✍️ محسن جلال‌پور

#تجارت_فردا
Канал
Логотип телеграм канала ✍️ محسن جلال‌پور
@mohsenjalalpourПродвигать
9,5 тыс.
подписчиков
344
фото
16
видео
421
ссылка
فعال بخش خصوصی و تحلیل‌گر مسائل اقتصادی
⭕️تیول‌داری و حامی‌پروری
آیا مسعود پزشکیان می‌تواند نوچه‌پروری در نظام اداری را کاهش دهد؟

✍️هدا احمدی / نویسنده نشریه

از زمانی که جوامع انسانی پدید آمدند همواره کسانی بودند که با در اختیار داشتن قدرت بدنی /ذهنی بیشتر سایرین را به تبعیت از خود وادار کرده و اصطلاحاً نوچه‌پروری می‌کردند. این شیوه تا همین 300 سال پیش تقریباً در خیلی از کشورها رواج داشت اما با استقرار دولت‌های مدرن بساط نوچه‌پروری به تدریج برچیده شد و کشورها تلاش کردند برای رسیدن به توسعه به سمت شایسته‌سالاری گام بردارند.

اما نکته اینجاست که حتی در دولت‌های مدرن نیز حامی‌پروری به‌طور کامل متوقف نشد و توزیع امتیازات از محل منابع عمومی با هدف خرید رای تداوم پیدا کرد. امتیازدهی به خواص و مقربین برای حفظ قدرت، پدیده‌ای باسابقه در ایران است که در حکومت‌های سلطانی در بالاترین شکل ممکن قرار داشته و در ساختارهای مبتنی بر رای، همچنان دیده می‌شود. پدیده‌ای که به‌طور مشخص با کشف نفت به توزیع رانت از سوی حکومت به قصد خرید رضایت در ازای نادیده گرفتن برخی حقوق شهروندی و در مواردی حاکمیت قانون تبدیل شد.

محسن جلال‌پور توضیح می‌دهد که حامی‌پروری در کشور ما ارتباط نزدیکی با پدیده تیول‌داری دارد. به باور او؛ تیول‌داری نتیجه حامی‌پروری است و حامی‌پروری با تیول‌داری تقویت می‌شود و پایدار می‌ماند. اما سوال این است که تیول‌داری در قدیم چگونه کار می‌کرد و امروز به چه شکلی تغییر یافته است؟

📌متن کامل را در سایت تجارت فردا مطالعه کنید.

#تجارت_فردا
@tejaratefarda
چه شد که به اینجا رسیدیم؟

6- محسن جلال‌پور/ تاجر بخش خصوصی

برخی فکر می‌کنند با آمدن یا رفتن آدم‌ها، وضعیت بهتر می‌شود. تغییر آدم‌ها شرط لازم برای اصلاح و بهبود است اما شرط کافی نیست. مهم، تغییر فکر و اندیشه است. از آموزگاری خسته در مدرسه‌ای محدود و محصورشده که فقط یک کتاب کهنه و قدیمی را تدریس می‌کند، چه انتظاری می‌توان داشت؟ شاید معلم تازه‌نفسی به کار گرفته شود اما مهم کتابی است که تدریس می‌کند، کتابی که محتوای آن منقضی شده و علمی نیست. مسوولان مدرسه برای افزایش سواد دانش‌آموزان معلم را تغییر می‌دهند، در حالی که هیچ تغییری در وضعیت دانش‌آموزان ایجاد نمی‌شود. در واقع معلم، مسوول همه این وضعیت نیست. این کتاب است که باید تغییر کند. از آن گذشته برخی از معلم‌هایی که خبره هستند اصلاً نمی‌پذیرند در این شرایط تدریس کنند. در بانک مرکزی و دیگر نهادهای اقتصادی هم چنین وضعیتی وجود دارد تا زمانی که تصمیم‌ها جایی دیگر گرفته می‌شود، مدیران اقتصادی نمایشی و دکوری هستند. ما برای ارتباط با بازارهای جهانی هم به دیپلماسی خوب نیاز داریم و هم به بانک‌های متصل به جهان. سال‌هاست با مسائل مربوط به نظام بانکی درگیریم. مساله صرفاً هم به دولت دهم، نهم و یازدهم و... برنمی‌گردد. از پیش از آنها هم این مسائل وجود داشت. نخست به این دلیل که ما با طرح بانکداری اسلامی خود را از بانکداری متعارف جهان جدا کردیم و نظامی خلق کردیم که نه بانکداری و نه اسلامی است.
و دیگر این‌که انباشت تجربه بشری را کنار گذاشتیم و موجودی عجیب خلق کردیم که امروز نمی‌دانیم کدام گوشه‌اش را درست کنیم. ارتباطات بانکی ما با سایر کشورها زمانی می‌تواند تغییر کند که پایه‌های بانکداری در ایران تغییر کند، به FATF متصل شویم که بتوانیم خودمان را با استانداردهای بانکداری در جهان همگام کنیم.

