کانال منتظران موعود(عج)

#ادامه_دارد
Channel
Logo of the Telegram channel کانال منتظران موعود(عج)
@montazeranemouodPromote
2.37K
subscribers
17.3K
photos
5.66K
videos
1.1K
links
کانال مادربرنامه پیام رسان ایتا⬇ https://eitaa.com/montazeranemouod 💻 کانال پوشاک شیک شو @Poshak_shikshoo 🌹کانال خیرین ایستگاه صلواتی مردمی زمینه سازان ظهور 👇 💻 @kheyrine_zamine_sazane_zohor
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

📚دانستنیهــــاے مـ📿ـذهبـے📚

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡ ≡ ≡ ≡

#شیعیان_رافضی

🔹بخش اول

«رافضه»، «رافضى» و «روافض» از واژه‌هایی است که از دیرباز تا کنون برای تحقیر شیعیان و توهین به آنان از سوی مخالفانشان مورد استفاده قرار می‌گیرد!
«رافضه» در لغت از ریشه «رفض» به ‏معناى ترک و رهاکردن فرد یا چیزى است.[1] در اصطلاح، این واژه، در موارد زیر به‌کار رفته است:

📌الف. معتقدان به امامت اهل بیت(ع) و منکران مشروعیت زمامداری خلفاى قبل از امام على(ع)،
📌ب. معتقدان به برتری امام على(ع) بر خلفاى پیش از او، در عین انکار نصّ در امامت،
📌ج. اظهار کنندگان محبّت و مودّت به خاندان رسالت.[2]
ولى مشهورترین کاربرد این واژه معناى نخست است. چنان‌که اشعرى، رافضى را معادل اصطلاح امامیه دانسته، و در راستاى اعتقاد به نصّ بر خلافت حضرت على(ع) تفسیر کرده است.[3]

در هر حال، بیشتر کسانى که این اصطلاح را برای شیعه یا محبّان اهل بیت(ع) به‌کار می‌گیرند، به نوعی قصد نکوهش آنان را دارند. به عبارت دیگر؛ از نظر آنان این اصطلاح بر خطا و انحراف شیعه دلالت می‌کند!
اما این مسلّم است که معنای منفی و سلبی یک لفظ که توسط برخی از مردم در مورد گروهی دیگر به‌کار می‌رود، به تنهایی نمی‌تواند حقانیت آنان را زیر سؤال ‌برد، همان‌طور که آیاتی از قرآن نیز بر همین واقعیت تأکید می‌کنند:
«اشراف کافر قوم نوح [در پاسخ او] گفتند: ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمی‌بینیم! و کسانى را که از تو پیروى کرده‌اند، جز گروهى اراذل ساده‌لوح نمی‌پنداریم و براى شما فضیلتى نسبت به خود نمی‌بینیم بلکه شما را دروغ‌گو تصور می‌کنیم!».[4]
البته شکی نیست که گروندگان و ایمان آورندگان به نوح، نه از اراذل بودند و نه حقیر و پست و نه دروغ‌گو، بلکه به حکم این‌که پیامبران قبل از هر چیز به حمایت مستضعفان و مبارزه با مستکبران می‌پرداختند، نخستین گروهى که دعوت پیامبران را لبیک می‌گفتند همان گروه محروم و فقیر و کم درآمد بودند که در نظر مستکبران که مقیاس شخصیت را تنها زر و زور می‌دانستند، افرادى پست و حقیر به شمار می‌آمدند.[5]
#ادامه_دارد...

پی نوشت

[1]. کتاب العین، ج 7، ص 29
[2]. مقالات الإسلامیین ص 16
[3]. همان ص 16.
[4]. هود، 27.
[5]. تفسیر نمونه، ج ‏9، ص 71

#دانستنیهای_مذهبی

═════════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

❄️روایـــــ📓ــــات مهـــ📿ـــدوے❄️

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡ ≡

#روایات_مهدوی

#عصـر_ظهـور

2⃣ 👈 🔺 #یاران_پرقدرت 🔻

در طول تاریخ، جمعیت و نیروی انسانی از عناصر مهم در قدرت سیاسی و اجتماعی به شمار می رفتند. شاید به همین خاطر است که در مدل جدید جنگ، برای ضعیف کردن یک کشور، افکار، عقاید و سلامت مردم را نشانه می گیرند. چرا که بر عاقلان پنهان نیست که نیروی انسانی معتاد و نادان و خواب و پریشان و تحت فشار به کار هیچ کجا نمی آید! نمونه اش در تاریخ، مسلمانان اندلس   اند که با ضعف اخلاقی و اعتقادی، حکومت اسلامی خود را از دست دادند.
🔰برخلاف مردمان عصر حاضر، در زمان حکومت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه)، نیروی انسانی از قدرت ویژه ای برخوردار است؛ در حدی که می توان مردمان عصر ظهور را مردمان شکست ناپذیر خواند. تا جایی که «یاران پر قدرت» از ویژگیهای ممتاز امام عصر (عج) است.

❇️نیروی ما فوق تصور آنها را می توان در چند بخش بررسی کرد:

الف) #مافوق_حس
💎از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: «به درستی که مؤمن در زمان قائم (عج) در مشرق است، هرآینه برادر خود را که در مغرب است می بیند و هم چنین آن که در مغرب است برادر خود را که در مشرق است می بیند.» (1)

⚪️همچنین از آن حضرت روایت شده است: «به درستی هر گاه قائم ما خروج کرد، خداوند گوشها و چشمهای شیعیان ما را وقت می دهد تا اینکه میان آنها و قائم به قدر چهار فرسخ فاصله است با این حال با آنها سخن می گوید، ایشان می شنوند و به سوی آن حضرت نظر می اندازند.» (2)

ب) #طول_عمر
🔰در روایات آمده است که طول عمر اصحاب  و یاران امام زمان (عج) به قدری است که در زمان زندگی شان، هزار فرزند از نسلشان را می بینند.

💎امیرالمؤمنین علی (ع)، می فرمایند: «قسم به آن که دانه را شکافته و جان را آفریده! حتماً در آن زمان، ملوک وار و آسوده در ناز و نعمت زندگی می کنند؛ مردی از ایشان از دنیا نمی رود تا اینکه هزار پسر از نسل او متولد می شود...» (3)

ج) #نیروی_چهل_مرد
💎حضرت لوط (ع)، در گیر و دار هدایت قوم خود، به یاران خود می فرمود: «اى كاش براى مقابله با شما نيرويى داشتم يا به تكيه ‏گاهى محكم و استوار پناه مى‏بردم.» (4). امام صادق (ع) فرمودند که منظور حضرت لوط (ع) از این نیرو، اشاره به نیروی یاران حضرت مهدی (عج) بوده است. سپس فرمودند: «به درستی که به یک مرد ایشان، قوت چهل مرد داده می شود.» (5)

💎حضرت علی (ع) نیز فرمودند: «آن جناب، دست خود را بر سر بندگان می گذارد، پس مومنی نمی ماند مگر آنکه دلش از پاره ی آهن سخت تر شود و خداوند نیروی چهل مرد را به او بدهد.» (6)

👈که حدیث آخر نشان می دهد که نیروی ایمان یاران حضرت همانند نیروی بدنی شان، ممتاز و منحصر به فرد است و همه ی اینها به برکت ظهور آقای ماست.
 
👌به خاطر همین است که دولت آقای ما، ماندنی است: رهبری که قدرت الهی اش نظیر ندارد و شیعیانی که در طرفداری از او، بی مانند هستند! دولتی را می شناسید که با چنین مملکتی، رقابت کند؟!

📚پی نوشتها:
1. بحارالانوار، ج 53، ص 391؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، نشر مسجد مقدس جمکران، ج 7، ص 351
2. الکافی، ج 8، ص 241؛ به نقل از همان.
3. تفسیر العیاشی، ج 2، ص 282؛ به نقل از همان، ص 352
4. سوره ی هود، آیه ی 80
5. کمال الدین و اتمام النعمه، ص 673؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، همان، ص 353
6. الخصال، صص 540- 541؛ به نقل از همان، ص 354

📂نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، نشر مسجد مقدس جمکران، ج 7، ص 351- 354

#ادامه_دارد....

#روایات_مهدوی

═════════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

🔴 #نشانه_های_آمدن

1️⃣ 🔺 #ندای_جبرئیل 🔻

اگر در سحرگاه بیست و سوم ماه رمضان شنیدید: «آی مردم عالم! صبح نزدیک شد. بدانید حق با مهدی (عج) و شیعیان اوست!» (1)، شک نکنید آوای جبرئیل امین را شنیده اید! دامن خدا را چنگ بزنید و از او بخواهید شما را از پیروان آن حضرت قرار دهد.

💠 ندای جیرئیل حتمی است! در شرق و غرب عالم به گوش می رسد و همه آن را می شنوند. اگر خوابیده اند بیدار می شوند، اگر ایستاده اند به زانو درمی آیند و اگر نشسته اند با هراس از جا می پرند. (2)
برخی روایات نیز معتقدند صیحه ی آسمانی حاوی این پیام است: حق با علی (ع) و پیروان اوست! (3)
🔰 وقتی ندای جبرئیل امین در گوش تمام موجودات پیچید، انسان حق جویی باقی نمی ماند مگر آنکه از پیروان حضرت مهدی (عج) می شود. (4)
💢 اما خبر بد آنکه، ابلیس که فضا را آغشته به نور مهدوی می بیند، برنمی تابد و در عصر همان روز یا روز بعدش فریاد می کشد که:
«آی مردم! عثمان مظلومانه کشته شد! حق با او و پیروان اوست! به سفیانی بپیوندید و او را یاری کنید و به خون خواهی برخیزید!» (5)

با این فریاد مردم دچار سردرگمی و تردید می شوند. عده ای که در طول غیبت حضرت نیز اعتقاد راسخی به آن حضرت نداشتند، عده ای که دلهاشان مریض است و عده ای که به واقع پیروان ابلیس لعین هستند با این فریاد دور هم جمع می شوند و جهان دو دسته می شود:

🔺اول: پیروان حضرت مهدی (عج)،
🔺دوم: پیروان سفیانی. (6)

جالب اینجاست که پیروان شیطان پس از شنیدن فریاد دوم، که ندای ابلیس است، ادعا می کنند که ندای اول – ندای جبرئیل امین- سحر و جادو بوده است و آن را آشکارا انکار می کنند. (7)
فایده ی این دو ندا آن است که منتظران می فهمند ظهور نزدیک است و خودشان را مهیای همراهی با امام مظلومشان می کنند. این ندا صف حق و باطل را از هم جدا می کند و پیروان واقعی را از میان ناراستان و نامنتظران بیرون می کشد.
کسانی به ندای جبرئیل لبیک می گویند که در دوران غیبت احادیث امامان (علیهم السلام) را روایت می کنند و پیش از این ندا نیز می دانند حق با حضرت حجت (عج) است! (8)

📚 پی نوشتها:
1. بحارالانوار، ج 52، ص 274
2. الغیبة نعمانی، ص 170
3. بحارالانوار، ج 52، ص 292
4. همان
5. الغیبة نعمانی، ص 173
6. همان
7. همان
8. بحار، ج52، ص  295

#ادامه_دارد...

