https://t.center/nevisandbdonya
سال ها پیش همه چیز می دانستم،امروز هیچ چیز نمی دانم!
کتاب خواندن یک کشف پیش رونده ی مهیج است تا مدام به نادانی ات پی ببری.
#دورانت
🗯️کپی با ذکر منبع🙏
#نویسندگان_برتر_دنیا
@ketabdostmفایل@Publication20 تبلیغات👈
(۱۹۷۰) تئوری و عمل در #روان-درمانی گروهی، ویرایش دوم ۱۹۷۵، ویرایش پنجم ۲۰۰۵ (۱۹۸۰) رواندرمانی #اگزیستانسیال (ترجمه دکتر سپیده حبیب، نشر نی) (۱۹۸۳) Inpatient Group Psychotherapy (۱۹۹۶) The Yalom Reader (۲۰۰۱) #هنر_درمان(نامهای سرگشاده به نسل جدید رواندرمانگران و بیمارانشان)] (در سال ۱۳۸۶ با ترجمه دکتر سپیده حبیب از سوی انتشارات کاروان منتشر شد) (۲۰۰۸) خیره به خورشید نگریستن-(غلبه بر وحشت از مرگ در سال ۱۳۹۱ توسط خانم اورانوس قطبی نژاد آسمانی به فارسی ترجمه گردید) (۱۹۹۷) یالوم خوانان [گلچینی از مشهورترین آثار اروین یالوم] (در سال ۱۳۹۶ با ترجمه حسین کاظمییزدی توسط انتشارات پندار تابان منتشر شدهاست) انسان موجودی یک روزه #من_چگونه_اروین_یالوم_شدم(۲۰۱۷) #سینما
بعد دربارهی روزهای هولناک عود سرطان برایم گفت. آن را دورهی تصلیب خود میخواند و مکان تصلیب هم همان بود که همهی بیماران دچار عود سرطان تجربه میکنند: اتاقهای پرتو درمانی با گویچههای فلزی آویزان از سقف که روز قیامت را به یاد میآورد، تکنیسینهای بی عاطفه و به ستوه آورنده، دوستانی که نمیتوانستند تسلّایت دهند، دکترهای سرد و بی اعتنا و از همه بدتر، سکوت کرکنندهی مخفی کاری که بر همه جا حاکم بود. با گریه برایم تعریف کرد که چطور وقتی به جراحش که دوستی بیست ساله با او داشت، تلفن کرده، فقط توانسته با پرستار صحبت کند و جواب بشنود که نیازی به وقت بعدی نیست، چون دکتر دیگر کاری از دستش بر نمیآید. میپرسید: «دکترها چهشان است؟ چرا نمیفهمند حضور بی ریا و صمیمانهشان برای بیمار چقدر مهم است؟ چرا متوجه نیستند درست همان لحظهای که دیگر کاری ازشان ساخته نیست، بیش از هر زمانی به وجودشان احتیاج هست؟» از پائولا آموختم هراسی که فرد هنگام اطلاع از ابتلا به یک بیماری کشنده تجربه میکند، با کناره گیری اطرافیان چندین برابر میشود. انزوای بیمار رو به موت، با روش ابلهانهی کسانی که میکوشند نزدیکی مرگ را پنهان کنند، تشدید میشود. ولی مرگ را نمیتوان مخفی کرد؛ نشانهها همه جا هست: پرستاران آهسته پچ پچ میکنند، پزشکان معالج، به بخشهای دیگر بدن توجه میکنند، دانشجویان پزشکی با نوک پنجه به اتاق بیمار وارد میشوند، اعضای خانواده با شجاعت لبخند میزنند و ملاقات کنندگان تظاهر به نشاط میکنند..!