از همه تأسف‌بار تر این‌که در کشور ما علاقه قلبی به توسعه روابط با جهان وجود ندارد و نظر تصمیم‌گیران بر این است که لازم نیست با جهان در ارتباط باشیم. بعضی مسوولان در کشور ما سال‌هاست به خارج از کشور سفر نکرده‌اند تا از نزدیک در جریان تحولات جهان و پیشرفت کشورها قرار گیرند. توصیه من این است که تورهای تفریحی برای سیاستمداران بگذارند و آنها را به چین و عربستان و روسیه ببرند و در عین حال کره شمالی و کوبا را هم به آنها نشان دهند. طبیعی است که یک کشور مسدود، محدود و بسته نمی‌تواند توفیقی در اقتصاد داشته باشد. محدود کردن روابط بین‌الملل همان کاری را با اقتصاد ما می‌کند که با کره شمالی کرده است. در حال حاضر کره شمالی ارتباط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود را با دنیا قطع کرده و به نوعی محصور شده است. آیا مدیران این کشور پاسخی برای نسل‌های سوخته دارند؟ نسل‌هایی که می‌توانستند رفاه بیشتری داشته باشند اما فقر بیشتر نصیبشان شد. ما نیز باید انتخاب کنیم یا می‌خواهیم کره شمالی جدید باشیم یا می‌خواهیم با دنیا ارتباط برقرار کرده و همچون اجداد و نیاکانمان با جهان مبادله کنیم. بعضاً می‌َشنویم که برخی می‌گویند به جای ارتباط با دنیا بهتر است روابط خود را صرفاً با کشورهای همسایه خود تقویت کنیم. در حالی که حتی اگر بخواهیم با 15 کشور همسایه هم ارتباط برقرار کنیم، روابط با این کشورها را بدون توجه به مناسبات بین‌الملل نمی‌توانیم پیش ببریم. ما صرفاً در شرایطی می‌توانیم از ارتباط با همسایه‌ها استفاده کنیم که عرصه بین‌الملل را در نظر داشته باشیم و در فضایی که همه کشورها کار می‌کنند، فعالیت کنیم. در چنین شرایطی است که وجود 15 کشور مزیت است. ولی وقتی قرار است در یک فضای محدود فعالیت و مبادله کنیم این 15 کشور هم مزیت ویژه‌ای محسوب نمی‌شوند.
نکنه دیگر این است که متاسفانه دولت‌های ما هر روز از مبانی علمی و راه‌حل‌های درست فاصله گرفته‌اند. انگار یک هدف سیاسی به مدیران اقتصادی دولت اعلام شده و آنها باید زمین و زمان را به هم بدوزند تا این هدف را محقق کنند. معمولاً اهداف سیاسی با آنچه مورد نظر مردم است تطابقی ندارد. اینکه بخواهیم بدون ارتباط بین‌المللی و با بسته شدن کشور و با محدود کردن تجارت کشور، رشد هشت‌درصدی را ایجاد کنیم، سنگی بزرگ به علامت نزدن است.


منبع: هفته نامه #تجارت_فردا- شماره 493

@tejaratefarda
▫️
▫️
پایان دوره پوپولیسم نفتی و آغاز عصر واقع‌گرایی

✍️ محسن جلال‌پور/ عضو شورای سیاستگذاری هفته‌نامه تجارت فردا

🔹 می‌گویند در تنگنای مالی عصر رضا شاه، بعضی از پاسبان‌ها، اسلحه بدون گلوله یا فقط غلاف خالی اسلحه را به کمر می‌بستند. مردم که این موضوع را متوجه شده بودند، به طنز می‌گفتند؛ طرف «خالی بسته» به این معنی که آن پاسبان، اسلحه بدون گلوله دارد یا اصلاً اسلحه ندارد. خالی بستن پاسبان‌ها در ابتدای قرن، بهترین توصیف برای سیاستمداران ما در ماه‌های پایانی قرن است. به این معنی که سیاستمداران عصر ما دقیقا همان کاری را می‌کنند که پاسبان‌های عصر رضاشاه می‌کردند؛یعنی خالی می‌بندند.