#نشانه_های_ظهـور
#ظهـور_نزدیک_است_ان_شاء_الله
#آمادگی_برای_ظهـور

✔️ آماده شو برای ظهور↙️

═════════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

پرســش و پاسـ🖊ـخ
مــ📿ـذهبـے

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

‍ ‍ 💢آیا ظاهر انسان نشان دهنده باطن است؟

2⃣. «ایمان و عمل صالح» معیار قلب پاک
🔹خداوند متعال دو معیار ایمان و عمل صالح را برای ارزیابی اعمال قرار داده و فرموده:
«إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی  خُسْر. إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ…»[۲۰۸]؛
«که انسان ها همه در زیانند؛ مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند»
 
🔹با توجه به این آیات و دیگر آیات قرآن کریم، اگر قرار بود قلب پاک به عنوان تنها مبنای ارزیابی اعمال کافی باشد، دیگر تأکید بر عمل صالح در قرآن و دستورات دینی معنا نداشت. وانگهی، اگر ملاک ایمان و تقوی صرفا داشتن قلب پاک بود؛ پس این همه امر و نهی، واجب و مستحب و آداب و احکام، که در قرآن کریم آمده، برای چه بود!

🔹دستورهایی که در قرآن کریم و روایات اهل بیت(علیهم السلام) در رابطه با انجام واجبات از قبیل: نماز، روزه، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر و… و پرهیز ار محرماتی همچون: غیبت، تهمت، دروغ، دزدی، نگاه نامشروع، زنا و… آمده، چه فلسفه ای می تواند داشته باشد؟!

🔹اگر مهم فقط قلب پاک است، دستور خداوند به زنان پیغمبر(ص) و زنان مؤمنه مبنی بر رعایت حجاب و عفت چگونه توجیه می شود؟
#ادامه_دارد...

پی نوشت:
[۲۰۸]. عصر (۱۰۳)، آیات ۲و ۳.

#پرسش_پاسخ_مذهبی

═════════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

پرســش و پاسـ🖊ـخ
مــ📿ـذهبـے

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

💢آیا ظاهر انسان نشان دهنده باطن است؟

👆با توجه به مقدمه گفته شده اینک به چند نشانه قلب پاک اشاره می‌شود:
 
🔸1⃣. قلب پاک در پرتو اطاعت از خدا
قلب پاک و به تعبیر قرآن کریم «قلب سلیم»[۲۰۵]
 رفتار و کردار و گفتار انسان را نورانی ساخته و خروجی آن عمل صالح، انجام واجبات و ترک محرمات است.
نمی شود کسی مدعی قلبی پاک باشد، اما رفتارش مبتنی بر گناه، معصیت، وسوسه های شیطانی و هوس های آلوده باشد.
 
🔸انسان ها باید در قاموس اندیشه خود این نکته اساسی را بنگاردند که درون پاک، بیرونی پاک می پروراند همان‌گونه که خداوند متعال می فرماید:
«وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِد»[۲۰۶]؛
«سرزمین پاکیزه و شیرین)، گیاهش به فرمان پروردگار می روید؛ امّا سرزمین های بد طینت(و شوره زار)، جز گیاه ناچیز و بی ارزش، از آن نمی روید»

🔸بنابراین می توان گفت رابطه بین قلب پاک و حجاب از نوع رابطه ریشه و میوه است.

🔸آنان که به بهانه صاف وپاک بودن دل، ضروریات اسلامی را ترک می کنند در واقع می خواهند از انجام تکلیف فرار نموده خود را بازی داده وتوجیه برای خودشان داشته باشد چراکه حجاب، دستوری قرآنی و واجبی شرعی است و بر تمام زنان مسلمان واجب گردیده است.[۲۰۷]

#ادامه_دارد...

[۲۰۵]. شعراء (۲۶)، آیه ۸۹.
[۲۰۶]. اعراف (۷)، آیه ۵۸.
[۲۰۷]. بخش فرهنگی دفتر آیت الله فاضل لنکرانی، پرسمان حجاب‌شناسی، قم، انتشارات امیرالعلم، بی تا، اول، ص ۱۵؛ صفی یاری، مسعود، راز حجاب، قم، نور السجاد، ۱۳۸۹ ش، دوم، ص ۹۸.

#پرسش_پاسخ_مذهبی

═════════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

پرســش و پاسـ🖊ـخ
مــ📿ـذهبـے

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

⁉️آیا درسته که بعضی‌ها می گویند: باید قلب پاک باشد و چادر و ظاهر مهم نیست؟!

🔸به عنوان مقدمه باید گفت که رابطه مستقیمی میان ظاهر انسان و باطن او و همچنین اثرگذاری ظاهر روی باطن و اثرگذاری باطن روی ظاهر، وجود دارد و این‌گونه نیست که ظاهر افراد از باطن آنها بیگانه باشد و باطن آنها از ظاهرشان.

🔹در روایتی حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:
«لِکُلِّ ظَاهِرٍ بَاطِنٌ عَلَی مِثَالِهِ فَمَنْ طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُه»؛
«برای هر ظاهری باطنی همانند ظاهر هست. پس هر که ظاهرش پاک باشد باطنش نیز پاک است و هر چه ظاهرش پلید است، باطنش نیز پلید است»[۲۰۱]
🔸در این روایت به رابطه مستقیم ظاهر و باطن اشاره شده است. و در روایت دیگر امام علی(علیه السلام) می فرماید:
«مَنْ حَسُنَتْ سَرِیرَتُهُ حَسُنَتْ عَلَانِیَتُه»[۲۰۲]؛
«هر کس درونش نیکو باشد، ظاهرش نیز نیکو می گردد»[۲۰۳]

آیا ظاهر انسان نشان دهنده باطن است؟

🔸حدیثی که هشداری است به همه شیعیان!
این همان ضرب‌المثل: «از کوزه همان برون تراود که در اوست.»
🔸بنابراین نوع آرایشی که زنان بر چهره دارند، با احوال درونی و تمایلات روانی آنان ارتباط مستقیم دارد و نه تنها آرایش چهره، بلکه نوع پوشش و شکل و اندازه لباسی که برای خود انتخاب می کنند، از متانت یا عدم تعادل درونی او خبر می دهد.[۲۰۴]

#ادامه_دارد...
 
پی نوشت ها:
[۲۰۲]. همان، ص ۲۵۴.
[۲۰۳]. تربیت فرزند وغیرت انسانی و الهی اصلاح ظاهر، اولین محور تربیت، آیت الله شیخ مجتبی تهرانی، شماره ۱۹۷۸۱، ۱۳ آبان ۱۳۸۹، صفحه معارف.
[۲۰۴]. هدایت‌خواه، ستار، زیور عفاف، مشهد، معاونت پژوهشی اداره کل آموزش و پرورش خراسان، ۱۳۷۵ش، دوم، ص ۱۶.

#پرسش_پاسخ_مذهبی

═════════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

پرســش و پاسـ🖊ـخ مهـ📿ـدوے

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡‍ ‍
‍ ‍ ⭕️تحولات منطقه ، داعش و مهندسی معکوس روایات و نشانه های عصرظهور توسط دشمنان !!

💥بخش سوم 💥

⬅️نکته دیگر هم در این بحث این است که حتی اگر دشمنان بخواهند با توجه به وعده های الهی و ائمه ، اقدام به تحرکات و اقداماتی بکنند که در تحقق آن وعده خللی ایجاد کنند ، عملا در این امر موفق نخواهند بود . ممکن است که تحرک و اقدام و طراحی بکنند اما اتفاقی که در عمل می افتد همانی است که وعده داده شده است و خروجی کار این می شود که اتفاقا همان تحرک دشمن ، دقیقا تحرکی بوده است که باید در فرایند رخ دادن آن وعده اتفاق می افتاده است !نمونه های تاریخی اش هم زیاد است . مثال ساده اش هم ماجرای خبر حضرت علی علیه السلام به میثم تمار از نحوه شهادتش و تلاش ابن زیاد لعنت الله علیه برای عدم تحقق این وعده !

بخش دوم بحث :

🔹بحث دیگری که در این میان مطرح می شود این است که چون امکان رخ دادن مهندسی معکوس و سواستفاده دشمنان از احادیث و روایات عصرظهور است ، پس نباید این روایات اصلا مطرح شوند و مطرح شدنشان کاری نادرستی است !

👈برای پاسخ به این بحث از۳ سوال و جواب استفاده میکنیم :

1⃣بر فرض رخ دادن مهندسی معکوس ، آیا این دلیل می شود که چنین احادیث و روایات نشود و بایکوت شوند و در گنجه ها خاک بخورند ؟
با چنین منطقی پس ما باید اصلا از روایات مربوط به ظهور شخص حضرت و این که اساسا مهدی صاحب الزمانی وجود دارد و روزی قرار است ظهور کند هم نباید مطرح کنیم ، چرا که ممکن است مورد سواستفاده و مهندسی معکوس اسراییل و دشمنان اسلام در جهت سست کردن اعتقادات شیعیان قرار گیرد ؟!
🔹کما این که از همان ۱۴۰۰ سال پیش تا به الان هم در روندی مستمر این بحث یعنی سواستفاده و مهندسی معکوس ادعای ظهور رخ داده است و می دهد . انواع و اقسام ظهور مدعیان دروغین امام زمانی در سطوح مختلف دقیقا حاصل همین مهندسی معکوس بوده .
شاید ملموس ترینش هم همین ۳۵ سال پیش بود که طرف ( مهدی قحطانی ) ادعای مهدی بود کرد و در مکه ظهور کرد و با ۲۰۰ مرد مسلح در مسجدالحرام قیام کردند و حتی یک هفته مسجد الحرام را در تصاحب خود داشتند ! و یا شاید بدیع ترینش هم همین ماجرای احمد الحسن صرخی در عراق .
🔹حال بگویید با این منطق و با توجه به وجود این سواستفاده های فراوان از بحث ظهور ، پس ما نباید به مردم بگوییم که اصلا شخصی به نام مهدی قرار است از مکه ظهور کند و اصلا مهدی هست … مبادا که شرایطی برای سواستفاده دشمنان فراهم شود ؟!
🔹 این منطق ، منطق سستی است . با این منطق منفعل ما عملا باید بسیاری از احادیث و روایات و مسایل دینی را کنار بگذاریم چرا که امکان سواستفاده مغرضین از آن ها وجود دارد !
2⃣ آیا با مطرح نشدن و جلوگیری از انتشار احادیث و روایات عصرظهور در جامعه، دشمن دیگر نمی تواند از این احادیث سواستفاده کند ؟ آیا دشمن خودش دسترسی به منابع روایی شیعه و سنی ندارد و نشسته است تا ببیند ما چه احادیث و روایاتی را مطرح می کنیم و او از آن مطلع شود و بعد بر اساس آن طراحی کند ؟
پاسخ این سوال روشن است . و مشخص است که دشمن اتفاقا بسیار بهتر و عمیق تر از ما از این روایات و اسناد شیعه را مطالعه کرده و می کند .
با توجه این موضوع پس اگر دشمنان از این احادیث ما مطلعند ، الان دقیقا چه کس دیگری نباید از این احادیث مطلع شود ؟! مردم و آحاد شیعیان ؟!
از طرف دیگر آیا در عصر اطلاعات ، می توانیم از انتشار مطلبی در جامعه که اتفاقا احساس نیاز به آگاهی در ان مورد می کند ، جلوگیری کنیم ؟ آیا اگر ما این احادیث و روایات را بایکوت کنیم ، سواستفاده گران یا افراد ناآگاه و کم اطلاع ، این اطلاعات و اخبار را دستکاری شده و تحریف شده در میان مردم نشر نمی دهند و اتفاقا به اهداف مدنظر خود نمی رسند ؟ که اتفاقا چنین می شود و شده است و بسیار از سواستفاده ها و انحرافات دقیقا در همین بستر و در نتیجه همین رویکرد منفعل و سلبی به این گونه مسایل اتفاق افتاده و می افتد . چشمانمان را ببندیم و چیزی نگوییم ، ان شاءالله الله هم کسی چیزی نمی بیند و کسی به کسی چیزی نمی گوید …؟!

