گرگدل یه دوست داشت به اسم سم که باهاش توی جبهه برخورد وقتی یه روز میرن تا آدمای یه شهر که درگیر جنگ بوده رو نجات بدن، محاصره میشن و همهجا آتیش میگیره نصف صورتشون زخمی میشه و میسوزه و یهو از همهجا شروع میشه بهشون شلیک شدن سم تیرخورده بوده و نمیتونسته از خودش محافظت کنه پس گرگدل دست به کار میشه همینجوری تیر میزنه به امید اینکه به اونایی بخوره که دارن شلیک میکنن و بالاخره همهجا ساکت میشه وقتی دودها میرن گرگدل میبینه که کسایی که بهشو شلیک میکردن همشون پسربچه بودن پسربچههایی که قصد محافظت از خودشون رو داشتن
تا اینجای داستان، شاید شخصیت مورد علاقم گرگدل باشه شخصیتشو بیشتر از همه درک میکنم و تصویرش برام مثل یه لباس پشمی گرم و نرم میمونه شاید چون یه هودی بلند مشکی که کلاهش همیشه روی صورتشه به تن داره
گرگدل وسواس داره خونش همیشه بوی وایتکس میده و کافیه بهش دست بزنی تا خودشو توی مواد ضدعفونی کننده غرق کنه و دائما دستاشو بهم میماله، انگار که میخواد یه چیزی رو از روی دستش پاک کنه. ولی چرا؟ چراشو السا زمانی میفهمه که برای تحویل دادن دومین نامهی مامانبزرگ میرن به اون مکانی که آدرسش روی پاکت نامست اونجوری که السا میگه اونجا دفتر یه روانتروپیسته (السا اینجا کلمهی تراپیست رو با تروریست اشتباه گرفته) وقتی گرگدل زن دامن مشکی که همون روان تروپیست ماست رو میبینه بدون هیچ حرفی از اونجا بیرون میزنه. و السا متوجه میشه که گرگدل، توی یه زمانی سرباز بوده و هنوز حس گناه کشتن آدما روی شونش سنگینی میکنه و یه داستان خیلی خیلی طولانی که اگر بخوام بگم کلی طول میکشه
گرگدل توی دنیای واقعی توی ساختمون السا و مامانبزرگ زندگی میکنه، هیچکس ندیده که صبحا بیاد بیرون و اصلا با کسی حرف بزنه بخاطر همین میگن که احتمالا معتاده و همون بهتر نیاد وقتی که مامانبزرگ اولین نامه رو به السا میده، السا میفهمه که این نامه برای هیولاست اسمی که قبل از فهمیدن اینکه این همسایه درواقع گرگدل سرزمین نیمهبیداریه صداش میکرد. با کلی ترس و لرز میره و نامه رو از زیر در ورودی خونهش میده و اینجا جائیه که السا با سرگذشتش آشنا میشه و میفهمه گرگدل در واقع همین شخص روبروشه کسی که مامانبزرگ توی نامهاش بهش گفته از السا مراقبت کن.
گرگدل کلا کیه؟ یکی از شخصیتهای دنیای نیمه بیداری سرزمینی که برای وارد شدن بهش کافیه چشماتو نصفه ببندی و حیوانات ابری رو صدا بزنی تا بیان و ببرنت مثل کاری که السا و مامانبزرگ انجام میدن، یا حداقل میدادن. توی دنیای نیمه بیداری ما چند تا سرزمین هم داریم: میاماس، میپلوریس، میرواس، میوکاداس، میموواس و میباتالوس. هر سرزمین نماد یکی از خصوصیات مردم اونجاست یا چیزایی که اونجا وجود دارن، برای مثال میپلوریس نماد غمه. تمام مردم نیمه بیداری غمهاشونو لیست میکنن و میزارنشون توی کارتون و توی انباری هایی که اونجا وجود داره خیلی مرتب نگهداری میکنن ازشون تا به زندگیشون برسن. میباتالوس سرزمین جنگوجوهاست جایی که گرگدل ازش اومده گرگدل توی سرزمین نیمهبیداری کسی بود که با سایهها جنگید و اونا رو شکست داد و به جنگی کل به اندازهی ابدیت هزاران افسانه طول میکشید پایان داد این داستان گرگدل توی دنیای نیمهبیداریه توی دنیای واقعی چطور؟