🔹 هنوز رقابت‌های انتخابات 1400 آغاز نشده که برخی چهره‌های سیاسی که سودای بالا رفتن از نردبان سیاست در سر دارند،با هدف ایجاد پایگاه اجتماعی و به بهانه حمایت از اقشار کم‌برخوردار و فقیر جامعه، طرح‌هایی را پیشنهاد می‌کنند که نه تنها با واقعیت‌‎های این روزهای اقتصاد کشور همخوانی ندارد که در صورت اجرا به زیان همان افراد و اقشاری منجر می‌شود که این سیاستمداران مدعی حمایت از آنها هستند. البته مرور تجربه دوازده دوره انتخابات ریاست جمهوری نشان می‌دهد عموم رای‌دهندگان به شعارها بیشتر از برنامه‌ها توجه می‌کنند.

🔹 شعارهای رای‌آور اقتصادی هم کم نیستند، از شعار عدالت اجتماعی که ترجیع‌بند همه انتخابات‌ها در ایران بوده و هزاران میلیارد تومان سرمایه را به باد داده تا شعار ایجاد شغل که آن هم نتیجه‌ای جز اتلاف گسترده منابع به دنبال نداشته است. اخیرا نیز یکی از نامزدهای احتمالی، از لزوم ساخت 15 میلیون واحد مسکونی برای حاشیه نشینان شهرهای بزرگ سخن گفته که رکورد تازه‌ای در رقابت‌های پوپولیستی است.

🔹 در سال‌های گذشته امکان طرح این شعارها وجود داشت چون درآمدهای سرشار نفتی،اجازه پهن کردن سفره نذری منابع را به سیاستمداران می‌داد اما انتخابات 1400 شباهت زیادی با دوازده دوره انتخابات گذشته ندارد؛چون اوضاع وخیم‌تر از آن است که سیاستمداران و مردم تصورش را دارند.

🔹 در انتخابات پیش رو شرایط به کلی تغییر کرده چون چشم‌انداز روشن و امیدوارکننده‌ای برای دسترسی به درآمدهای نفتی وجود ندارد. به نوعی به پایان دوره «پوپولیسم نفتی» رسیده‌ایم و به نظر می‌رسد دوره «واقع‌گرایی» در عرصه سیاسی ایران در حال آغاز شدن است. کلیدی‌ترین پیام عصر واقع‌گرایی این است که دولت‌ها دیگر نمی‌توانند با استفاده از ثروت نفت و برداشت بی‌رویه از منابع زیرمینی، رفاه مصنوعی ایجاد کنند. در حقیقت ویژگی مهم دوره وفور درآمدهای نفت،پنهان شدن پلشتی‌ها زیر میلیاردها دلار درآمدهای نفتی بود اما ویژگی دوره جدید این است که درآمد نفت وجود ندارد که روی آلودگی‌ها و ناکارآمدی‌ها را بپوشاند.

🔹عارضه پوپولیسم نفتی باعث شد ما در چند دهه گذشته روز‌به‌روز از واقعیت‌های اقتصادی فاصله بگیریم و احساس کنیم جزو ثروتمندترین جوامع جهان هستیم و باید بالاترین سطح رفاه را داشته باشیم. سال‌ها سیاست‌ورزی در سایه درآمدهای نفتی،منطق اقتصادی را در برنامه‌ریزی،تصمیم‌گیری و سیاستگذاری‌های ما از بین برده است. وقتی منطق اقتصادی از تصمیم‌گیری دور شود اقتصاد گرفتار ناکارآمدی می‌شود و انگیزه‌ها به مسیر دیگری منحرف می‌شوند. مثلاً وقتی ساختار سیاسی اولویت اقتصاد را اشتغالزایی بداند نتیجه با زمانی که ساختار سیاسی اولویت را رشد اقتصادی اعلام کند، متفاوت می‌شود. اگر رشد اقتصادی در اولویت قرار گیرد، اشتغال هم حاصل می‌آید اما اگر اشتغال مأموریت اصلی باشد، لزوماً رشد به دست نمی‌آید.

🔹 نتیجه اولویت اشتغال‌زایی بر رشد اقتصادی، اتلاف منابع و کاهش بهره‌وری و از بین رفتن انگیزه بخش خصوصی برای فعالیت است. در حالی که یک ساختار سیاسی که هدفش دستیابی به رشد اقتصادی است، به بخش خصوصی اش اجازه فعالیت می‌دهد. پای دولتش را از فعالیت‌های اقتصادی و بنگاهداری کوتاه می‌کند و برای جلب سرمایه‌های جهانی، رابطه‌اش را با دنیا بهبود می‌بخشد.در نتیجه هم کیک اقتصادش بزرگ می‌شود و هم اینکه افراد سهم بیشتری می‌برند و هم شغل بیشتری ایجاد می‌شود.