#ادامه_دارد...

#پرسش_پاسخ_مهدوی

═════════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

پرســش و پاسـ🖊ـخ مهـ📿ـدوے

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡‍ ‍ ‍
⭕️تحولات منطقه ، داعش و مهندسی معکوس روایات و نشانه های عصرظهور توسط دشمنان !!

💥بخش دوم 💥

⬅️تحولات امروز خاورمیانه ، حاصل اراده و تاثیر گذاری آزمایشگاهی یک شخص و یک گروه نیست ، بلکه فرایندی است بسیار پیچیده و ذووجهتین با بازیگران متعدد و متعارض که قطعا هم یکی از وجه هایش می تواند با لحاظ رنگ و بوی فتنه های آخرالزمانی شکل بگیرد .

⬅️حال با توجه به این موضوعات ، به نظرتان این تخیلی و غیر منطقی نیست که ما تحولات فعلی عراق و مشخصا اقدامات داعش را انقدر سطحی و کوچک کنیم و یک پروژه ی بدانیم که با هدف تضعیف اعتقادات شیعیان به مباحث مهدویت و فریب شیعیان طراحی شده باشد ؟! دشمن صرفا برای تضعیف اعتقادات شیعیان می آید و کشورها و مرزها و افراد و حکومت ها و نظامات بین الملل و امنیت منطقه را با چنین الگوی هزینه زا و پر ریسکی دستخوش تغییرات می کند ؟! دشمن دستش لنگ است و راه های کم هزینه تر و بی دردسر تر و موثر تری برای تضعیف اعتقادات شیعیان ندارد ؟!

⬅️ این که بخواهیم تحولات و جریان ها و جنبش های عمیق اعتقادی اجتماعی با قدمت ده ها سال که با بازیگری بازیگران و فعالان متعدد و غیر ثابت و در محیط های متعدد و متغیر را حاصل یک طرح و نیت ( یک بازگیر خاص ) بدانیم ، تفکر و منطقی سطحی ، ساده انگارانه است و کسانی که چنین بحثی را مطرح می کنند هم این تحولات را بدرستی تحلیل نمی کنند و آن را بسیار مقطعی و کاریکاتوری می بینند و هم بازیگران این عرصه ، دشمن و اهدافش و نقشش دراین تحولات را بدرستی نمی بینند و تحلیل نمی کنند.

در پاسخ به سوال دوم :
آیا این اتفاق( ایجاد یک جریان فریب کار با توسل به فضای ترسیم شده در روایات ) تناقضی با روایات عصر ظهور دارد ؟

⬅️بر فرض قبول کنیم که دشمن با مطالعه و شناخت جوامع اسلامی و روایات عصرظهور ، اقدام به طراحی جریان بدلی نظیر القاعده ( پرچم داران سیاه از مشرق زمین ) یا داعش که در بستر روایات آخرالزمانی حرکت می کنند ، نموده است .
حال با قبول این فرضیه که فرضیه نادرستی هم نیست ، آیا این موضوع موجب خلل در وعده های ائمه در روایات عصر ظهور پیرامون تحولات و بازیگران کلیدی این عصر خواهد بود ؟! آیا موضوع که مثلا داعش ساخته دست دشمن است و با فریب کاری قصد دارد تا خود را جریانی آخرالزمانی جلوه دهد و مسلمین را دچار فتنه و سردرگمی کند ، تناقضی با روایات عصر ظهور دارد ؟!

پاسخ روشن است : خیر ! اتفاقا این موضوع دقیقا تایید کننده همان روایات است . چرا ؟!
چون اتفاقا در همین روایات عصرظهور ، ائمه برای ما ترسیم می کنند که آگاه باشید که :
پرچم های فریب کار( فریب کار در وجهه اسلامی ) و باطلی که اتفاقا عملا حمایت غرب ، یهود و حاکمان حجاز( بنی عباس ) را پشت سر دارند با هدف فتنه انگیزی میان مسلمانان و ایجاد جنگ شیعه و سنی خروج می کنند . اتفاقا همین روایات می گویند که این پرچم های باطل عملا نقش دیوار دفاعی در برابر قوم بنی اسراییل را ایفا می کنند .

اتفاقا همین روایات هم هستند که مسلمین را از خطر فتنه این گروه ها آگاه می کنند و پیوستن به آنها و یا درگیرشدن در فتنه مدنظرشان را منع می کنند .
⬅️حال شما بگویید که الان این روایات با این موضوع که داعش ساخته دست آل سعود و آمریکا و اسراییل است و قصد راه انداختن فتنه مذهبی دارد ، تناقضی دارد ؟!
اتفاقا در این جا روایات درحال نشان دادن یکی از کارکردها و دلایل بیان شدن خود هستند .

⬅️از سویی دیگر کارکرد دیگر این روایات در همین شرایط روشن می شود که به شیعیان و حتی سنی مذهبان کمک می کند تا فریب حرکت های بدلی که حتی بنا دارد خود را به دروغ سفیانی معرفی کند نمی خورند . طبیعتا حرکتی که نشانه های ذکر شده در روایات را نداشته باشد ، نمی تواند سفیانی روایات باشد . کما اینکه داعش هم تاکنون وضعیتی نداشته که بتواند خود را سفیانی جا بزند .

⬅️اتفاقا مطالعه نمونه های مدعیان دروغین و همین مهندسی های معکوس نشان می دهد که این فریب کاری ها و حرکت های بدلی و ظهور انواع مدعیان دروغین در بستر ناآگاهی های آحاد مردم راجع به این مسایل شکل می گیرد و طبیعتا اگر مردم مثلا می دانستند که قیام یمانی روایات چه ویژگی هایی دارد ، قطعا اسیر فتنه مثلا احمد الحسن الصرخی شیاد در عراق نمیشدند و از همان ابتدای تحرکاتش ناکامش میگذاشتند.

#ادامه_دارد...

#پرسش_پاسخ_مهدوی

═════════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

پرســش و پاسـ🖊ـخ مهـ📿ـدوے

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡‍ ‍ ‍
⭕️تحولات منطقه ، داعش و مهندسی معکوس روایات و نشانه های عصرظهور توسط دشمنان !!

💥بخش اول 💥

⬅️یک بحثی که این روزها مطرح می شود و شبهاتی را در ذهن افراد بوجود آورده این است که مشخصا تحولات فعلی در منطقه شامات ، شمال آفریقا و عراق و خاورمیانه ، ممکن است دسیسه و توطئه اسراییل باشد تا با مهندسی معکوس روایات عصرظهور ، اقدام به سست کردن اعتقادات مهدویت شیعیان نماید .

⬅️در ادامه همین مسئله هم مطرح می شود حالا که اینچنین است پس کسی از احادیث و روایات عصرظهور حرفی نزند و سخنی نگوید !

این بحث دو بخش دارد .👈 بخش اول به بحث پیرامون بحث مهندسی معکوس تحولات عراق و منطقه می پردازد .

👈بخش دوم هم به بحث پیرامون چرایی بیان یا عدم بیان روایات و احادیث عصرظهور می پردازد .

بخش اول بحث :

آیا تحولات فعلی عراق و اقدامات داعش می تواند دسیسه دشمنان با استفاده از مهندسی معکوسی روایات عصرظهورباشد که با هدف سست شدن اعتقادات مهدویت شیعیان طراحی شده و اجرا می شود و ….؟؟

پاسخ :
🔸در شرح و پاسخ به این بحث باید بگویم بحث وقوع مهندسی معکوس تحولات و بازیگران عصرظهور، به طور کلی مسئله اشتباه و بعیدی نیست اما ؟!
اما باید مشخص کنیم کنیم که وقتی میگوییم مهندسی معکوس منظورمان دقیقا چیست و این مهندسی معکوس چه ابعادی دارد ؟
🔸 خود مهندسی معکوس یک پروژه خاص و جداگانه است و یا مهندسی معکوس بخشی از فرایند پروژه ی دیگری است؟!

🔹از طرفی دیگر این که بگوییم دشمنان برای اجرای طرح های خود با مطالعه و شناخت جوامع هدف اقدام به طراحی پروژه های خود می کنند ، امری درست و منطقی است اما آیا این موضوع می تواند نافی بحث تحولات و فتنه های ترسیم شده در روایات عصر ظهور باشد ؟!

🔹مثال !! در همین کیس القاعده و بن لادن که در بسیاری از جوامع هدفش به عنوان مهدی موعود معرفی شد و همین موضوع رسانه ای شده این روزها یعنی داعش .
شکی در این نیست که القاعده اساسا با توجه به روایات عصرظهور شکل گرفت . از رنگ پرچمشان تا محل فعالیت و خروجشان و حتی ادعا ها و تحرکاتشان و … . چیزی که در عمل هم مشخص شد این بود که این حرکت فریب کارانه با شناخت صحیح از مخاطبان هدف خود توانست عده ی زیادی از مسلمانان در سراسر جهان را فریب دهد و به اسم جهاد و برپایی خلافت اسلامی و ظهور مهدی جذب و روانه خاورمیانه بکند . موضوعی که هم اکنون در حال رخ نمایی در شامات و خاورمیانه است . اما :

آیا می توان گفت که شکل گیری و تحولات ریشه دار مربوط به القاعده که اکنون مشخصا خود را به عنوان داعش خود را نشان داده است ، از اساس صرفا با هدف تزلزل اعتقادات شیعیان طراحی شده بود ؟!
آیا این اتفاق ( ایجاد یک جریان فریب کار توسط دشمنان با توجه به روایات ) تناقضی با روایات و نشانه های ذکر شده در عصر ظهور دارد ؟

👆در پاسخ سوال اول:

ما از تحولاتی صحبت می کنیم که سرنخ هایش نه به ۱ سال و ۲ سال قبل که بلکه به بیش از دهه ها و چه بسا به قرن ها پیش باز می گردد . از تحولاتی صحبت می کنیم که نه در یک شهر و روستا و کشور بلکه در منطقه وسیعی از جهان رخ داده و در حال وقوع و پیشروی است .
از تحولاتی صحبت می کنیم که بازیگران بین المللی و دولتی و غیردولتی متعددی درگیر آن بوده و هستند و برای اثر گذاری بر آن تلاش کرده و می کنند .
از تحولاتی صحبت می کنیم که روابط بین الملل و نظامات بین الملل را دستخوش تغییرات کرده ، تحولاتی که یکسرش در ۱۱ سپتامبر و برج های دوقلو نیویورک است و سر دیگرش درافغانستان و منابع طبیعی سرشارش و یک سرش در تامین امنیت انرژی دنیا و تصاحب چاه های نفت عراق و خاورمیانه ،یک سرش در مدارس علمیه پاکستان و عربستان و یک سرش در کارتل های عظیم صهیونیستی ، یک سرش در ترسیم مجدد نقشه خاورمیانه و پروژه خاورمیانه جدید آمریکا و تجزیه کشورهای این منطقه به کشورهای کوچکتر و به زیر کشیده شدن نظام ها و حکومت های حاکم و یکسرش در تامین امنیت و تضمین سروری اسراییل در منطقه است .

#ادامه_دارد...

