📝«مومن» در قرآن و روایات بهمعنای شیعه دوازده امامی است؟🔻در برخی از احکام فقهی، قید مومن درج شده است. یکی از این موارد، حرمت غیبت مومن است. در سوره حجرات پس از آنکه مومنان را برادر میخواند، در آیه ۱۲ خطاب به آنها میگوید: «وَ لَا يَغتَب بعضُكُم بَعضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمۡ أَن يَأۡكُلَ لَحمَ أَخِيهِ مَيتًا فَكَرِهتُمُوهُ» یا در برخی روایات، غیبت مومن حرام عنوان شده است. شیخ انصاری با بیان اینکه بین شیعه و مخالفان برادریای وجود ندارد تا مشمول آیه باشند، درباره روایات معتقد است: «
ظاهر روایات اختصاص داشتن حرمت غیبت به مومن است. بنابراین غیبت مخالفان، مثل لعن آنها، مجاز است.» (المکاسب، ج۱، ص۳۱۹)
🔹در مراجع معاصر نیز این باور دیده میشود.
آیتالله سیستانی گفتهاند: «
منظور از غیبت، این است که انسان عیب پنهانی شیعۀ دوازده امامی را در غیاب و پشت سرش، نزد دیگری یاد کند.» برخی نیز مانند آیتالله تبریزی غیبت از اهل سنت را مشروط بر اینکه جاهل قاصر باشند، حرام میدانند. (صراط النجاة، ج۷، ص۳۱۹)
این مسئله اختصاص به غیبت ندارد و در مثل «توهین به مومن»، «هجو مومن»، «ازدواج مومن با مومن» و... میتواند جریان داشته باشد.
🔸یکی دیگر از فقهایی که قائل به جواز غیبت غیر شیعیان بوده، امام خمینی است. ایشان در بحث جواز غیبت مخالف، غیر شیعه را مصداق مومن نمیدانند. ایشان همچنین به ادله مختلفی از جمله روایت ابوحمزه ثمالی اشاره کردهاند.
مطابق این نقل، ابوحمزه به امام باقر (ع) گفتهاند بعضی از اصحاب ما به مخالفان دروغ میبندند، امام به او میگویند بهتر است این کار را نکنند. به خدا قسم ای ابوحمزه همه مردم به جز شیعیان ما اولاد زنا هستند. (کافی، ج۸، ص۲۸۵)
امام خمینی در پایان این بحث نتیجه گرفتهاند که غیبت مخالفان جایز است و اساسا از سیره شیعیان بوده است. (المکاسب المحرمة، ج۱، ص۴۲۴)
🔻آیتالله شبیری زنجانی نیز از فقهایی است که ایمان را بهمعنای شیعه دوازده امامی تفسیر میکنند. ایشان در این رابطه میگوید: «يک وقت در جلسهاى در مشهد بوديم كه آقاى طباطبايى هم تشريف داشتند. بحث در اين بود كه مراد از (آمنوا) در قرآن چيست؟
برخى از معممين كه متأسفانه تمايلات اهل تسنن در آنها بود، مىگفتند مراد مسلمانها هستند و مسأله ولايت مطرح نيست. من چيزى عرض كردم كه آقاى طباطبايى هم تأييد فرمود و آن اينكه مراد از ايمان در قرآن، ايمان به اصولى است كه هر شخص بايد بدان معتقد باشد. قبل از نزول ولايت اعتقادى كه وسيله نجات است و هر مسلمانى بايد بدان ايمان داشت توحيد و رسالت بود، مصداق مؤمن چنين فردى بود ولى پس از نصب اميرالمؤمنين به ولايت، مؤمن كسى است كه علاوه بر آن اصول به امامت اميرالمؤمنين هم ايمان داشته باشد و همين طور ايمان به هر امامى پس از رسيدن او به مقام امامت. پس ايمان به امام زمان و امامان متقدم شرط ايمان است.» (کتاب خمس، ج۱، ص۶۷۳)
🔹این مطلب از سوی فقهای بسیاری مطرح شده است، با این حال برخی از مراجع معاصر مانند آیتالله خامنهای گفتهاند: «
سبّ و دشنام مؤمن، خواه شيعه و خواه غير شيعه، حرام است. اما سبّ كافر در صورتىكه ظلم به او باشد، حرام است و اگر ظلم محسوب نشود، مكروه است. مگر در جايىكه لازم باشد كفار را هجو كنند.» (رساله آموزشی، ج۲، ص۶۳) مطابق همین نکته است که ایشان غیبت مسلمان را مطلقا حرام میدانند و حتی در دروس فقهشان متعرض کلام امام خمینی شده و ادله ایشان را مردود دانستهاند. (دروس خارج فقه مکاسب محرمه آیتالله خامنهای، جلسه ۳۵۷)
🔸تفسیر مومن به مطلق مسلمان اعم از شیعه و سنی، در کلمات فقهای گذشته نیز وجود داشته است. بهعنوان نمونه شهید ثانی در موارد متعددی بر این مطلب تاکید کرده است. (الروضة البهیة، محشی سلطان العلماء، ج۱، ص۲۲۹ و مسالک الافهام، ج۷، ص۴۰۲ و ج۱۰، ص۳۸) همچنین محقق اردبیلی بر حرمت غیبت از مخالفان مذهب شیعه فتوا داده است. (مجمع الفائدة و البرهان، ج۸، ص۷۶)
🔺اما برخی از محققان راه سومی را انتخاب کرده و با تحفظ بر تفاوت مومن و مسلمان، تلاش کردهاند تا با انحصار این احکام برای خصوص مومنان مخالفت کنند. آیتالله منتظری با تحفظ بر اینکه معنای مومن غیر از مسلمان است، با تکیه بر کرامت ذاتی انسان، ذکر مومن را قدر متیقن از موضوع غیبت میدانند که با توجه به منزلت مومن برای تحریک احساسات بیشتر ذکر شده است. (حقوق انسان و سب و بهتان، ص۴۳) همچنین استاد شهیدی نیز با بیان اینکه مومن غیر از مسلمان است، درباره غیبت اهل سنت معتقدند: «اگر غیبت مخالف به حدی باشد که عقلائا ظلم به اوست، سبب ضرر عرضی یا مالی بر اوست، این حرام است و حتی غیبت کافر هم که اضرار به او جایز نیست، و قطعا ظلم به کافر هم جایز نیست، اگر با غیبت کافر هم او دچار ضرر عرضی یا مالی بشود و عقلائا ظلم به او بشود، ما ملتزم به حرمت میشویم.» (درس خارج فقه، ۳ آبان ۱۳۹۶)
@Hadith1398