🔹 البته همان‌گونه که متخصصان اقتصاد سیاسی می‌گویند،سیاستمداران هم مطلوبیت‌های خود را دارند و دریافته‌اند که مردم با وعده اشتغال به نامزدهای انتخاباتی رأی می‌دهند نه با وعده رشد اقتصادی.
شکی نیست که دولت‌ها باید از اقشار ضعیف و کم برخوردار حمایت کنند اما پیش از آن لازم است موتور تولید فقر در کشور خاموش شود که این کار نیازمند رفع موانع رشد اقتصادی و حذف عوامل تضعیف کننده و مخرب آن است.حال که اقتصادایران به وضع فعلی دچار شده است،به گمانم اقتصاددانان و آنها که دغدغه توسعه کشور را دارند،باید گفتمان رشد اقتصادی را جایگزین گفتمان «توزیع»کنند.


#تجارت_فردا

@tejaratefarda
فرصت بایدن

چشم‌انداز اقتصاد ایران در میزگرد محمدمهدی بهکیش و محسن جلال‌پور

برای تحلیل اثر انتخاب بایدن و ترسیم چشم‌انداز آینده اقتصاد ایران میزگردی میان محمدمهدی بهکیش اقتصاددان و محسن جلال‌پور تاجر بخش خصوصی برگزار کردیم. خلاصه‌ای از نظرات آنها را می‌توانید در ادامه مطالعه کنید.
متن کامل این میزگرد در شماره 384 منتشر شده است.

▪️محمد‌مهدی بهکیش:

🔹 اگرچه میان سیاست‌های دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تفاوت زیادی وجود ندارد اما انتخاب جو بایدن، دست‌کم سایه جنگ را از سر ما دور می‌کند و فشار تحریم‌ها را کاهش می‌دهد
🔹 شخصاً دوست ندارم به این تحولات دل ببندم اما قطعاً نمی‌توانم منکر تفاوت‌های بایدن و ترامپ باشم.
🔹 نکته امیدوار کننده این است که برجام را دموکرات‌ها ساخته و پرداخته کردند و جو بایدن هم یکی از افراد مهم و اثرگذار این فرآیند بود و اتفاقاً ترامپ آمد و این میراث دموکرات‌ها را به هم زد. بنابراین من امکان یک «مصالحه» را دور نمی‌بینم؛ هرچند معتقدم امکان «مفاهمه» کمرنگ است.

🔹 آمدن بایدن تا حدودی نااطمینانی را از جامعه دور می‌کند و ریسک را کاهش می‌دهد اما قاعدتاً او هم یک سیاستمدار آمریکایی است و در عرصه سیاسی کشورش، محاسبات و ملاحظات خود را دارد. سال‌هاست ایران به عناوینی در آمریکا مشهور شده که عبور از آن بسیار سخت است

🔹 تصمیم سیاسی، مشخص‌کننده اراده کشور برای یک تحول است اما قسمت سخت کار این است که جامعه ناامید و خسته و اقتصاد نحیف و کم‌توان یارای اجرای این تصمیم را داشته باشد.

🔹 فرصت آزمون و خطا نداریم. اقتصادمان به قدری ضعیف و ناتوان شده که نای رشد ندارد. ما داریم به سمت یک کشور فقیر گام برمی‌داریم و لازم است در سیاست‌هایی که در چند سال گذشته مسبب این وضعیت شده‌اند بازنگری کنیم.

🔹 فضای پیش‌رو را باید فرصت مغتنم دانست و باید از آن مراقبت کرد. شاید از این دست فرصت‌ها دیگر نبینیم. اگر مسیر پیش‌رو به درستی مدیریت شود؛ یعنی ایران بتواند مذاکرات با کشورهای 1+5 را پیش ببرد و اصلاحات اقتصادی را در دستور کار قرار دهد ، می‌توان امیدوار بود که بخشی از گرفتاری‌ها برطرف شود.

▪️محسن جلال‌پور:

🔸 دوست دارم خیلی خوش‌بین باشم اما حتی کمی هم خوش‌بین نیستم. بایدن برای ما کاری نمی‌کند اگر ما برای خودمان کاری نکنیم.
🔸 مردم در این دوره خیلی به انتخابات آمریکا توجه نشان دادند چون دارایی‌شان گروگان نااطمینانی انتخابات آمریکا بود.

🔸 مردم از سیاستگذاری در داخل کشور ناامید شده‌اند و دل در گرو انتخابات یک کشور دیگر بسته‌اند. درست مثل اینکه در خانه‌ای با پایه‌های لرزان ساکن باشید و مدام آرزو کنید که مبادا طوفان در گیرد چون خانه ما از پای‌بست لرزان است.پای بست لرزان همان سیاستگذاری غلط اقتصادی است.
🔸 بازارهای ایران در مجموع از انتخاب بایدن استقبال کرده و عاملان اقتصادی از روی کار آمدن فردی معتدل‌تر احساس خوشحالی می‌کنند. به این دلیل که احساس می‌کنند مراوادات اقتصادی ما با دیگر کشورها می‌تواند از سر گرفته شود.

