#یک_فنجان_تفکر ☕️از این به بعد همه ی هزینه ها برای تو میشه...جون
احتمالا اغلب خوانندگان این متن ویدئو مشهور این روزهای فضای مجازی را دیده اند.
پسر که جمله ی بالا را به دوست دخترش می گوید و دختر نیز با ابراز احساساتی سطحی و جعلی می گوید جون!
به نظر اکثر ما رفتار این پسر و دختر چندش آور و خجالت آور به نظر می رسد، اما به نظر من این دو شهامت داشتند
و قانون نانوشته ی رابطه های اغلب دختر پسرهای ایرانی (به خصوص تهرانی) را عیان کردند.
آنها فقط خیلی صریح و شفاف فضای روابط ایرانی را به زبان آوردند.
این رابطه دو عنصر دارد ، عنصر اول پول و قدرت و موقعیت اجتماعی پسر
عنصر دوم دختری وابسته که تمام زندگی اش را وقف رسیدگی به زنانگی اش کرده و رابطه برای او معنایی جز چسبیدن به منبع قدرت ندارد و تنها چیزی که از طرف مقابلش می خواهد همین است.
این دختران در طیف شخصیت هیستریونیک (نمایشی) جای می گیرند
و دارای ویژگی های زیر می باشند:
آنها بیشتر از رابطه به دنبال چسبیدن به منابع قدرت هستند
و از آنجاییکه منبع قدرت در ذهن آنها اصولا مردانه تعریف شده است آنها تنها راه کسب قدرت را چسبیدن به مردان قدرت مند می دانند.
تنها ابزاری که برای خلع سلاح نیروی مردانه در خود می یایند قدرت زنانگی و عشوه گری شان است که این ابزار را به عنوانی خشونتی پنهان علیه مردان به کار می گیرند
(در واقع زمانیکه مورد توجه مردان قرار می گیرند و مردان سعی در بدست آوردنشان می کنند احساس عزت نفس و ارزشمندی می کنند)
زندگی برای آنها صحنه ی تئاتری است که خود و ویژگی های زنانه شان را ابراز کنند.
عواطف آنها سطحی و جعلی است و اغراق شده است یعنی وقتی می خندند به مراتب شدید تر از آنچه که واقعا درونشان اتفاق افتاده ابراز می شود.
آنها بر خلاف ظاهر فریبنده شان خیلی گرایش های جنسی و میل به صمیمیت ندارند زیرا اصولا در
روان خود از مردان می ترسند.
خب، اما دلیل شکل گیری این شخصیت در دخترها چیست؟
دختران هیستریونیک در خانواده های مرد سالار پرورش می یابند
خانواده هایی که به صورت علنی دختر بودن را به معنای جنس دست دوم تلقی می کنند که قابلیت انجام کارهای جدی را ندارند
و جملاتی از این قبیل را مدام به آنها دیکته کرده اند
"قراره که یکی بیاد تو رو بگیره ببره"(یعنی خیلی مهم نیست تو چه تواندمندی اجتماعی کسب کنی تو فقط خوشگل باش).
مردانگی ستایش می شود و زنانگی با مفهوم ضعف قرین است
و اگر به دختر توجهی می شود صرفا برای طنازی ها و عشوه گری ها و خنگ بازی هایش است
نه به دلیل قابلیت ها و تونامندی هایش، به همین دلیل دختر تنها جنبه های زنانه اش رشد می کند نه قابلیت ها و مهارت هایش.
همچنین این وسط پدری ترسناک و در عین حال جذاب وجود دارد که برای مادر نیز هیچ حقی قائل نیست و معمولا برادران حقی به مراتب بالاتر از مادر دارند(مادر ضعیف و سلطه پذیر است) و شخصیت جذاب در این خانواده برای دختر پدر است نه مادری ضعیف، پدر برای او هم جذاب است و هم ترسناک .
در حین رشد متوجه می شود که با بزرگ شدنش برادران و پدر نسبت به نزدیکی به او دچار اضطراب می شوند
و از او دوری می کنند و دیگر مردان نیز با او به گونه ای متفاوت رفتار می کنند، پس در می یابد که تنها ابزار کسب قدرت و امنیت برای او زنانگی اش است.
نتیجه ی رشد در چنین فضایی دختری می شود که تمام زندگی را وقف زنانگی اش می کند
و با بدست آوردن مردان احساس قدرت و عزت نفس می کند.
و ادامه این روند روز به روز او را ضعیف تر و ناتوان تر می کند.
رشد این شخصیت( که از میل شدید دختران ایرانی به لوازم آرایش و برند و رسیدگی به ظاهر گویای فراگیر بودن آن است)
موجب ضعیف تر شدن و پایین آمدن موقعیت اجتماعی زنان جامعه می شود
و آنها را تبدیل به موجوداتی دم دستی می کند که بیشترین جذابیت را برای مردان نارسیستیک (خودشیفته) ایجاد می کنند.
این مردان آنها را تبدیل به موجودی می کنند که در وهله ی اول نیازهای جنسی شان را براورده کنند و دوم آنکه پیوسته آنها را تایید کنند و حقارتهایشان را سرپوش بگذارند.
نکته ی جالب توجه این است که برخلاف نظر کسانیکه تصور می کنند
اگر زنان در جامعه حضور بیشتری یابند جامعه به انحراف کشیده می شور باید گفت این گونه اختلالات که در جامعه ی ما بسیار زیاد است نتیجه ی عدم حضور زنان در اجتماع است.
این اختلال نتیجه ی جامعه ای است که
زنان را جنس دوم و موجوداتی که انتظار زیادی از آنها نمی رود تلقی کرده است.
پ.ن: تربیت درست دخترانتان در امروز شخصیت قوی فردای او را میسازد. شخصیتی مستقل که منتظر نمی ماند کسی خوشبختش! کند
#ناصر_سبزیان_پور#روان_درمانگر✨@nevisandbdonya