View in Telegram
بر دشمنان شمردم عیب نهانی خویش خود را خلاص کردم از پاسبانی خویش #صائب بین بود و نمود ما فاصله‌ بسیار است. یعنی اغلب آنچه می‌نماییم نیستیم. این موضوع باعث می‌شود که ما بخش عمده‌ای از انرژیمان را صرف پاسبانی از نمود‌هایمان کنیم و برای اینکه بودمان آفتابی نشود ریاکاری کنیم. گاهی باید نشست و اندیشید چرا ما به اندازه‌ی بودمان به دیگران نمی‌نماییم و یا نمودمان بهتر از بودمان است؟ آیا با این کار به اهدفمان می‌رسیم؟ آیا ساختار نظام اجتماعی و فرهنگی ما را به این کار وا‌می‌دارد؟ در فرهنگ ما ریاکاری تاریخی دور و دراز دارد به ویژه در دوره‌هایی که منافع افراد با اعتقادات و باورهای دینی گره خورده است ریاکاری شدت بیشتری یافته است. برای مثال عصر حافظ یعنی قرن هشتم به علت تعصبات مذهبی و سخت‌گیری‌های نظام سیاسی، در تاریخ ادبیات ما به عصر ریاکاری معروف و مشهور است. آنچه که حافظ به عنوان یک فرد فرهیخته و فرزانه از آن روزگار برای ما ترسیم می‌کند نشان می‌دهد که هیچ کس خودش نیست. شیخ و حافظ و مفتی و محتسب همه تزویر می‌کنند و واعظان در خلوت آن کار دیگر را. این کار علاوه بر مصایب و مشکلات اجتماعی شدیدی که ایجاد می‌کند از نظر فردی نیز بسیار ویران‌کننده است. شخص ریاکار برای حفظ منافعش می‌کوشد که خود را آنچه نیست نشان دهد و روزی که تشتش از بام می‌افتد و طبل رسوایی او را می‌کوبند آن قدر خرد و حقیر خواهد شد که چیزی از او باقی نخواهد ماند. وقتی ریاکاری رواج یابد جو‌نمایان گندم‌فروش و نان به نرخ‌ روز خورها  یکه‌تازی خواهند کرد و اندیشمندان و اصحاب خرد و فرهنگ به حاشیه رانده خواهند شد. امیدوارم که روزی ما هم چون صائب از پاسبانی خویش آزاد شویم و به قول حافظ محک تجربه‌ای به میان آید تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. https://t.center/Naglemaani
Telegram Center
Telegram Center
Channel