🔸 برای نخستین‌بار،تجار و بازاریان ایران از شکست یک جمهوریخواه و روی کار آمدن یک دموکرات ابراز خوشحالی کردند. قبلاً تصور عمومی این بود که جمهوریخواهان به دلیل نگرشی که در سرمایه‌گذاری و کسب‌وکار دارند، تیشه به ریشه اقتصاد نمی‌زنند و عمدتاً فعالان اقتصادی داخل کشور معتقد بودند دموکرات‌ها به عنوان مهندسان تحریم اقتصادی، برای اقتصاد کشور مضر هستند.

🔸 پیام ایران این بوده که پس از برگزاری انتخابات آمریکا، با رئیس‌جمهور جدید این کشور مذاکره خواهیم کرد. ترامپ این پیام را بارها به شکل‌های مختلف بیان کرده است. آخرین‌بار در جمع هوادارانش گفت: «به ایرانی‌ها گفته‌ام تا پس از انتخابات صبر کنند.» که البته این سخنان صحیح نیست و ایران به درستی تصمیم گرفته وارد مناقشه انتخابات آمریکا نشود.

🔸 باید به‌شدت نگران رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی ترامپ تا انتقال قدرت باشیم. به نظر می‌رسد روزهای پیش‌رو برای ایران بسیار حیاتی است چون احتمال دارد ترامپ تا انتقال قدرت تصمیم‌های عجیبی بگیرد. این خطر وجود دارد که تا پایان دوره ریاست جمهوری و انتقال قدرت، فشارهای غیرقابل جبرانی به ایران وارد کند.

🔸 خروج از شرایط سخت اقتصادی نیاز به تصمیم‌های بزرگ سیاسی دارد اما بدون سیاستگذاری صحیح اقتصادی تصمیم‌های درست سیاسی هم به بن‌بست می‌خورد.



#تجارت_فردا

@tejaratefarda
بودجه 99 پل صراط است

✍️ محسن جلال‌پور- عضو شورای سیاست‌گذاری هفته نامه #تجارت_فردا

بعد از انقلاب در بدترین شرایط سیاسی و بین‌المللی که با وقوع جنگ تحمیلی و آغاز تحریم‌های آمریکا همراه بود(1359) ما توانستیم روزی 911 هزار بشکه نفت بفروشیم، در حال حاضر اما با کمترین میزان فروش نفت در 50 سال گذشته مواجهیم. در این شرایط بسیار دشوار،از بودجه چه انتظاری داریم که قادر به انجامش باشد؟

بنا به تعاریف؛ بودجه دو ماموریت اصلی دارد:

🔹 اولین ماموریت بودجه تحرک‌بخشی به اقتصاد است که در این زمینه هم دو کارکرد برای بودجه تعریف شده است؛ اول کمک به افزایش رشد اقتصادی و دوم برقراری یا حفظ ثبات اقتصادی.
🔹 دومین ماموریت بودجه اثربخشی بر زندگی مردم است که در این زمینه نیز دو کارکرد برای آن بودجه تعریف شده است: اول بهبود فقر و توزیع درآمد و دوم عرضه کالای عمومی.

به گمانم بودجه 99 به دلیل کاهش شدید درآمدهای نفتی و محدودیت‌های درآمدی، آنجا که باید به خدمت اقتصاد درآید و محرک رشد و ثبات باشد، کاری از دستش برنمی‌آید و آنجا که باید فقر را کاهش دهد و رفاه را بیشتر کند، قریب به یقین ضد رسالت خود عمل خواهد کرد. چرا؟

به این دلیل که بودجه 99 یک بودجه تخیلی است که در خوش‌بینانه‌ترین حالت، 50 درصد کسری دارد. پیام بودجه 99 ریاضت است با این توضیح که نهادهای دولتی و حکومتی و سازمان‌های عریض و طویل در این ریاضت سهم کمتری از مردم دارند.

باید بپذیریم که شرایط این‌روزها برای جامعه و سیاستگذار بسیار حساس است چون با تورم سنگین مواجهیم، اقتصادمان با ثبات نیست،رشد اقتصادی نداریم و از همه مهم‌تر این که خطر ناامنی اقتصادی را پیش رو داریم.

با توجه به ناآرامی‌های اخیر و ظرفیت بحران‌سازی اجتماعی که ابرچالش‌های اقتصادی دارند، امنیت هم به‌طور جدی به مخاطره افتاده است. بنابراین انتظار اینکه بودجه‌ای با 40 یا 50 درصد کسری بتواند زمینه را برای عرضه مطلوب کالای عمومی فراهم کند یا اقتصاد را به تحرک وا‌‎دارد، منطقی نیست.
در چنین شرایط سختی که همراهی مردم و حاکمیت بسیار ضرورت دارد،اعتماد عمومی به پایین‌ترین حد ممکن رسیده است. مردم می‌گویند ایران کشوری بزرگ و دارای منابع قابل توجه است و همان‌طور که خیلی از کشورهای نفتی زندگی خوبی برای شهروندان خود فراهم کرده‌اند، این حق ماست که زندگی خوبی داشته باشیم.

