در مقدمهِ نجيب محفوظ بر «رسائلِ» طه حسين میبینیم که نجیب از دیدارش با «عباس العقاد» نویسنده، ادیب و اندیشمند معروف مصری در کتابفروشی «الأنجلو» در قاهره سخن میگوید.
نجيب محفوظ که خودش شخصیتی منزوی بود و ترجیح میداد فقط از دور، نویسندگان را تحسین کند عاشق العقاد بود. گهگاه که به أنجلو میرفت تا کتاب بخرد، العقاد را میدید که در گوشهای نشسته و کتابها را ورق میزند، ولی هیچوقت جرأت نمیکرد به او نزدیک شود یا سلام کند، چون درک میکرد که العقاد چگونه در کارش غرق شده است.
در تمام عمرش دستش را در دست العقاد نگذاشت، هرچند احترام زیادی برای او قائل بود و خود را شاگرد او میدانست. اما هرگز مثل العقاد عمل نکرد که نسخههای کتابی را که از آن خوشش میآمد بخرد تا مانع رسیدن آن به دست دیگر خوانندگان شود، همانطور که عبد المنعم شميس هم در کتابش «شخصیات مصریة» به این موضوع اشاره کرده است!
@mr_ashoori