عکسخانه | شمارهٔ ۳ | نقبهای حافظۀ تاریخ
ما همه میرویم. مثل ابرهای مرطوب یا سترونی که از بالای البرز روی شهر میرسند، در حد هنر خود کروفری میکنند، سپس باد آنها را به سوی کویرهای مرکزی میراند، به سوی نیستی. اما آن قطرهها که فرو ریخته، در گیسوان اخماندر خم «تهران بانو» میغلتد و از نوک تارهای سیاه سپیدش به زمین میافتد و نمنم به اعماق خاک فرو میرود، به نقبهای حافظۀ تاریخ، آنجا که بخشی از ذهن ما در طبقه زیرین تهران فعال است... و روی زمین، در فصل پُرآبی، رودی است روان، آمیخته با تخيل... از کوچهباغهای «تجریش» به پایین میگراید، از جلو «باغ فردوس» و «زعفرانیه» میگذرد، «پارک ملت» را میبیند، یا «جنگل ساعی» را، از نهرهای «ونک» و «یوسف آباد» و «کرج» نیرو میگیرد و در شیب شتابناکش به شبح «کافه شهرداری»، موزۀ «نگارستان»، «امیریه» و «مولوی» کهنه سلام میدهد در «میدان راه آهن» مکثی میکند و میرود که در اراضی جنوب تهران در دل خاک بخوابد.
✍️ از مقالۀ «تهران بانو» | #محمدعلی_سپانلو | تیر ۱۳۷۵
📸 #مرتضی_عباسی | ۵ فروردین ۱۳۹۶
#در_نظربازی_ما
#عکسخانه
@MortezaAbbasy_G