سیاستگذار در پاسخ به این درخواست، با ابزار تثبیت قیمت کالا و خدمات مصرفی، چاهی می‌کَنَد که همزمان خود و مردم را در آن گرفتار می‌کُند. در حقیقت سیاست‌ کاهش فقر یا افزایش رفاه در کشور ما با ابزار تثبیت قیمت، سرکوب بازار و چندگانه کردن قیمت‌ها همراه است. این خطا معمولاً با بودجه‌های سالانه شروع می‌شود اما واقعیت این است که اتکا به این روش‌ها ضمن اینکه مانعی پیش روی رشد قرار می‌دهد و انگیزه فعالیت‌های اقتصادی را از بین می‌برد، باعث ایجاد حفره در بودجه‌های سالانه می‌شود.

وقتی منبعی برای پر کردن حفره‌ها وجود ندارد، پس این احتمال که دولت به منابع بانک مرکزی دست‌درازی کند بسیار زیاد است. وقتی کسری بودجه از منابع بانک مرکزی تامین شود، رشد نقدینگی شتاب بیشتری می‌گیرد و متعاقباً تورم افزایش پیدا می‌کند. بدیهی است که تورم باعث کوچک‌تر شدن سفره فقرا و افزایش مضاعف نابرابری خواهد شد و اینجاست که بودجه در زمینه کاهش فقر،کاملا ضد مأموریت خود عمل می‌کند.

از آن طرف به تجربه می‌دانیم که متغیرهای اصلی اقتصاد ایران همبستگی زیادی با قیمت نفت دارند. در 50 سال گذشته، هرگاه قیمت نفت کاهش یا افزایش قابل‌ملاحظه‌ای داشته، بخش‌های مختلف اقتصادایران نیز تحت‌تاثیر قرار گرفته‌اند. اگر قیمت نفت بالا رفته،رشد اقتصادی هم افزایش پیدا کرده و اگر کاهش قابل ملاحظه‌ای داشته، رشد اقتصادی هم نزولی شده است. بنابراین شکی نیست که بودجه 99 با وجود کسری قابل توجهی که دارد، قدرت ایجاد تحرک و رشد اقتصادی را هم نخواهد داشت.

و اما نکته آخر؛ در چند دهه گذشته اقتصاد ایران بدترین و کاری‌ترین ضربه‌ها را از بودجه‌های سالانه خورده و شاید کاری‌ترین ضربه را از بودجه 99 دریافت کند.
چند ماه باقی‌مانده تا پایان امسال و همین طور سال 1399 برای همه ما مقطع بسیار حساسی است. از این جهت که تصمیم‌های درست اقتصادی می‌تواند ما را از این پیچ خطرناک عبور دهد یا کشور را به مسیرهای خطرناک رهنمون سازد.

🔹 شخصا لایحه بودجه 99 را به مثابه پل صراط دلسوزان کشور می‌دانم و امیدوارم فعالان سیاسی،احزاب و مدیران ارشد کشور با درک صحیح از شرایط موجود، به گونه‌ای تصمیم‌گیری کنند که کشور از این پیچ خطرناک به سلامتی عبور کند.


#تجارت_فردا
@tejaratefarda
رفع مزاحمت از زندگی و کسب‌وکار مردم

محسن جلال‌پور از نبایدهای دستگاه قضایی در حوزه اقتصاد می‌گوید

🔻در کوران رقابت‌های انتخاباتی سال 1396 خبر کوتاه دیدار ابراهیم رئیسی با امیرحسین مقصودلو- امیر تتلو- حواشی زیادی به وجود آورد. تصاویر این دیدار با سرعتی باور نکردنی در شبکه‌های اجتماعی تکثیر شد و واکنش‌های زیادی به دنبال داشت. خیلی‌ها رئیسی را به واسطه این دیدار تخطئه کردند و به نکوهش او پرداختند. راستش من هم از این دیدار متعجب شدم؛ روحانی متشخص اصولگرا کجا و خواننده زیرزمینی جنجالی کجا؟ طنازان سیاسی هیچ‌گاه حواشی آن دیدار را فراموش نکرده‌اند و هرازچندگاهی آقای رئیسی را به طعنه و متلک می‌نوازند. هرچند من هم معتقدم آن دیدار در آن مقطع نباید صورت می‌گرفت اما اکنون مساله فرق می‌کند. آقای رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه انتخاب شده و اتفاقاً اکنون باید او را تشویق کنیم نه‌فقط با امیر تتلو که با همه آدم‌هایی که این روزها از متن جامعه دوره شده‌اند، یا نیاز به دادخواهی دارند دیدار داشته باشد.

