مرتضی عباسی | استودیو چشمخانه

Channel
Logo of the Telegram channel مرتضی عباسی | استودیو چشمخانه
@morteza_abbasi_gPromote
428
subscribers
استودیو چشمخانه، آتلیه طراحی گرافیک در چشمخانه رنگ برآرد نگاه ما ارتباط: @MortezaAbbasy_G
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آگهی تبلیغ لامپ با عنوان و متنی جالب از روزنامۀ اطلاعات، ۸ تیر ۱۳۱۸. نویسندۀ آگهی بسیار ظریف، روشنایی لامپ را موضوعات انسانی و لذت‌های بصری گره زده.

©️ ۲۳۰ سال تبلیغات بازرگانی در مطبوعات فارسی زبان | محسن میرزایی | انتشارات سیته

#مرتضی_عباسی
#تبلیغات

@MortezaAbbasy_G
سردی و گرمی

- سردی‌م کرده.
-چی خوندی؟
- مرغ دریایی و چند از صفحه از برادران کارامازوف
- اوه اوه. همون. چخوف سرده، داستایوفسکی هم سرده. سردی رو سردی خوندی.
- چی کار کنم؟
- گرمی بخون.
- مثلن چی؟
- مارکز. عشق سال‌های وبا. اون گرمت می‌کنه. ولی زیاده‌روی نکن. گرمی‌ت می‌کنه.
- به نظرت ایدهٔ خوبیه برای طنز یا چه‌می‌دونم، داستانک؟
- چی؟
- همین که کتابا گرمی و سردی دارن.
- مزخرفه.
- مزخرف یعنی چرت؟
- نه هر چرتی.
- چه جور چرتی؟
- چرتی که باطنش بی‌ارزش اما ظاهرش طلاست. چنین چرتی.
- خب هرچند حتا ظاهر این ایده طلا نیست اما خود فرم هم اگه طلا باشه بد نیست.
- بحث یه ذره قاطی شده. باید بیشتر فکر کنم. فعلن منتشر کن بذار خوننده‌ها قضاوت کنن.

✍️ #مرتضی_عباسی

@MortezaAbbasy_G
shahin-kalantari-book.pdf
14.2 MB
📥 دانلود رایگان کتاب شاهراه تأثیرگذاری از شاهین کلانتری

توضیح نویسنده درباره‌ی نسخه‌ی الکترونیکی:

«استقبال از کتاب دلگرم‌کننده بود و در مدت کوتاهی به چاپ دوم رسید؛ اما به چند دلیل از انتشار چاپ سوم آن به شکل کاغذی صرف‌نظر کردم؛ دلیل اصلی این است: کاغذ گران شده و قیمت کتاب بالا رفته، شاید تهیه‌ی کتاب برای بسیاری از علاقه‌مندان دشوار باشد، به‌ همین دلیل دوست دارم نسخه‌ی الکترونیکی آن به رایگان در دسترس همه باشد؛ این با موضوع و هدف کتاب هم سازگار است. به امید آنکه این «شاهراه تأثیرگذاری» انگیزه‌ی لازم را برای ارائه ایده‌ها و افکارتان در فضای اینترنت فراهم کند.»

@shahinkalantari
Shahinkalantari.com
Madresenevisandegi.com
عکسخانه | شمارهٔ ۳ | نقب‌های حافظۀ تاریخ

ما همه می‌رویم. مثل ابرهای مرطوب یا سترونی که از بالای البرز روی شهر می‌رسند، در حد هنر خود کروفری می‌کنند، سپس باد آن‌ها را به سوی کویرهای مرکزی می‌ر‌اند، به سوی نیستی. اما آن قطره‌ها که فرو ریخته، در گیسوان اخم‌اندر خم «تهران بانو» می‌غلتد و از نوک تارهای سیاه سپیدش به زمین می‌افتد و نم‌نم به اعماق خاک فرو می‌ر‌ود، به نقب‌های حافظۀ تاریخ، آنجا که بخشی از ذهن ما در طبقه زیرین تهران فعال است... و روی زمین، در فصل پُرآبی، رودی است روان، آمیخته با تخيل... از کوچه‌باغ‌های «تجریش» به پایین می‌گراید، از جلو «باغ فردوس» و «زعفرانیه» می‌گذرد، «پارک ملت» را می‌بیند، یا «جنگل ساعی» را، از نهرهای «ونک» و «یوسف آباد» و «کرج» نیرو می‌گیرد و در شیب شتابناکش به شبح «کافه شهرداری»، موزۀ «نگارستان»، «امیریه» و «مولوی» کهنه سلام می‌دهد در «میدان راه آهن» مکثی می‌کند و می‌رود که در اراضی جنوب تهران در دل خاک بخوابد.