#پرسش_پاسخ_مهدوی

═════════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

#تـشـرفـات

داستانی زیبا از #تشرف خدمت آقا امام زمان(عج)
#قسمت2

🔹گفتم فعلا اين پنج قران رابگير واموراتت را اداره كن،بعد برگرد اين جا، چون قصدمعامله اي باتو دارم. سيد اصرار كرد چه معامله اي مي خواهي با من انجام دهي؟من كه چيزي ندارم؟ گفتم: عقيده من اين است كه هر سيدي يك خانه در بهشت دارد. آيا آن خانه اي كه دربهشت داري به من مي فروشي؟ گفت: بلي، مي فروشم، ولي من كه خانه اي براي خود در بهشت نمي شناسم، اما چون مي خواهيد بخريد،مي فروشم.
🔸ضمنا من چهل و يك اشرفي جمع كرده بودم كه براي اهل بيتم يك خانه بخرم. همين وجه را آوردم و از سيد خانه را براي آخرتم خريدم. سيد رفت و برگشت و كاغذ و دوات و قلم آورد و نوشت كه فروختم در حضورشاهد عادل حضرت رضا(ع )خانه اي را كه اين شخص عقيده دارد من در بهشت دارم به مبلغ چهل و يك اشرفي كه از پولهاي دنيا است و پول را تحويل گرفتم. به سيد گفتم: بگو بعت(فروختم ).گفت: بعت. گفتم: اشتريت(خريدم )، و وجه را تسليم كردم. سيد وجه را گرفت و پي كار خود رفت و من هم ورقه را گرفتم و به خانه صبيه ام مراجعت كردم. دخترم گفت: پدرجان چه كردي؟ گفتم: خانه اي براي شما خريداري كردم كه آبهاي جاري و درختهاي سبز و خرم داردو همه نوع ميوه جات در آن باغ موجود است. خيال كردند كه چنين خانه اي در دنيا برايشان خريده ام. خيلي مسرور شدند.دخترم گفت: شما كه اين خانه را خريديد، مي بايست ما را ببريد كه اول آن را ببينيم و بدانيم كه همسايه هاي اين خانه چه كساني هستند. گفتم: خواهيد آمد و خواهيد ديد. بعد گفتم: يك طرف اين خانه به خانه حضرت خاتم النبيين(ص )و يك طرف به خانه اميرالمؤمنين(ع )و يك طرف به خانه حضرت امام حسن(ع )و يك طرف به خانه حضرت سيدالشهداء(ع )محدود است. اين است حدود چهارگانه اين خانه. آن وقت فهميدند كه من چه كرده ام.گفتند:شيخ چه كرده اي؟ گفتم: خانه اي خريده ام كه هرگز خراب نمي شود. از اين قضيه مدتي گذشت. روزي با خانواده ام نشسته بودم،ديدم كه در روبرويمان آقاي موقري تشريف آوردند. من سلام كردم. ايشان جواب دادند. بعد مرا به اسم خطاب نمودند و فرمودند:شيخ حسن،مولاي توامام زمان(ع )مي فرمايند: چرا اين قدر فرزند پيغمبر را اذيت مي كني و ايشان راخجالت مي دهي؟به امام زمان(ع ) چه حاجتي داري و از آن حضرت چه مي خواهي ؟به دامن ايشان چسبيدم و عرض كردم : قربانتان شوم آيا شما خودتان امام زمان (ع )هستيد؟ فرمودند:من امام زمان نيستم بلكه فرستاده ايشان مي باشم. مي خواهم ببينم چه حاجتي داري؟و دستم را گرفته و به گوشه صحن مطهر بردند و براي اطمينان قلب من چند علامت و نشاني كه كسي اطلاع نداشت،براي من بيان نمودند. از جمله فرمودند:شيخ حسن تو آن كس نيستي در دجله روي قفه(جاي نسبتا بلند) نشسته بودي . همان وقت كشتي رسيد و آب را حركت داد و غرق شدي .درآن موقع متوسل به چه كسي شدي؟و كي تو را نجات داد؟ من متمسك به ايشان شدم و عرض كردم:آقاجان شما خودتان هستيد.
فرمودند:نه، من نيسـتم.اينها علامتهايي است كه مولاي تو براي من بيان نموده است. بعد فرمودند: تو آن كس نيستي كه دركاظمين دكان عطاري داشتي؟و قضيه عصا(كه گذشت) را نقل فرمودند و گفتند:آورنده عصاو برنده آن را شناختي؟ ايشان مولاي تو امام عصر(ع )بود. حال چه حاجتي داري؟حوائجت را بگو.من عرض كردم: حوائجم بيش از سه حاجت نيست،اول اين كه مي خواهم بدانم باايمان از دنيا خواهم رفت يا نه؟ دوم اين كه مي خواهم بدانم از ياوران امام عصر(ع)هستم و معامله اي كه با سيدكرده ام درست است يا نه؟سوم اين كه مي خواهم بدانم چه وقت از دنيا مي روم؟ آن آقاي موقرخداحافظي كردند و تشريف بردند و به قدر يك قدم كه برداشتند ازنظرم غايب شدند و ديگر ايشان را نديدم. چند روزي از اين قضيه گذشت. پيوسته منتظر خبر بودم. روزي در موقع عصرمجددا چشمم به جمال ايشان روشن شد دست مرا گرفتند و باز در گوشه صحن مطهر به جاي خلوتي برده و فرمودند:سلام تو را به مولايت ابلاغ كردم ايشان هم به تو سلام رسانده وفرمودند:خاطرت جمع باشد كه باايمان از دنيا خواهي رفت و ازياوران ما هم هستي و اسم تو در زمره ياوران ما ثبت شده است و معامله اي كه با سيدكرده اي صحيح است.اما هر وقت زمان فوت تو برسد علامتش اين است كه بين هفته در عالم خواب خواهي ديد كه دو ورقه از عالم بالا به سوي تو نازل مي شود در يكي از آنها نوشته شده است: لااله الا اللّه محمدا رسول اللّه و در ورقه ديگر نوشته شده:علي ولي اللّه حقا حقا و طلوع فجر جمعه آن هفته به رحمت خدا واصل خواهي شد.

#تـشـرفـات
#ادامه_دارد

═══════════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

#تـشـرفـات

داستانی زیبا از #تشرف خدمت آقا صاحب زمان(عج)

#قسمت1

🔸جناب آقا شيخ حسن كاظميني فرمود:سال 1224،در كاظمين،زياد طالب تشرف خدمت حضرت ولي عصر عجل اللّه تعالي فرجه الشريف بودم و به اندازه اي اين عشق و علاقه شديد شد كه از تحصيل باز ماندم و ناچاريك دكان عطاري و سمساري باز كردم .
🔹روزهاي جمعه بعد از غسل جمعه،لباس احرام مي پوشيدم و شمشير حمايل مي كردم و مشغول ذكر مي شدم.(اين شمشـير هميشه بالاي دكان ايشان معلق بود) دراين روز خريد و فروش نمي كردم و منتظر ظهور امام زمان عجل اللّه تعالي فرجه الشريف بودم. يكي از جمعه ها مشغول به ذكر بودم كه سه نفر سيد جلوي صورتم ظاهر و به در دكان تشريف فرما شدند. دو نفر از آنها كامل مرد بودند و يكي جواني در حدود بيست وچهار ساله كه در وسط آن دو آقا قرار داشت و فوق العاده صورت مباركشان نوراني بود.
🔸بحدي جلب توجه مرا نمودند كه از ذكر باز ماندم و محو جمال ايشان شدم و آرزو مي كردم كه داخل دكان من بيايند.
آرام آرام با نهايت وقار آمدند تا به در دكان من رسيدند.
🌹سلام كردم .
جواب دادند و فرمودند: آقا شيخ حسن ، گل گاوزبان داري؟ (و اسم دارويي را بردندكه ته دكان بود و الان اسمش در نظرم نيست.
) فورا عرض كردم: بلي دارم. حال آن كه روز جمعه من خريد و فروش نمي كردم و به كسي هم جواب نمي دادم. فرمودند: بياور. عرض كردم: چـشم و به ته دكان براي آوردن آن دارويي كه ايشان فرمودند،رفتم و آن را آوردم.
وقتي كه برگشتم،ديدم كسي در دكان نيست،ولي عصايي روي ميز جلوي دكان قراردارد. آن عصا،عصايي بود كه در دست آن آقاي وسطي ديده بودم. عصا رابوسيدم و عقب دكان گذاشتم و بيرون آمدم و هر چه از اشخاصي كه آن اطراف بودند،سؤال كردم:اين سه نفر سيدي كه در دكان من بودند،كجا رفتند؟گفتند:ما كسي را نديديم. ديوانه شدم. به دكان برگشتم و خيلي متفكر و مهموم بودم كه بعد از اين همه اشتياق ،به زيارت مـولايـم شرفياب شدم،ولي ايشان را نشناختم .
در اين اثناء مريض مجروحي را ديدم كه او را ميان پنبه گذاشته اند و به حرم مطهر حضرت موسي بن جعفر(ع )مي برند. آنها را برگردانيدم و گفتم:بياييد.من مريض شما را خوب مي كنم. مريض را برگردانيدند و به دكان آوردند.او را رو به قبله روي تختي،كه عقب دكان بود و روزها روي آن مي خوابيدم،خواباندم.دو ركعت نماز حاجت خواندم و با اين كه يقين داشتم كه مولاي من حضرت ولي عصر عجل اللّه تعالي فرجه الشريف بوده است كه به دكان من تشريف آورده،خواستم اطمينان خاطر پيدا كنم.در قلبم خطور دادم كه اگرآن آقا،ولي عصر(ع ) بوده است.اين عصا را بر روي ايـن مريض مي كشم.وقتي ازروي اورد شد،بلافاصله شفا براي او حاصل و جراحات بدنش به كلي رفع شود، لذاعصا را از سر تا پايش كشيدم.في الفور شفا يافت و به كلي جراحات بدن او برطرف شد و زير عصا گوشت تازه روييد.آن مريض از شوق،يك ليره جلوي دكان من گذاشت،ولي من قبول نكردم.او گمان كرد آن وجه كم است كه قبول نمي كنم.از دكان به پايين جست و از شوق بناي رفتن گذاشت. به دنبال او دويدم و گفتم:من پول نمي خواهم و او گمان مي كرد كه مي گويم كم است.تا به او رسيدم و پول را رد كرده و به دكان برگشتم و اشك مي ريختم كه آن حضرت را زيارت كردم و نشناختم. وقتي به دكان برگشتم،ديدم عصا نيست. از كثرت هموم و غمومي كه از نشناختن آن حضرت و نبودن عصا به من رو داد فرياد زدم : اي مردم هر كس مولايم حضرت ولي عصر(ع ) را دوست دارد، بيايد و تصدق سر آن حضرت هر چه مي خواهد از دكان من ببرد. مردم مي گفتند: باز ديوانه شده اي؟ گفتم: اگر نياييد ببريد،هر چه هست در بازار ميريزم.
🔹فقط بيست و چهار اشرفي را كه قبلا جمع كرده بودم،برداشتم و دكان را رها كردم و به خانه آمدم.عيال و اولاد را جمع كرده و گفتم: من عازم مشهد مقدس هستم پ.هر كه ازشما ميل دارد،با من بيايد.همه همراه من آمدند مگر پسر بزرگم محمد امين كه نيامد.به عتبه بوسي پ(آستان بوسي)حضرت رضا(ع )مشرف شدم و قدري از آن اشرفيهاكه مانده بود،سرمايه كردم و روي سكوي درصحن مقدس به تسبيح و مهر فروشي مشغول شدم.هر سيدي كه مي گذشت و از چهره او خوشم مي آمد،مي نشاندم. و برايش چاي مي آوردم. وقتي چاي مي آوردم،در ضمن دامنم را به دامن او گره مي زدم و او را به حضرت رضا(ع ) قسم مي دادم كه آيا شما امام زمان (ع ) نيستي؟ خجالت مي كشيد و مي گفت من خاک قدم ایشان هم نیستم.تا اینکه روزی به حرم مشرف شدم و بسیار می گرید.دست به شانه اش زدم و گفتم: آقا جان،برای چه گریه می کنید؟ گفت:چطور گریه نکنم و حال آن که حتی یک درهم برای خرجی درجیبم نیست.