🔻به نظرم قوه قضائیه برای اینکه از بار مشکلات خود، نظام و مردم بکاهد باید در چهار حوزه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی در ماموریت‌های خود بازنگری کند. در همه این حوزه‌ها چند نزاع غیرضروری اما بسیار پرهزینه در جریان است که فاصله میان مردم و حاکمیت را زیاد می‌کند. اگر سیاستگذار قضایی بتواند ساختار سیاسی را متقاعد به بازنگری در برخی ماموریت‌ها با هدف پایان دادن به جنگ‌های غیرضروری در حوزه کسب‌وکار و سبک زندگی کند، به نظرم امید به جامعه بازمی‌گردد.

🔻فکر کنید اگر دستگاه قضایی فقط در دو زمینه عدم دخالت در زندگی و کسب‌وکار مردم و اهتمام جدی برای مبارزه با فساد عملکرد قابل قبولی داشته باشد، بخش مهمی از نارضایتی در جامعه فروکش می‌کند و اگر قوه قضائیه بپذیرد که در چهار حوزه «حاکمیت قانون»، «حقوق مالکیت»، «استحکام قراردادها» و «رقابت و انحصار» قواعد باکیفیت تعریف کند، بدون شک تحولی در کشور به وجود خواهد آمد. برای جمع‌بندی این بخش معتقدم فرآیند اصلاح و ترمیم را باید از همان جایی شروع کرد که خرابی‌ها آغاز شده است

🔻متاسفانه نهاد مالکیت در ایران بسیار مخدوش و معیوب زاده شده است. در چند دهه گذشته حکومت‌ها به شکل‌های مختلف به حریم مالکیت تجاوز کرده‌اند اما از دهه 40 به این‌سو تحت تاثیر اندیشه‌های مارکسیستی انواعی از مالکیت به اقتصاد ایران معرفی شد. در حال حاضر ما با انواع مالکیت در ایران مواجه هستیم. مالکیت دولتی، مالکیت خصوصی، بخش تعاونی، حاکمیتی غیردولتی، بخش عمومی، نظامی و... حتی در نظام‌های کمونیستی هم این‌قدر تنوع مالکیت وجود نداشته. این آشفتگی در مالکیت در کنار دیگر عوامل که موضوع بحث ما نیست، باعث از بین بردن زمینه رقابت و به وجود آمدن انحصار شده است.

🔻یکی از دلایل اصلی یا شاید اصلی‌ترین دلیل ترویج فساد و بی‌اخلاقی در جامعه امروز ما درجه بالای تمرکز و دخالت زیاد دولت در اقتصاد است. در نتیجه این دخالت‌ها و سیاستگذاری ناکارآمد، بنگاه‌های ما امروز به شدت آلوده شده‌اند. فساد سیاستگذاری مادر همه فسادهاست. عموماً از قوه قضائیه می‌خواهیم که در مقوله فساد با جدیت، قاطعیت و با صدور احکام سنگین و اشد مجازات با متخلفان برخورد کند در حالی که فساد این‌گونه از بین نمی‌رود. فساد با از بین رفتن زمینه فساد از بین می‌رود. بدترین فساد، فساد قانونگذار و سیاستمدار است. فساد در سیاستگذاری باعث رویش مجدد مفسد می‌شود.

📎متن کامل این گفت‌وگو را می توانید در شماره 317 #تجارت_فردا مطالعه کنید.
@tejaratefarda
عرصه بر بنگاه‌ها تنگ و تاریک است

گزیده‌ای از گفت وگو با هفته نامه تجارت فردا:👇

🔻اقتصاد مبتنی بر درآمد نفتی ممکن است عوارض منفی گوناگونی داشته باشد اما به گمانم بدترین عارضه‌اش این است که منطق اقتصادی را در تصمیم‌گیری و سیاستگذاری‌های ما از بین برده است. وقتی منطق اقتصادی از تصمیم‌گیری دور شود اقتصاد تغییر جهت می‌دهد و انگیزه‌ها به مسیر دیگری منحرف می‌شوند. مثلاً وقتی ساختار سیاسی اولویت اقتصاد را اشتغال‌زایی بداند نتیجه با زمانی که ساختار سیاسی اولویت را رشد اقتصادی اعلام کند، متفاوت می‌شود. اگر رشد اقتصادی در اولویت قرار گیرد، اشتغال هم حاصل می‌آید اما اگر اشتغال ماموریت اصلی باشد، لزوماً رشد به دست نمی‌آید.