✍️ از مقالۀ «تهران بانو» | #محمدعلی_سپانلو | تیر ۱۳۷۵

📸 #مرتضی_عباسی | ۵ فروردین ۱۳۹۶

#در_نظربازی_ما
#عکسخانه

@MortezaAbbasy_G
سلامِ گریزپای، سلامِ دنباله‌دار، سلام سنگین، سلامِ روی ماه، سلامِ ناتمام، سلام خداحافظی، سلامِ رنجور، سلامِ تنگنا، سلامِ نسخه‌های خطی، سلامِ نامه‌های محبوس، سلامِ بی‌طمع، سلام گرگ، سلامِ نمور، سلامِ درنیامده، سلامِ مجری‌های روی اعصاب، سلامِ ناظم‌های بلندگو، سلامِ بینندگان جان، سلامِ عزیزم‌های تبلیغاتی، سلامِ «چو بوی خوش آشنایی»، سلامِ دل‌های مصفا، سلام کودک دورۀ پارینه‌سنگی، سلامِ سپیده‌دم تاریخ، سلامِ تنیدهٔ تردید، سلامِ شیدای علیک، سلامِ رنگ‌های بی‌رمق، سلامِ جان‌های نورس، سلامِ افعال ناقص، سلامِ حرف‌های اضافه، سلامِ شکستۀ لکنت، سلامِ تکانه‌های نجیب.

پی‌نوشت: فونت‌ها صدا دارند.

✍️ #مرتضی_عباسی
#در_نظربازی_ما

@MortezaAbbasy_G

چگونه می‌بینیم؟

فیزیولوژی دیدن بسیار پیچیده و شگرف است. با همکاری میلیون‌ها سلول بینایی. اما روایت بسیار ساده اینکه:

وقتی اثری هنری را تماشا می‌کنیم، ابتدا تصویری کلی بر شبکیه می‌افتد. این تصویر دقیق نیست. زیرا گرچه بینایی بیش از ۱۸۰ درجۀ افقی و ۱۳۰ درجۀ عمودی است، اما دید دقیق در محدوده‌ای ۲ درجه‌ای‌ست و چشم‌ برای خانش اثر باید در چند مرحله بخش‌های اصلی اثر را تشخیص و بر باریکۀ باریک‌بینی بنشاند و با ترسیم نقشۀ ذهنی به کمک رمزگشاییِ نشانه‌ها به درک اثر برسد.

اینکه بیننده در مواجه با اثر چه بخش‌هایی را در اولویت قرار می‌دهد و چه مسیری را برای خوانش اثر می‌پیماید، بستگی به مدیریت چشم ناظر توسط هنرمند و نیز تجربۀ زیستۀ بیننده دارد و تفاوت در فهم آثار هنری ناشی از تفاوت مسیر خانش بصری آثار است.

📷 مدیریت چشم مخاطب | محمدحسین نیرومند

#مرتضی_عباسی
#در_نظربازی_ما

@MortezaAbbasy_G
ایلیا رپین نقاش، واقع‌گرای روس، م ۱۹۳۰، تولستوی هم‌دورانش را برپای و برجای و به‌پهلو به تصویر کشیده. به خاندن و نوشتن و شیاریدن. نشسته بر صندلی، لمیده در سایه و گویی در اندیشهٔ آن کتاب جیبی یا آن جیب کتابی.