#تشرفات
#ادامه_دارد
═══════════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

📚دانستنیهــــاے مـ📿ـذهبـے📚

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

🥀 #حوادت_فاطمیه 🥀

#قسمت7️⃣1️⃣

👈شب وداع، شب 14 جَمادى الأولى سال 11 هجرى قمرى
96 ـ غسل و كفن فاطمه(عليها السلام)
هوا تاريك شده است و مردم مدينه در خواب هستند، امّا امشب در خانه على(ع)، همه بيدار هستند، على(ع) و سَلمى و فضه و يتيمان فاطمه(س).
على(ع) بدن فاطمه(س) را غسل مى دهد، بقيّه كمك مى كنند. فاطمه(س)وصيّت كرده است كه على(ع) او از روى پيراهن غسل دهد.163
🔹97 ـ آخرين توشه از مادر
على(ع) مى خواهد فاطمه(س) را در پارچه اى بهشتى كه پيامبر به او داده است، كفن نمايد. او بندهاى كفن را مى بندد. ناگهان چشمش به فرزندان فاطمه(س)مى افتد. آنها دوست دارند براى آخرين بار مادر خود را ببينند.
على(ع) آنها را صدا مى زند و مى گويد: "عزيزانم! بياييد و براى آخرين بار، مادر خود را ببينيد".164
يتيمان جلو مى آيند و با مادر سخن مى گويند: "مادر، سلام ما را به پيامبر برسان".
فاطمه(س) دست هاى خود را باز مى كند و فرزندانش را به سينه مى چسباند. صداى گريه فاطمه(س) با صداى گريه يتيمان در هم مى آميزد. صدايى از آسمان به گوش مى رسد: "اى على! يتيمان را از مادر جدا كن، فرشتگان از ديدن اين منظره به گريه افتاده اند". على(ع) جلو مى آيد و يتيمان را از مادر جدا مى كند.165
98 ـ ابوذر با دوستانش مى آيد
على(ع)، رو به فرزندش، حسن(ع)مى كند و از او مى خواهد تا برود و به ابوذر خبر دهد كه وقت تشييع جنازه فاطمه(س) فرا رسيده است.
آرى، على(ع) مى خواهد فاطمه(س) را شبانه دفن كند. حسن(ع)همراه با حسين(ع)به خانه ابوذر مى روند.166
ابوذر هم به خانه سلمان، مقداد، عمّار، عبّاس (عموى پيامبر) و حُذَيفه مى رود و به آنها خبر مى دهد. اين شش نفر در تاريكى شب به سوى خانه على(ع)حركت مى كنند. آنها براى نماز خواندن بر پيكر فاطمه(س)مى آيند.167
99 ـ نماز بر پيكر فاطمه(عليها السلام)
على(ع) جلو مى ايستد و اين شش مرد پشت سر او صف مى بندند، يتيمان فاطمه(س) و سَلمى و فضه هم به صف ايستاده اند.
فرشتگان، گروه گروه به اين خانه مى آيند، جبرئيل را ببين، همه آمده اند تا بر پيكر فاطمه(س) نماز بخوانند.168
اكنون اين سيزده نفر مى خواهند بدن فاطمه(س) را تشييع كنند.
🔸100 ـ آغاز تشييع جنازه(عليها السلام)
على(ع) دو ركعت نماز مى خواند، او دست هاى خود را رو به آسمان مى گيرد و دعا مى كند. به راستى او با خداى خود چه مى گويد؟169
پيكر فاطمه(س) را در تابوتى (كه به دستور خود او ساخته شده است) قرار مى دهند. تشييع جنازه آغاز مى شود. صدايى به گوش مى رسد: "او را به سوى من بياوريد".170
اين صداى قبرى است كه قرار است فاطمه(س)در آنجا دفن شود.
آنجا قبرى آماده است، تابوت را همانجا به زمين مى گذارند.
101 ـ ظاهر شدن دو دست
على(ع) مى خواهد پيكر فاطمه(س) را داخل قبر بنهد. دو دست ظاهر مى شود و بدن زهرا را تحويل مى گيرد. هيچ كس نمى داند اين دست هاى كيست.171
🔹على(ع) با قبر فاطمه(س) سخن مى گويد: "اى قبر! من امانتم را به تو مى سپارم، اين دختر پيامبر است".
اكنون، على(ع)، همه هستى خود را به خاك قبر مى سپارد. ندايى به گوش مى رسد: "اى على! بدان كه من از تو به فاطمه مهربانتر خواهم بود".172
على(ع) بدن فاطمه(س) را داخل قبر مى نهد و چنين مى گويد: "بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ على مِلّةِ رَسُولِ اللهِ. فاطمه جان! من تو را به خدا مى سپارم و راضى به رضاىِ او هستم".173
102 ـ درد دل با پيامبر (صلى الله عليه وآله)
على(ع) كنار قبر فاطمه(س) نشسته است، او با پيامبر سخن مى گويد: "اى پيامبر! امانتى را كه به من داده بودى به تو برگرداندم. به زودى دخترت به تو خواهد گفت كه بعد از تو، اين امّت، چقدر به ما ظلم و ستم نمودند. از فاطمه خود سؤال كن كه مردم با ما چه كردند".174
103 ـ درد دل با قبر فاطمه(عليها السلام)
على(ع) آخرين سخن هاى خود را با فاطمه(س) مى گويد: "فاطمه جان! من مى روم، امّا دلم پيش توست. به خدا قسم! اگر از دشمنان، نگران نبودم كنار قبر تو مى ماندم و از اينجا نمى رفتم و همواره به گريه مى پرداختم".
اكنون على(ع) برمى خيزد و رو به آسمان مى كند و مى گويد: "بار خدايا، من از دختر پيامبر تو راضى هستم".175
🔸على(ع) مقدارى آب روى قبر فاطمه(س) مى ريزد و از قبر فاطمه(س)جدا مى شود.176
104 ـ چهل صورت قبر
على(ع) با يارانش در قبرستان بقيع، چهل صورت قبر درست مى كنند تا قبر فاطمه(س) مخفى بماند.177
#ادامه_دارد.....

#دانستنیهای_مذهبی

═══════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

📚دانستنیهــــاے مـ📿ـذهبـے📚

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

🥀#حوادث_فاطمیه 🥀

#قسمت6️⃣1️⃣

👈 90 ـ تنهايم بگذار!
فاطمه(س) رو به قبله مى خوابد و چادر خود را بر سر مى كشد.
او به سَلمى مى گويد: "مرا تنها بگذار و بعد از لحظاتى، صدايم بزن، اگر جواب تو را ندادم بدان كه من نزد پدر خويش رفته ام".
فاطمه(س) دست خود را زير گونه خود مى گذارد و چادر خود را بر سر مى كشد.
سَلمى از اتاق بيرون مى رود. صدايى به گوش فاطمه(س)مى رسد، كسى او را صدا مى كند: "دخترم! فاطمه جانم! نزد من بيا كه منتظرت هستم...".155
🔹91 ـ صداى اذان
صداى اذان ظهر به گوش مى رسد، سَلمى مى آيد و فاطمه(س) را صدا مى زند، امّا جوابى نمى شنود: "اى دختر پيامبر!"، باز هم جوابى نمى آيد، او نزديك مى آيد، چادر را از روى صورت فاطمه(س) كنار مى زند. فاطمه(س) از دنيا رفته است.
او صورت فاطمه(س) را مى بوسد و مى گويد: "سلام مرا به پيامبر برسان".156
سَلمى شروع به گريه كردن مى كند. در اين هنگام، حسن و حسين (عليهما السلام)از راه مى رسند. آنها سراغ مادر را مى گيرند. سَلمى جوابى نمى دهد، آنها به سوى مادر مى روند.
آنها هر چه مادر را صدا مى زنند جوابى نمى شنوند. حسن(ع)كنار مادر مى آيد و مى گويد: "مادر، با من سخن بگو قبل از اين كه جان بدهم".
او روى مادر را مى بوسد، امّا مادر جوابى نمى دهد.
حسين(ع) جلو مى آيد و مادر را مى بوسد و مى گويد: "مادر! من پسرت حسين هستم با من سخن بگو". سَلمى، حسن و حسين (عليهما السلام) را دلدارى مى دهد و از آنها مى خواهد تا به مسجد بروند و به پدر خبر دهند.157
92 ـ خبر به على(عليه السلام) مى رسد
حسن و حسين (عليهما السلام) در حالى كه گريه مى كنند به سوى مسجد مى دوند. آنها نزد پدر مى آيند و خبر شهادت مادر را به پدر مى دهند.158
وقتى على(ع) اين خبر را مى شنود، بى قرار مى شود و از هوش مى رود. عدّه اى بر صورت على(ع) آب مى ريزند.
على(ع) به هوش مى آيد و مى گويد: "اى دختر پيامبر، بعد از تو چه كسى مايه آرامش من خواهد بود؟"
على(ع) همراه با فرزندان خود به سوى خانه حركت مى كند.
مردم خبردار مى شوند...
غوغايى در شهر به پا مى شود.159

🔸93 ـ عايشه مى آيد
عايشه مى آيد، او مى خواهد وارد خانه على(ع) شود، امّا سَلمى، مانع او مى شود:
ــ تو نمى توانى وارد اين خانه شوى.
ــ براى چه؟
ــ فاطمه(س) وصيّت كرده است كه بعد از مرگ، به هيچ كس اجازه ندهيم كنار پيكر او بيايد.160
94 ـ مردم جمع مى شوند
مردم به سوى خانه على(ع) مى آيند. على(ع) از خانه بيرون مى آيد، حسن و حسين (عليهما السلام) هم همراه او هستند، آنها گريه مى كنند. مردم با ديدن گريه حسن و حسين (عليهما السلام)به گريه مى افتند.161
🔹95 ـ ابوذر سخن مى گويد
على(ع) سخنى به ابوذر مى گويد و از او مى خواهد تا براى همه بگويد.
ابوذر رو به مردم مى كند و با صداى بلند مى گويد: "اى مردم، تشييع جنازه فاطمه (س) به تاخیر افتاده است، خواهش می کنم به خانه های خود بروید. 162
#ادامه_دارد.....

