گونههایش از سلامتی برق میزدند و گرچه صورتش چین خورده بود، اثری از نگرانی در آن دیده نمیشد. شاید به این دلیل که کارمندان مجرد و مورداعتماد بانک تلسن بیشتر غصه دیگران را میخورند تا خودشان؛ شاید این دلنگرانیهای دستدوم، گذرا بودند. مثل لباسهای کهنه که راحت به تن میروند و درمیآیند.
داستان دو شهر، چارلز دیکنز
#داستان_دو_شهر #چارلز_دیکنز #کتاب_خوب #کتاب #یک_جرعه_کتاب
@mylittlelibrary_shahrzad