خیال آدمی می‌تواند دربارۀ تولستوی شیاریدن زمین را به خاندن و نوشتن و نو شدن و اندیشیدن گره بزند. حرکت است و برکت. کاشت است و برداشت. به قول حافط، نشاندن بیخ نیکی است و پوییدن راه تحقیق (بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی). (+) چه تحقیق را به معنی امروزیِ پژوهش بگیریم و چه تحقق بخشیدنِ آنچه نبوده، یا دست‌کم با شمایل کنونی نبوده.

#مرتضی_عباسی

#در_نظربازی_ما

@MortezaAbbasy_G
Forwarded from قلک|مهدیه بیات (Bayat)
به پلاک ۲۷۴ خوش آمدید.
پلاک ۲۷۴ خانه‌ی مادربزرگِ است.
همان جایی که وسط یک روز گرم تابستانی می‌توانی یک کاسه آب‌دوغ خیار بخوری و جلوی کولر روی تشک خنک لَم بدی و تخت بخوابی.
پلاک ۲۷۴ خانه‌ی مادربزرگِ است.
همان جایی که ننه‌جونَت می‌نشیند و برایت از دیروز و امروز قصه می‌بافد و تو را می‌برد آن دور دورها.
پلاک ۲۷۴ مجموعه‌ای از خاطرات دور و نزدیک است.
کتابی که در صفحه به صفحه‌اش خاطرات کودکی من و تو زنده می‌شود. زیر شلنگ آب، خیس می شوی و با خوردن میوه‌های درخت‌های توی حیاط تازه.
پلاک ۲۷۴ کتاب زندگی مادربزرگم و پدربزرگم است.
زندگی سرشار از عشق و دوستی، تحمل رنج وسختی و رسیدن به جایگاهی که ابدا در ذهن
نمی‌گنجد.
پلاک ۲۷۴ کتاب تاریخ است.
تاریخ معاصر این سرزمین.
پلاک ۲۷۴ کتابی برای نسل آینده است‌.
همراهان من در این کتاب:
■ استاد ارجمند شاهین کلانتری که با راهنمایی‌های ارزشمندشون سهم بزرگی در ارتقا محتوا و تولید کتاب داشتند.
■ جناب معین پایدار ویراستار کتاب.
■  جناب مرتضی عباسی مدیر هنری که طرح جلد نوستالوژی و صفحه‌آرایی کتاب را به بهترین نحو ممکن انجام دادند.
■ جناب کریم‌نژاد ارجمند که مراحل چاپ را قبول زحمت فرمودند.
🛎روش‌های تهیه‌ی کتاب در زمانی دیگر اعلام خواهد شد.
فعلا برای تهیه‌ی کتاب به آیدی زیر پیام بدهید.
@mahdie_bayat65

🖋 مهدیه بیات
➡️ @mahdie_bayat
#کتاب_پلاک_۲۷۴
تصویرنوشته‌ها (۲)

برشی از رمان «شب یک شب دوِ» بهمن فرسی.
آمیزه‌ای از توصیف‌ و هنرشناسی و خیالی هم‌رنگ داستان.

#تصویرنوشته‌ها

@MortezaAbbasy_G
نوبت دکترِ مادر است و مطب دکترِ مشهور، تعطیل. می‌گویند دکتر رفته سفر و حالا اینجا بیماران زیادی معطل.

باید تلفنارو جواب می‌دادن یا حداقل پیامک می‌زدن.

جملات را بدون مخاطب خاصی می‌اندازم میان جمعیت.

آقایی میانسال و لاغراندام که توی این گرما کت‌وشلوار پوشیده، با دستمال پارچه‌ایِ گل‌دوزی عرق پیشانی‌اش را پاک می‌کند و جملات را می‌گیرد و مخاطبم می‌شود و به‌کنایه می‌گوید:
دکتر مخاطب هدفشو داره، زیادی هم داره، پس لابد لازم نداره رضایتشونو تو غیر مسائل پزشکی جلب کنه. نمونه‌ش صندلیای مطب. تازه اگه صندلی گیرت بیاد و بشینی، مرتبۀ بعد باید باسه زخم بستر بری پیش دکتر.