#دانستنیهای_مذهبی

═══════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

📚دانستنیهــــاے مـ📿ـذهبـے📚

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

🥀#حوادث_فاطمیه🥀

#قسمت5️⃣1️⃣

👈شب آخر، شب سيزدهم جَمادى الاُولى سال 11 هجرى قمرى
84 ـ خواب فاطمه(عليها السلام)
فاطمه(س) چشمان خود را باز مى كند، على(ع) را در كنار خود مى بيند، رو به او مى كند و مى گويد:
ــ على جان! من الآن، خوابى ديدم.
ــ در خواب چه ديده اى، اى عزيز دلم؟
🔹ــ در خواب، پدرم را ديدم، او در قصر سفيدى نشسته بود، وقتى با او روبرو شدم به من گفت: "دخترم! تو به زودى مهمان من خواهى بود".141
اكنون فاطمه(س) رو به على(ع) مى كند و مى گويد: "پسر عمو، نگاه كن، جبرئيل به ديدن من آمده است، الآن او به من سلام كرد و من جواب او را دادم، او به من خبر داد كه امشب، شب آخر زندگى من است و من فردا به اوج آسمان ها پرواز مى كنم".142
85 ـ وصيّت هاى فاطمه(عليها السلام)
اكنون فاطمه(س) وصيّت هاى خود را براى على(ع) بيان مى كند:
1 - على جان! تو بايد در مرگ من صبر داشته باشى.143
2 - على جان! از تو مى خواهم كه بعد از من با فرزندانم، مهربانى بيشترى داشته باشى.
3 - بعد از من با دختر خواهرم، اَمامه، ازدواج كن، زيرا او با فرزندان من مهربان است.144
4 - بدنم را شب غسل بده، شب به خاك بسپار، تو را به خدا قسم مى دهم مبادا بگذارى آنهايى كه بر من ظلم كردند بر سر جنازه من حاضر شوند، آنهايى كه مرا با تازيانه زدند; محسن(ع)مرا كشتند نبايد بر پيكر من نماز بخوانند.145
5 - على جان! من مى خواهم قبرم مخفى باشد.146
6 - على جان! از تو مى خواهم كه خودت مرا غسل دهى و كفن نمايى و در قبر بگذارى! على جان! وقتى بدن مرا دفن كردى، كنار قبرم بنشين و قرآن و دعا بخوان، تو كه مى دانى من سخت مشتاق تو هستم و چقدر شيداى صداى دلنشين تو هستم! على جان! بر سر قبرم بيا، چرا كه دل من به تو انس دارد.147
🔸86 ـ گريه فاطمه(عليها السلام)
على(ع) نگاه مى كند، مى بيند فاطمه(س) اشك مى ريزد، على(ع)به اشك چشم همسرش خيره مى ماند.
لحظاتى مى گذرد، ديگر وقت آن است كه على(ع) سوال خود را از همسرش بپرسد:
ــ فاطمه جان! چرا گريه مى كنى؟
ــ من براى غربت و مظلوميّت تو گريه مى كنم، مى دانم كه بعد از من با سختى ها و بلاهاى زيادى روبرو خواهى شد.
ــ فاطمه جان! گريه نكن، من در راه خدا بر همه آن سختى ها صبر خواهم نمود...148
روز آخر، روز 13 جَمادى الاُولى سال 11 هجرى قمرى
🔹در اين كتاب بر اساس "فاطميّه اوّل" يا روايت "هفتاد و پنج روز" سخن گفته ام، روايت "هفتاد و پنج روز" مى گويد: "حضرت فاطمه(س)بعد از شهادت پيامبر 75 روز در اين جهان زندگى كرد".
شيخ كلينى در كتاب "كافى" روايت مهمى را نقل مى كند. "كافى" معتبرترين كتابِ شيعه مى باشد و نظرى كه در اين كتاب آمده است قوى تر مى باشد.
بر اساس اين روايت، روز 13 جَمادى الاُولى روز شهادت حضرت فاطمه(س)مى باشد.
لازم به ذكر است كه اقامه عزا براى حضرت فاطمه(س)در فاطميّه دوم، نيز كارى بسيار پسنديده مى باشد.149
🔸87 ـ ملاقات ممنوع
گروهى از مردم مى خواهند به عيادت فاطمه(س)بيايند، امّا فاطمه(س)گفته است كه به هيچ كس، اجازه ملاقات ندهند. او مى خواهد در اين روز آخر زندگى به حال خودش باشد.150
🔹88 ـ سَلمى در كنار فاطمه(عليها السلام)
سَلمى در كنار فاطمه(س) است. نمى دانم اين خانم را مى شناسى يا نه. او همسرِ ابى رافع است. اين خانم و شوهرش همواره به خاندانِ پيامبر عشق مىورزند.151
سَلمى در زمان پيامبر در خانه آن حضرت خدمت مى كرد، و اكنون، اين افتخار نصيب او شده كه پرستار حضرت فاطمه(س)باشد.
على(ع) در كنار فاطمه(س) نشسته است، گاهى فاطمه(س) از هوش مى رود و گاه به هوش مى آيد. فرزندان فاطمه(س)در كنار مادر نشسته اند و آخرين نگاه هاى خود را به او مى كنند.152
🔸89 ـ نزديك اذان ظهر
نزديك اذان ظهر است، على(ع) با فاطمه(س)خداحافظى مى كند و سوى مسجد حركت مى كند.
فاطمه(س)، سَلمى را صدا مى زند و با كمك او برمى خيزد، وضو گرفته و لباسى نو به تن نموده و خود را خوشبو مى كند.
فاطمه(س) مى خواهد به ديدار خدا برود. او از سَلمى مى خواهد تا چادر نماز او را بياورد.153
سَلمى، چادر نماز فاطمه(س) را مى آورد و به او مى دهد. هنوز تا اذان ظهر فرصت باقى است.
او روى خود را به سوى قبله مى كند و چنين مى گويد: "سلام من بر جبرئيل! سلام من بر رسول خدا! بار خدایا من به سوی پیامبر تو می آیم، من به سوی رحمت تو می آیم". ـ154
#ادامه_دارد...

#دانستنیهای_مذهبی

═══════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

📚دانستنیهــــاے مـ📿ـذهبـے📚

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

🥀#حوادث_فاطمیه 🥀

#قسمت4️⃣1️⃣

👈 80 ـ زنان مدينه به عيادت مى آيند
خبرى در شهر مى پيچد: "بيمارى فاطمه(س)شديد شده است، او ديگر نمى تواند از خانه بيرون بيايد". عدّه اى از زنان مدينه به عيادت او مى آيند.
آنها در كنار فاطمه(س) مى نشينند و حال او را مى پرسند.
فاطمه(س) رو به آنان مى كند و مى گويد: "بدانيد كه من از شوهرانِ شما ناراضى هستم، زيرا آنها ما را تنها گذاشتند و به دنبال هوس هاى خود رفتند. عذاب بسيار سختى در انتظار آنها مى باشد، واى بر كسانى كه دشمن ما را يارى كردند".
زنان مدينه با شنيدن سخنان فاطمه(س) به گريه مى افتند.134
81 ـ عذر بدتر از گناه
زنان مدينه نزد شوهران خود مى روند و به آنها مى گويند كه فاطمه(س)از دست شما ناراضى است. بزرگان اين شهر به سوى خانه فاطمه(س)مى آيند. آنها مى خواهند از فاطمه(س)عذرخواهى كنند.
آنها به فاطمه(س) چنين مى گويند: "اى سرور زنان! اگر على زودتر از بقيّه به سقيفه مى آمد ما با او بيعت مى كرديم ولى ما چه كنيم؟ على به سقيفه نيامد و ما ناچار شديم با ابوبكر بيعت كنيم".
فاطمه(س) رو به آنها مى كند و مى گويد: "از پيش من برويد، من نمى خواهم شما را ببينم". همه، سرهاى خود را پايين مى اندازند.135
🔹82 ـ عيادت ابوبكر و عُمَر از فاطمه(عليها السلام)
ابوبكر و عُمَر وارد خانه فاطمه(س) مى شوند... فاطمه روى خود را برمى گرداند، ابوبكر مى گويد: "اى دختر پيامبر!آيا مى شود ما را ببخشى؟".136
فاطمه(س) همان طور كه روى خود را به ديوار كرده است به او مى گويد: "آيا تو حرمت ما را نگاه داشتى تا من تو را ببخشم؟"137
سپس فاطمه(س) به آنان مى گويد:
ــ آيا شما از پيامبر اين سخن را نشنيديد: "فاطمه، پاره تن من است و من از او هستم، هر كس او را آزار دهد مرا آزار داده است و هر كس مرا آزار دهد خدا را آزرده است؟"
ــ آرى، اى دختر پيامبر! ما اين حديث را از پيامبر شنيديم.
فاطمه(س) دست هاى ناتوان خود را روی به سوى آسمان مى كند و از سوز دل چنين مى گويد: "بار خدايا! تو شاهد باش، اين دو نفر مرا آزار دادند و من از آنها راضى نيستم".138
آنگاه رو به آنها مى كند و مى گويد: "به خدا قسم! هرگز از شما راضى نمى شوم، من منتظر هستم تا به ديدار پدرم بروم و نزد او از شما شكايت كنم. من در هر نماز، شما را نفرين مى كنم".139
🔸83 ـ ترس ابوبكر از نفرين فاطمه(عليها السلام)
خليفه به سوى مسجد مى رود، امّا هنوز گريه مى كند، مردم نمى دانند چه كنند!
چگونه خليفه خود را آرام كنند!
آنها نمى دانند كه سياستِ ابوبكر است و او واقعاً از كار خود پشيمان نيست، گويا ابوبكر با اين گريه مى خواهد كارى كند كه مردم، گريه فاطمه(س) را از ياد ببرند.
🔹سرانجام تصميم گرفته مى شود تا عدّه اى نزد خليفه بروند و به او چنين بگويند: "اى خليفه، اگر تو از مقام خود، كناره گيرى كنى اسلام نابود خواهد شد، امروز بقاى اسلام به خلافت توست، هيچ كس نمى تواند جاى تو را بگيرد". اين گونه است كه خليفه آرام مى شود.140
#ادامه_دارد.....

#دانستنیهای_مذهبی

═══════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

📚دانستنیهــــاے مـ📿ـذهبـے📚

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

🥀 #حوادث_فاطمیه 🥀

#قسمت3️⃣1️⃣

👈74 ـ اُمّ اَيمن شهادت مى دهد
فاطمه(س) به خانه اُمّ اَيمَن مى رود و جريان را براى او تعريف مى كند.
اُم اَيمَن برمى خيزد و همراه با فاطمه(س) به مسجد مى آيد، على(ع)هم مى آيد.

