View in Telegram
پَرسه
پَرسه
روز سی ُ سوم ؛ گُل ها شبیه بابونه بودن ولی بابونه نبودن! رُبان و نایلنش هنوز سرجاشون بود ، دست نخورده بودن! اما من بهشون دست زدم ، ساقه هاشونو کوتاه کردم ، آبشونو تازه کردم .. بهشون رسیدگی کردم اما بعدش؟ دست های من متهم شدن! قضیه بیخ پیدا کرد آروم آروم…
احساس کردم دیگه هیچ وقت نمیتونم بابونه رو دوست داشته باشم ، اما نه من عاشق بابونه بودم ، فقط باید ردِ بارِ بد ِ این خاطره رو از ذهنم پاک میکردم ،
میدونم که از پس این یکی هم برمیام و خیلی زود توی گل فروشیا دنبال گل بابونه میگردم .
Share
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily
Start