🔵تلاش سوخت حرکت، توسل تنها چراغ مسیر پر خم و پیچ و توکل ماشین پر قدرت این حرکت در قفس تنگ دنیا است؛ به امید آن که با تلاش بدوییم و با توسل راه یابیم و با توکل به مقصد برسیم.
یادم میاد سال کنکور به یکی از رفقا( داداش❤️ مون الان ماشاءالله دبیری ریاضی می خونه) می گفتم: درس حال نمیده🔹 چون هیچ گیجی و چالشی نداره جواب همه تست ها، آخر کتاب ها هست اش اما حالا درس داره جذاب میشه؛ وقتی برات چالش داره، مخ ات می پوکه، کله ات داغ می کنه، زجه می زنی تا تکلیف ات تا موعد مقرر شده حل کنی این لذت بخش و یکی از لذات بزرگ بنظرم.
پ.ن: ریاضیات مهندسی دکتر عجم نشانی کلاس: قلب فردوسی #مهندسی😅 و ایضا قلب مهندسی راهرو #مکانیک_و_هوافضا😉
یکی از رزمنده ها می گفت: رضا در جبهه،قوطی کنسرو ها را جمع می کرد و به دم گربه ها می بست و در کوه رها می کرد و می گفت: سنگر بگیرید ..... 🧐🧐 وقتی گربه ها می دویدند، صدای قوطی ها در کوه می پیچید و دشمن فکر می کرد رزمنده های ایرانی هستند،😊😁 کوه ها را به رگبار می بستند و زمانی که به رضا می گفتیم چرا این کارها را انجام می دهی؟ 🤔 می گفت: برای اینکه مهمات آن ها هدر برود.😉😌
📌یکی از رفقا می گفت: امیرحسین، دنیا قتلگاه آرزو هاست ، آرزو های دور و دراز نداشته باش؛ اما دنیا زادگاه اهداف بزرگ و افق های روشن هم هست که با تلاش و توکل به خدا و توسل به اهل بیت تو رو به اونها می رسونه.
📍 دارم فکر می کنگ واقعا حق گفته بهم، ای کاش زودتر فهمیده بودم، به هر حال ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است ...
تا به حال فکر می کردم هیچ درسی به اندازه ریاضیات در وجود ام لذت آفرین نیست، اما ترمودینامیک اون هم با بیان دکتر پسندیده شیرین تر از ریاضیات؛ البته این هم فاکتور بگیریم که با حمیدرضا موقع تدریس استاد داشتیم از مسائل منطقه ای و احادیث ائمه اطهار بحث می کردیم و ایضا اون لا به لا درس امروز رو هم فهمیدیم😁😁
پ.ن.۱: این قدر گردن مون دراز کردم تخته رو ببینم یک حس زرافه بودن مفرطی بهم دست داده😂
◀️از دست من دانشجو همین بر میاد، که حداقل توی زندگی شخصی ام از اجناسی که دخل و خرجی واسه اسرائیل دارند استفاده نکنم و به بقیه جامعه گوشزد کنم.
❌ داداش من! مشتی! تویی که میگی بریم لبنان بجنگیم، خیلی مردی این کار رو کن، الان گردان رضوان حزب الله خودش اسرائیل رو حریفه نیاز به کمک اینطوری ما الان نیست.
توی اردوگاه راهیان نور😍، برای تخلیه چاه، تانکر داشتیم؛ اما راننده نبود. چون جمعیت آنجا زیاد بود، باید زود به زود این کار انجام می شد. گاهی که سرش خلوت می شد، می آمد و خودش پشت ماشین می نشست و می رفت چند کیلومتر آن طرف تر تانکر را خالی می کرد. جواد تمام این سی چهل روزی که آنجا بود، مرخصی می گرفت و از حقوق اش کم می شد. بهش که می گفتیم چرا ماموریت نمی گیری، می گفت می خواهم کارهایم فقط برای شهدا💔🥰 باشد. به قول خودش می خواست جان و دلی برای شهدا کار کند. 🙂🥺
🔸پس از ترور سیدحسن نصرالله، به نظر حذف نتانیاهو تبدیل به یک دستورکار شده است. از یمنیها که به بن گورین در هنگام فرود هواپیمای او حمله کردند تا عراقیها که هدف فوق را تعیین کردهاند. اخیرا ما شاهد حملات پهپادی با منشاء نامشخص به اراضی اشغالی بودهایم که خود میتواند در چارچوب طرحی کلیتر قرار گیرد.