🔹اُم اَيمَن رو به ابوبكر مى كند و مى گويد:
ــ اى ابوبكر، من از تو سؤالى دارم.
ــ چه سؤالى؟
ــ بگو بدانم آيا شنيده اى كه پيامبر فرمود: "اُم اَيمَن، زنى از زنان بهشت است"؟124
ــ آرى، شنيده ام.
ــ اگر قبول دارى كه من از اهل بهشتم، اكنون، شهادت مى دهم كه پيامبر فدك را به فاطمه(س) بخشيد.125
على(ع) هم شهادت مى دهد كه پيامبر فدك را به فاطمه(س) داده است.
ابوبكر به فكر فرو مى رود، او ديگر در نزد مردم چاره اى ندارد و تصميم مى گيرد تا فدك را به فاطمه(س)برگرداند.
فاطمه(س) از ابوبكر مى خواهد تا سندى به او دهد كه همه بدانند فدك از آنِ اوست. ابوبكر كاغذى را مى طلبد و در آن مى نويسد كه فدك از آن فاطمه(س)است.126
75 ـ عُمَر سند فدك را پاره مى كند
عُمَر از ماجرا باخبر مى شود، سريع به ميان كوچه مى دود، او مى خواهد هر چه زودتر خود را به فاطمه(س) برساند.
🔸خداى من! او راه را بر فاطمه(س) مى بندد و مى گويد: "اين نوشته را به من بده". فاطمه(س)نامه را نمى دهد، عُمَر سيلى به صورت او مى زند و هر طور كه شده سند را مى گيرد و آن را پاره مى كند.127
اشك در چشمان فاطمه(س) حلقه مى زند، چرا هيچ كس به يارى دختر پيامبر نمى آيد؟
76 ـ ترس از گريه فاطمه(عليها السلام)
فاطمه(س) ديگر از اين مردم خسته شده است، اين مردم به سخنان او گوش نكردند و دشمن او را يارى كردند، آنها على(ع)را خانه نشين كردند، فرزند او، محسن(ع) را كشتند.
فاطمه(س) ديگر از اين دنيا خسته است، بيمارى او شدّت يافته است، او شب و روز گريه مى كند. صداى گريه فاطمه(س)، فرياد مظلوميّت است.
او با گريه حق را يارى مى كند.
اكنون، فاطمه(س) به سوى قبر پدر مى رود. فاطمه(س) قبر پدر را در آغوش مى گيرد و مى گويد: "اى پدر، بعد از رفتن تو مردم ما را تنها گذاشتند، صبر من ديگر تمام شده است. بار خدايا! مرگ مرا سريع برسان كه زندگى دنيا براى من تيره و تار شده است".128
🔹او در كنار قبر پدر بى هوش مى شود. زنان مدينه به سوى او مى دوند، آب مى آورند و بر صورتش مى ريزند تا به هوش آيد.129
همه از خود اين سؤال را دارند: "چرا بايد يگانه دختر پيامبر اين گونه گريه كند؟".
77 ـ اعتراض همسايه ها
گريه فاطمه(س) دل هر كس را به درد مى آورد. حكومت به اين نتيجه مى رسد كه هر طور هست بايد صداى گريه فاطمه(س) را خاموش كند. آنان نقشه اى مى كشند، با بعضى از همسايه ها سخن مى گويند...
چند نفر از همسايگان نزد على(ع) آمده اند و دارند با او سخن مى گويند.
ــ فاطمه هم شب گريه مى كند هم روز، ما از تو مى خواهيم سلام ما را به او برسانى و به او بگويى كه يا شب گريه كند و روز آرام باشد تا ما بتوانيم استراحت كنيم، يا روز گريه كند و شب آرام باشد، ما نياز به آرامش داريم.
ــ باشد، من به فاطمه مى گويم.130
على(ع) به خانه خود حركت مى كند، سخن همسايه ها را به فاطمه(س)مى گويد، فاطمه(س)در پاسخ مى گويد: "على جان! من به زودى به ديدار خدا مى روم".131
78 ـ گريه در بقيع
فاطمه(س) را از گريه كردن منع كردند، او ديگر نبايد به كنار قبر پيامبر بيايد و گريه كند. او اوّلِ صبح، از خانه بيرون مى رود و به سوى قبرستان بقيع مى رود. حسن و حسين (عليهما السلام) نيز همراه او هستند. او در گوشه اى از قبرستان مى نشيند و شروع به گريه مى كند. آنجا درخت كوچكى هست، فاطمه(س) زير سايه درخت مى نشيند و به گريه خود ادامه مى دهد.
چند نفر با تبر به سوى بقيع مى روند و آن درخت را قطع مى كنند.
🔸فردا صبح، فاطمه(س) با حسن و حسين (عليهما السلام) به سوى بقيع مى آيد. آفتاب بالا آمده است، امّا اينجا ديگر درختى نيست تا فاطمه(س) زير سايه اش بنشيند.132
79 ـ بناىِ بيت الأحزان
على(ع) براى ديدن فاطمه(س)آمده است. او مى بيند كه فاطمه(س) در آفتاب نشسته است، على(ع) براى او بَيتُ الاَحزان (خانه غم ها) مى سازد. سايبانى كوچك براى گريه كردن فاطمه(س).133
#ادامه_دارد.....

#دانستنیهای_مذهبی

═══════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

📚دانستنیهــــاے مـ📿ـذهبـے📚

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

🥀#حوادث_فاطمیه 🥀

#قسمت2️⃣1️⃣

👈منظور ابوبكر از اين سخن ها كيست؟ يعنى او چه كسى را روباه مى داند، چه كسى دم روباه است؟
منظور ابوبكر اين است: "فاطمه(س) براى برپا نمودن فتنه، على(ع)را جلو انداخته است و او را شاهد خود قرار داده است".
🔹به راستى امّ طِحال چه كسى بوده است؟ او زن بدكاره اى بود كه در روزگار جاهليّت به فسق و فجور مشهور بود، او زنان فاميل خود را به زنا تشويق مى كرد، اكنون ابوبكر، چه كسى را به آن زن تشبيه مى كند؟
70 ـ اعتراض اُمّ سَلَمه
اُمّ سَلَمه (همسر پيامبر) فرياد برمى آورد: "اى ابوبكر! آيا تو به فاطمه چنين طعنه مى زنى؟ مگر نمى دانى فاطمه، همچون جانِ پيامبر و پاره تن اوست؟...چرا فراموش كرده ايد كه شما در حضور پيامبر هستيد و او شما را مى بيند؟ واى بر شما، به زودى سزاى كارهاى خود را خواهيد ديد".118
ابوبكر دستور مى دهد تا حقوق يك سال ام سلمه را قطع كنند.119
🔸71 ـ اذان بلال
يك روز، فاطمه(س) به ياد روزگار پدر و اذان بلال مى افتد. بلال با خود عهد كرده است كه بعد از وفات پيامبر، ديگر اذان نگويد، به بلال خبر مى دهند كه فاطمه(س)دوست دارد صداى اذان تو را بشنود.
بلال به مسجد مى آيد و آماده است تا موقع اذان شود و براى شادى دل فاطمه(س)اذان بگويد:
"الله أكبر، الله أكبر"، اين صداى بلال است كه به گوش مى رسد. صداى ناله فاطمه(س) بلند مى شود.... وقتى كه بلال مى گويد: "أشهد أنّ محمّداً رسول الله". فاطمه(س)ضجّه مى زند و بى هوش بر روى زمين مى افتد، به بلال مى گويند: "ديگر اذان نگو كه فاطمه(س)ديگر طاقت ندارد"، بلال اذان خود را قطع مى كند.120
🔹72 ـ ياد پدر مهربان
فاطمه(س)هميشه دستمال بر سر خود بسته است. هر وقت كه او حسن و حسين (عليهما السلام) را مى بيند اشكش جارى مى شود، زيرا با ديدن آنها، خاطراتى براى او زنده مى شود.
فاطمه(س) چنين مى گويد: "حسن جانم! حسين جانم! آيا به ياد داريد چگونه پيامبر شما را در آغوش مى گرفت و مى بوسيد؟ او كه شما را خيلى دوست داشت كجا رفت؟ چرا او به اينجا نمى آيد و شما را در آغوش نمى گيرد؟".121
روزهاى اندوه، روز اول ربيع الثانى تا 12 جَمادى الأولى سال 11 هجرى قمرى
🔸73 ـ اعتراض فاطمه(عليها السلام) به غصب فدك
فاطمه(س) تصميم مى گيرد نزد خليفه برود و با او سخن بگويد:
ــ اى ابوبكر! تو كه ادّعا مى كنى خليفه پيامبر هستى، چرا فدك مرا غصب نموده اى و كارگزار مرا از فدك اخراج كرده اى؟122
ــ مگر فدك، مالِ توست؟
ــ آيا نشنيده اى كه پيامبر فدك را به من بخشيد؟
ــ اى دختر رسول خدا، برو براى اين سخن خود شاهد بياور.123
با آن كه حق با فاطمه(س) بود و لازم نبود شاهدى بياورد، زيرا فدك مدّت ها در تصرّف او بود، ولى در اينجا او قبول مى كند و مى رود تا شاهد بياورد. آن روز كه پيامبر، فدك را به فاطمه(س) داد اُم اَيمَن و على(ع)شاهد بودند.
#ادامه_دارد.....

#دانستنیهای_مذهبی

═══════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

📚دانستنیهــــاے مـ📿ـذهبـے📚

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

🥀#حوادث_فاطمیه🥀

#قسمت1️⃣1️⃣

👈62 ـ نماز صبح و پشيمانى ابوبكر
مردم آماده مى شوند تا نماز خود را با ابوبكر بخوانند، على(عليه السلام) در گوشه اى از مسجد، نمازِ خودش را مى خواند، خالد در مكان مناسبى قرار مى گيرد.
🔹نماز برپا مى شود، طرفداران ابوبكر به او اقتدا مى كنند، آخرِ نماز است، ابوبكر تشهد مى خواند. الآن وقت آن است كه ابوبكر سلام نماز را بخواند.
امّا چرا او سكوت كرده است؟ گويا او نمى داند چه كند. سلام نماز را بدهد يا نه؟ اگر سلام بدهد خالد شمشير خواهد كشيد.
ابوبكر قبل از سلام مى گويد: يا خالد! لاتَفْعَلَنَّ ما أَمَرْتُكَ: اى خالد! آنچه گفتم انجام نده!
و سپس سلام مى دهد.
اكنون على(ع) از جاى خود برمى خيزد، و رو به خالد مى كند:
ــ اى خالد، خليفه به تو چه دستورى داده بود؟
ــ به من گفته بود كه گردن تو را بزنم.
🔸در اين هنگام، على(ع) دست مى برد و با يك حركت، خالد را بر زمين مى اندازد و گلوى او را مى گيرد. خالد فرياد مى زند و مردم را به كمك مى طلبد، عباس عموى پيامبر جلو مى آيد و از على(ع) مى خواهد خالد را رها كند.109
63 _خطبه فاطمه ( علیهاالسلام)
وقتی فاطمه (س) متوجه می شود که خلیفه برای کشتن علی (ع) نقشه ريخته است بسيار ناراحت مى شود.
آنها حقّ على(ع) را گرفتند، فدك را غصب كردند، اكنون مى خواهند على(ع)را هم از فاطمه(س) بگيرند. ديگر نمى توان سكوت كرد، وقت فرياد است.
فاطمه(س) مى داند كه امروز تمام حقّ در قامت على(ع) جلوه كرده است و او براى يارى على(ع)به مسجد مى آيد.
فاطمه(س) در گوشه اى از مسجد مى نشيند، در همان جا پرده اى مى زنند. سكوت بر فضاى مسجد، سايه افكنده است.110
🔹64 ـ سخنان آتشين فاطمه(عليها السلام)
فاطمه(س) سخن خود را آغاز مى كند: "من خداى بزرگ را براى همه آن نعمت هايى كه به ما داده است شكر مى كنم، من گواهى مى دهم كه پدرم، محمّد فرستاده اوست...".
او سخن خويش را اين گونه ادامه مى دهد: "شما سخن پيامبر خود را در مورد على رها كرديد و به دنبال هوس هاى خود رفتيد، شما به خاندان پيامبر خود خيانت كرديد".
سپس رو به انصار (مردم مدينه) مى كند و مى گويد: "اى كسانى كه دين پدرم را يارى كرديد! چرا به دادخواهى من جواب نمى دهيد؟...".111
65 ـ پاسخ ابوبكر
ابوبكر با صداى بلند به فاطمه(س)مى گويد: "...من خدا را شاهد مى گيرم كه از پيامبر شنيدم كه فرمود: "ما پيامبران، هيچ ثروتى از خود به ارث نمى گذاريم، ما فقط، علم و حكمت به ارث مى گذاريم،و هر چه از ما باقى بماند براى همه مردم است".112
🔸66 ـ پاسخ فاطمه(عليها السلام) به ابوبكر
صداى فاطمه(س) در فضاى مسجد مى پيچد: "اى ابوبكر! قرآن مى گويد كه سليمان از داوود ارث برد، مگر داوود پيامبر نبود، پس چگونه شد كه سليمان از او ارث برد؟...".113
67 ـ نجواى فاطمه(عليها السلام) با قبر پدر
اكنون، فاطمه(س) رو به قبر پيامبر مى كند و چنين مى گويد: "تا زمانى كه تو زنده بودى همه مردم به من احترام مى گذاشتند و من پيش همه عزيز بودم، ولى اكنون كه تو از ميان ما رفته اى، در حقّ من ستم مى كنند و من هر لحظه در فراق تو اشك مى ريزم".114
مسجد سراسر اشك و گريه مى شود، سر و صداها بلند مى شود، هياهويى بر پا مى گردد.115
🔹68 ـ نگرانى ابوبكر از عذاب
يك روز از خطبه فاطمه(س) مى گذرد، خليفه براى فريب افكار عمومى، به تكاپو مى افتد. او به عُمَر چنين مى گويد:
ــ ديدى كه فاطمه چگونه مرا از عذاب فرداى قيامت ترساند.
ــ تو نماز بخوان، دين خدا را به پا دار، به مردم احسان و نيكى كن، ديگر نگران نباش، مگر قرآن نخوانده اى؟
ــ چطور؟
ــ قرآن در سوره هود در آيه 114 مى گويد: "كارهاى خوب، گناهان را پاك مى كند"، تو فاطمه را ناراحت كرده اى امّا اين يك گناه است وقتى تو كارهاى خوب زيادى انجام دهى مى توانى آن گناه را از بين ببرى.
ــ اى عُمَر، تو چقدر غصّه و غم هاى مرا بر طرف ساختى، خدا تو را براى من نگه دارد.116
البته مشخص است كه ناراحتى ابوبكر، سياست او بود، اگر او واقعاً پيشمان بود بايد حكومت را به على(ع) تحويل مى داد.
🔸69 ـ توهين ابوبكر به خاندان عصمت!
مسجد پر از جمعيّت شده است، ابوبكر بالاى منبر مى رود و چنين مى گويد: "او روباهى است كه شاهدش دم اوست. او همانند امّ طِحال است، همان زنى كه دوست داشت نزديكان او دامن آلوده باشند. ببينيد او چگونه فتنه انگيزى مى كند. نگاه كنيد او چگونه دیگران را به یاری خود دعوت می کند". 117
#ادامه_دارد....

