آنند
روز و شبه من ، فکر رویت یا رقیه

رویت شده نیلی مثاله روی زهرا
سیلی روانه شد به سویت یا رقیه

آتش زده بر خیمه ها یک نا مسلمان
افتاده آتش روی مویت یا رقیه

تو تشنه بودی ، نوکران تو بمیرند
خشکی نباشد در گلویت یا رقیه

با شمر و زجر و حرمله هم کاروانی
باشد نگهدارت خدایت یا رقیه🖤
More