با خودم می‌گویم:
لابد این بابا بازاریابه.

می‌گویم:
عجب. پس زیباشناسی و مردم‌داری، فقط طعمۀ جلب مشتریه و هر وقت جبر زمونه مشتریو لَنگِ تو کرد، گور بابای دیزاین و احترام و زیبایی‌شناسی؟

می‌گوید:
دقیقن. گور بابای همۀ این‌ها که گفتی. البته متأسفانه. نمونه‌ش بیشترِ خودروسازای داخلی یا برخی ادارات و دفاتر دولتی. یا حتا اغلب نونواییا. چون مشتری دارن، دریغ از ذره‌ای دیزاین و سلیقه برای احترام به مشتری. انگار از زمان قاجار همین شکلی بودن.

خداحافظی می‌کنیم و پشت فرمان و راه‌بندان فکر می‌کنم به دیزاین اصیل و دیزاین دروغ‌گو. به دیزاین محترم و دیزاین بَزک‌پیشه. به اینکه دیزاین، قلاب صید نیست که برای صید در تور نیازی به آن نباشد. به‌اینکه احترامِ دیزاین دروغگو به پول مشتری‌ست نه مشتری و در پول پیش‌تضمین‌شده، چنین دیزاینی فلسفهٔ وجودی ندارد. به اینکه دیزاین حقیقی، ایجادکننده و گرامی‌داشت و قوام ارتباط‌های حقیقی‌ست. به‌اینکه فرق است میان دیزاین کافه‌ای که به احترام خودش و کارش و مشتری‌ها دیزاین می‌کند و دیزاین اداطورِ کافه‌ای که فقط برای فروش دیزاین می‌کند.

🔹 برگرفته از واقعیاتی پراکنده به‌علاوهٔ تخیل

@MortezaAbbasy_G
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❇️ فرهنگ گرافیک‌دیزاین
پیش‌درآمد

سفارش‌دهنده‌ای را می‌شناختم که میان همۀ اصطلاحات تخصصی جایی واژۀ تونالیته را شنیده و نادانسته آن واژۀ بیچاره را به‌جا و بی‌جا برای نکوهش و ستایش هر بخش هر اثری به‌کار می‌بر‏د. اگر از کاری خوشش می‌آمد می‌گفت: «تونالیته‌ش خوبه». و اگر بدش می‌مد کاسه‌کوزه‌ها را سر تونالیتۀ بدبخت خراب می‌کرد. البته او از جهتی نیم‌گام از «خوبه یا بده گویان» جلو بود. یا شاید هم از جهتی عقب. غرض اینکه شناخت اصطلاحات نه‌تنها در آفرینش بلکه در سفارش و درک و نقد آثار گرافیکی نقش دارند.

واژگان تخصصی، زبان مشترکِ سفارش‌دهنده و طراح‌اند و سفارش‌دهندگانِ واژه‌دان، همراهان بهتری در فرآیند دیزاین هستند. زیرا دیزاین، آفرینش آفرینه‌ای هم‌وند میان دنیا و تجربه و دانش طراح و سلیقه و تجربۀ زیسته و اهداف سفارش‌دهنده است و آفرینۀ نهایی فرآوردۀ گفت‌وگو میان آن‌هاست و واژه‌های مشترک گفت‌وگوی مؤثرتری فراهم می‌کنند.

از این‌رو بخش جدید چشمخانه، فرهنگ گرافیک‌دیزاین است. شناخت و هم‌آموزیِ سادۀ واژگان و اصطلاحات گرافیکی یا نکاتی کوتاه دربارۀ آن‌ها.

ممکن است تعاریفی گوناگون از یک اصطلاح بیاید. بیاد. ممکن است همۀ تعریف‌ها به قول قدما «جامع و مانع» نباشند. نباشند. همین گوناگونی و تماشا از نظرگاه‌های متفاوت هم زیباست.

#فرهنگ_گرافیک‌دیزاین
#استودیو_چشمخانه
#مرتضی_عباسی

@MortezaAbbasy_G
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram Center
Telegram Center
Channel