#دانستنیهای_مذهبی

═══════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

📚دانستنیهــــاے مـ📿ـذهبـے📚

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

🥀#حوادث_فاطمیه🥀

#قسمت🔟

👈روزهاى روشن گرى، روز ششم ربيع الأول تا روز آخر ربيع الثانى سال 11 هجرى قمرى
🔹56 ـ مبارزه اقتصادى فاطمه(عليها السلام)
فاطمه(س) از يك طرف داغدار پدر است، هنوز مصيبت او را فراموش نكرده است، از طرف ديگر مظلوميّت على(ع)، قلب او را به درد آورده است. اگر چه فاطمه(س) بيمار شده است، امّا هنوز به فكر يارى امام خود است. فاطمه(س)كسى است كه ساليانه هفتاد هزار دينار سرخ درآمد دارد. آيا مى دانى اين مقدار يعنى چقدر پول؟ بيش از سيصد كيلو طلاى سرخ!102
57 ـ تصميم براى غصب فدك
در گوشه اى از مدينه جلسه اى تشكيل شده است. در اين جلسه خليفه همراه با عُمَر و جمع ديگرى حضور دارند. عُمَر مشغول سخن گفتن با خليفه است:
ــ اى خليفه! تو مى دانى كه مردم بنده دنيا هستند و همه به پول علاقه دارند، تو بايد فدك را از فاطمه بگيرى تا مردم به اين خاندان علاقمند نشوند.103
ــ امّا فدك از آنِ فاطمه است، همه مردم اين را مى دانند، سه سال است كه فدك در دست اوست.
ــ من فكر همه چيز را كرده ام، فقط كافى است نماينده و كارگزار فاطمه را از فدك بيرون كنى.
ابوبكر سخن عُمَر را قبول مى كند، عدّه اى را مأمور مى كند تا به فدك بروند و كارگزار فاطمه(س) را از آنجا بيرون كنند.
🔸58 ـ اعتراض على(عليه السلام) به غصب فدك
على(ع) به ابوبكر اين نامه را مى نويسد: "به خدا قسم، اگر اجازه داشتم با شما جنگ مى كردم و با شمشير خود همه شما را به سزاى كارهايتان مى رساندم...من همان كسى هستم كه در جنگ ها به استقبال مرگ مى رفتم، آيا يادتان هست چگونه به قلبِ دشمن، حمله مى كردم؟ امّا من امروز در مقابل همه سختى ها صبر مى كنم".
59 ـ ترس شديد ابوبكر
ابوبكر دستور مى دهد تا مردم در مسجد جمع شوند، او مى خواهد براى مردم سخنرانى كند. ابوبكر چنين مى گويد: "اى مردم! من مى خواستم پولِ فدك را صرف تقويت سپاه اسلام بنمايم، امّا على با اين نظر مخالفت كرده و مرا تهديد كرده است، گويا او با اصل خلافت من مخالف است. من از همان روز اوّل، از درگير شدن با على مى ترسيدم و از جنگ با او گريزان بودم".104
🔹60 ـ عُمَر، خليفه را دلدارى مى دهد
عُمَر برمى خيزد و چنين مى گويد: "خليفه! چرا اين قدر ترسو و ضعيف هستى؟ من چقدر زحمت كشيدم تا اين خلافت را براى تو آماده كردم، امّا تو حاضر نيستى از آن بهره مند بشوى. من بودم كه نيروهاى شايسته و كاردان را گرد تو جمع كردم و دشمنانت را آرام كردم. اگر من با تو نبودم على، استخوان هاى تو را در هم شكسته بود... از تهديد على وحشت نكن".
چه بسا كه سخنان ابوبكر و عمر، چيزى جز عوام فريبى نباشد، آنان قبلاً با هم هماهنگ كرده بودند و اين سخنان را گفتند تا مردم را فريب بدهند.105
🔸61 ـ نقشه ترور على(عليه السلام)
جلسه اى در خانه ابوبكر با حضور عده اى برگزار مى شود، در اين جلسه خالدبنوليد هم حضور دارد، آنها از خالد مى خواهند كه فردا صبح، هنگام نماز، على(ع) را به قتل برساند.106
اسماء بنت عُمَيس، همسر ابوبكر است، امّا اين زن با شوهرش از زمين تا آسمان تفاوت دارد، اين زن از شيعيان على(ع)است.107
اسماء كنيز خود را صدا مى زند و به او مى گويد:
ــ همين الآن به خانه على(ع) برو، و سلام مرا به او برسان و اين آيه قرآن را بخوان و برگرد.
ــ كدام آيه؟
ــ آيه 20 سوره قصص، آنجا كه خدا از زبان دوست حضرت موسى(ع)مى گويد: "اى موسى، مردم مى خواهند تو را بكشند پس هر چه زودتر از اين شهر خارج شو".
🔹كنيز به درِ خانه فاطمه(س) رسيده است، او در مى زند، على(ع)در را باز مى كند، كنيز آيه قرآن را مى خواند.
على(ع) در جواب مى گويد: "سلام مرا به اسماء برسان و بگو خداوند نگهبان على است". كنيز خداحافظى مى كند و به خانه برمى گردد.108
#ادامه_دارد.....

#دانستنیهای_مذهبی

═══════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

📚دانستنیهــــاے مـ📿ـذهبـے📚

≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡

🥀 #حوادت_فاطمیه🥀

#قسمت9️⃣

👈49 ـ تهديد به قتل على(عليه السلام)
ابوبكر به فكر فرو مى رود و جوابى ندارد.

🔹عُمَر از جا بلند مى شود و رو به ابوبكر مى كند و فرياد مى زند: "چرا بالاى منبر نشسته اى و هيچ نمى گويى؟ آيا دستور مى دهى تا من گردن على(ع) را بزنم؟".92
شمشيرها در دست هواداران خليفه مى چرخد. عُمَر رو به على(ع)مى كند و مى گويد: "تو هيچ چاره اى ندارى، تو حتماً بايد با خليفه بيعت كنى".93
على(ع) رو به او مى كند و مى گويد: "شيرِ خلافت را خوب بدوش كه نيمى از آن براى خودت است، به خدا قسم، حرصِ امروز تو، براى رياست فرداست".94
آنگاه رو به جمعيّت مى كند و مى گويد: "اگر ياورانى وفادار داشتم هرگز كار من به اينجا نمى كشيد".95
🔸50 ـ دفاع اُمّ سَلَمه و امّ اَيمَن
امّ سَلَمه، همسر پيامبر و امّ اَيمَن وارد مسجد مى شوند و به عُمَر مى گويند: "چقدر زود حسد خود را نسبت به آل محمّد نشان داديد؟" عُمر فرياد مى زند: "ما چه كار به سخن زنان داريم؟"، او دستور مى دهد تا آنها را از مسجد بيرون كنند.96
51 ـ فرياد فاطمه(عليها السلام) در مسجد
ابوبكر بار ديگر فرياد مى زند: "اى على! برخيز و بيعت كن، زيرا اگر اين كار را نكنى ما گردن تو را مى زنيم".
به راستى چه خواهد شد؟ آيا على(ع) بيعت خواهد كرد؟ شمشير را بالاى سر على(ع) نگاه داشته اند، همه منتظر دستور خليفه اند.
ناگهان فريادى بلند مى شود: "پسرعمويم، على را رها كنيد! به خدا قسم، اگر او را رها نكنيد، نفرين خواهم كرد".
🔹اين فاطمه(س) است كه (با بدن زخمى و پهلوى شكسته) به يارى على(ع) آمده است! او بار ديگر فرياد مى زند: "به خدا قسم، اگر على را رها نكنيد، گيسوان خود را پريشان مى كنم، پيراهنِ پيامبر را بر سر مى افكنم و شما را نفرين مى كنم...".97
52 ـ فاطمه(عليها السلام) آماده نفرين است
لرزه بر ستون هاى مسجد مى افتد، گويا زلزله اى در راه است، همه نگران مى شوند، نكند فاطمه(س) نفرين كند!!
🔸خليفه و هواداران او مى فهمند كه اينجا ديگر فاطمه(س) صبر نخواهد كرد، فاطمه(س) آماده است تا نفرين كند، ترس تمام وجود آنان را فرا مى گيرد، چشم هاى آنان به ستون هاى مسجد خيره مانده است كه چگونه به لرزه در آمده اند! عذاب خدا نزديك است.98
53 ـ سخن سلمان فارسى(رضي الله عنه)
سلمان (به دستور على(ع)) به سوى فاطمه(س) مى دود تا با او سخن بگويد، او مى بيند كه فاطمه(س)دست هاى خود را به سوى آسمان گرفته است و مى خواهد نفرين كند، سلمان با فاطمه(س)سخن مى گويد: "بانوى من! پدر تو براى مردم، مايه رحمت و مهربانى بود...".
فاطمه(س) به ياد مهربانى هاى پدر مى افتد و دست هاى خود را پايين مى آورد، لرزش ستون هاى مسجد تمام مى شود، همه جا آرام مى شود.99
🔹54 ـ رها كردن على(عليه السلام)
خليفه با ترس و دلهره دستور مى دهد كه على(ع) را رها كنند، اكنون آنان شمشير از سر على(ع)برمى دارند و ريسمان را هم از گردنش باز مى كنند. على(ع)مى تواند به خانه خود برود. آرى، تا زمانى كه فاطمه(س)هست، نمى توان از على(ع) بيعت گرفت!100
55 ـ رفتن فاطمه(عليها السلام) به زيارت حمزه(عليه السلام)
روزهاى دوشنبه و جمعه كه فرا مى رسد، فاطمه(س) از مدينه به سوى قبرستان اُحُد مى رود. فاصله بين مدينه تا آنجا تقريباً شش كيلومتر است، او با پاى پياده و آرام آرام اين مسافت را طى مى كند تا به زيارت قبر حمزه(ع)برود. حمزه(ع)عموى پيامبر بود و همواره پيامبر را يارى مى كرد. در جنگ اُحد كه در سال سوم هجرى روى داد او مظلومانه شهيد شد.101
#ادامه_دارد.....

#دانستنیهای_مذهبی

═══════════════════════
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊

❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️

💠کانال منتظران موعود (عج)💠

🆔 @montazeranemouod

═════════════════════════
More