در مورد معنای خوشایند و مطلوب هیچکدوم از اینایی که گفتید نیست دقیقا همونطور که گفتم یعنی پسندیده بودن بهتر بگم یعنی مورد خواست و رضایت و تمایل انسان بودن باز حس میکنم یه سد زبانی وجود داره بینمون در این زمینه
در مورد متجاوز قدرتمند تا جایی که یادم هست ما بحث نمیکردیم بحث ما راجب فرد مردگی گرا یا نهیلیست بود این دلایل داره برای اون فرد و برای برتری بخشیدن زندگی به مرگ ارائه میشه نه چیز دیگه ای
در مورد هدف امّا حق با شماست در همین چهارچوب هست که تعیین میشه به طول کلی ولی به این صورت تک بعدی نیست جریان ایرادی که شما دارید میگیرید اینه که شما خود عمل رو ذاتن بد نمیکنید و قبح عمل رو نمیگید صرفا میگید چرا در جهت اهداف هست یه جاهایی و یه جای دیگه نیست ما عمل رو قبیح میکنیم ولی این طور نیست که مهر قباحت رو مستقیم بکوبیم بلکه در زنجیره ای از استدلال ها این عمل قبیح میشه که مقدمه این قباحت عمل همین تعیین هدف و نیاز و فایده و ... در واقع به این صورت که با تشریح عقلانی فایده در چهارچوب نیاز و بقا هدف رو تبلیغ میکنیم در چهارچوب هدف که زندگی مسالمت آمیز بود در نوع اخلاقی که مثال زدم میایم حقوق رو تعیین میکنیم و بعد با توجه به اون حقوق تعیین شده حالا هر عملی که نقض این حقوق باشه قبیح هست یعنی خود عمل دیگه قبیح شده چرا که نقض فلان حق هست بهتر بگم با فایده گرایی شروع میشه ولی با فایده گرایی تموم نمیشه شاید بیسی که این نوع اخلاق که من عنوانش کردم فایده گرایانه باشه ولی وقتی که حقوقی رو با توجه به اونا شکل دادیم حتی اگر نقض اون حقوق فایده ای هم داشته باشه برای فرد اون عمل غیر اخلاقی خواهد بود یکم متناقض بنظر میاد ولی در واقع اینطوری نیست چون بعد فردی به اجتماعی داره تبدیل میشه در این بین مثال بزنم یه بازیکن فوتبال برای منافع شخصیش باید تیمی بازی کنه و بعضی وقتا به جای اینکه شوت بزنه پاس بده پس کار درست در فلان موقعیت پاس دادن میشه (خود عمل ذاتن درست عنوان میشه) ولی خب اگر این پاس دادن رو بخوایم مستقلا بررسی کنیم یه عملی هست که در تضاد با منافع شخصی بازیکن که انگیزه اولیه بوده قرار داره در اخلاق هم همینطور تو با فایده گرایی میای یسری حقوق اجتماعی رو میپذیری اینجا دیگه هر گونه تخطی از این حقوق غیر اخلاقی بودن هست حتی اگر دزدیدن فلان مال مطابق با هدف اولیه شما باشه ولی تخطی از هدف ثانویه ای هست که در ادامه هدف اولیه تبیین شده