خواب:
به خوابِ اسب و پرنده
سفر نکرده به مشرقِ زمینِ رؤیایی
چه رنگهای شگرفی به دیده میآمد
و نقشِ پردۀ گلرنگ
شبیهِ تاجمحل بود
و میوههای دلانگیزِ باغهای بنارس
درونِ لُجۀ جوشانِ آب میرقصید
و هند با همۀ رنگهای گرم و عجیبش
به دیده میتابید.
پرنده بر کَپَلِ اسب دانه برمیچید
و اسب یورتمه میرفت
و یالِ زردِ بلندش
چو آب در دلِ خیزاب تاب برمیداشت.
پرنده بال گشوده
به سوی قلۀ گوگردی و سپیدِ دماوند
رها سفر میکرد.
سحر که در پیِ تعبیرِ خواب خود رفتم
نوشته بود به اوراقِ یک کتابِ عتیق:
پرنده همقفسِ رهروانِ آزادیست
و خوابِ اسب و پرنده نشانِ آزادیست.
۱۴۰۳/۲/۷
#اقبال_مظفری
https://t.center/joinchat/AAAAAEKCF61dHmskkML-UA