🔻اشتباهاتی که در دهه 60 در سیاستگذاری وجود داشت، همچنان وجود دارد. دولت خود را متولی تولید کالای خصوصی می‌داند و نگران کیفیت کالای عمومی نیست. کالای عمومی را باید دولت تولید کند و کالای خصوصی را بخش خصوصی. در حال حاضر بنگاه ایرانی با تهدیدهای زیادی مواجه است و هرچه جلوتر می‌رویم، بنگاه‌های درستکار که می‌خواهند در فضای رقابتی و سالم کار کنند، عرصه را بیشتر از گذشته تنگ و تاریک می‌بینند.

🔻برای ملموس شدن اهمیت فضای اقتصادی می‌توان به نحوه فعالیت دو نفر از ثروتمندترین افراد جهان نگاه کرد؛ یکی بیل گیتس در آمریکا و دیگری کارلوس اسلیم در مکزیک. تفاوت این دو فرد این است که بیل گیتس در یک فضای رقابتی و مناسب کسب‌وکار با نوآوری و ابتکار، خلق ثروت کرده، ولی کارلوس اسلیم در یک اقتصاد بسته و فضای رانتی کسب ثروت کرده است. مطمئناً اگر جای این دو ثروتمند و سرمایه‌گذار را با هم عوض کنند؛ بیل گیتس را به مکزیک و کارلوس اسلیم را به آمریکا ببرند، هیچ کدام از آنها نمی‌توانند کار کنند چون روش فعالیت در فضای اقتصاد آزاد سالم و رقابتی با کار در فضای رانتی کاملاً متفاوت است.

🔻فعالیت بنگاه باید تبدیل به مازاد اقتصادی شود. کالا یا خدماتی که تولید می‌شود یا در بازار داخل مشتری دارد یا ممکن است صادر شود. اگر بازار به درستی کار کند و تقاضایی وجود داشته باشد، بنگاه‌های تولیدی می‌توانند از طریق فروش محصول، مازادی ایجاد کنند که با این مازاد، هم مالیات بپردازند و هم برای تامین زیرساخت‌های مورد نیاز خود منابع ذخیره کنند. اما فضای کسب‌وکار مساعد نیست و بنگاه نمی‌تواند مازاد ایجاد کند که این مازاد به سرمایه‌گذاری تبدیل شود.

🔻مهم‌ترین دستاورد دولت آقای روحانی، ثبات‌بخشی به محیط اقتصاد کلان بوده است. این دستاورد اما به دلایل مختلف در دولت دوازدهم در حال از دست رفتن است. تنها بازگشت تورم دورقمی برای بی‌ثبات کردن اقتصاد ایران کافی است. در اثر ناامن شدن محیط اقتصاد کلان، انگیزه سوداگری در بازارها تشدید شده که نتیجه‌اش کاهش انگیزه برای سرمایه‌گذاری بلندمدت است. در حال حاضر حاشیه سود تولید به شدت پایین آمده و در مقابل بر جذابیت سوداگری و واسطه‌گری افزوده شده و در نتیجه انگیزه سرمایه‌گذاری در تولید از بین رفته است.

🔻بدگمانی به کارکرد اقتصاد آزاد و بی‌اعتمادی به بخش خصوصی، با وجود گذشت این همه سال از وقوع انقلاب هنوز در اندیشه و گفتار سیاستمداران ما وجود دارد و آنها تلاش نکرده‌اند سم این تفکر را از اندیشه خود خارج کنند. درست است که ناکارآمدی اقتصاد دولتی بارها به اثبات رسیده اما سیاستمداران ما برای کنار گذاشتن آن جدی نبوده‌اند. در مقابل اگرچه درست بودن گزاره‌های اقتصاد آزاد اظهر من الشمس است اما منافع گروه‌های ذی‌نفع نیز به بقای سیستم اقتصاد دولتی منجر شده و اجازه اصلاحات اقتصادی و تغییر پارادایم نداده و به این ترتیب اقتصاد ما همچنان دولتی و متمرکز باقی مانده است اما واقعیت این است که اقتصاد دولتی هیچ راه‌حلی ندارد.

📎متن کامل این گفت‌وگو را در شماره 313 هفته نامه #تجارت_فردا بخوانید.


☑️محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour
ابرچالش‌ها چگونه خون اقتصاد را می‌مکند؟

سرمایه‌گذاری در اقتصاد ایران متوقف شده و رشد موجودی سرمایه به صفر گراییده، بودجه عمرانی دولت نیز به تدریج در حال حذف شدن است؛ چون بخش مهمی از منابع کشور صرف کسری صندوق‌های بازنشستگی، مشکلات نظام بانکی و کسری بودجه دولت می‌شود. در شرایطی که رشد اقتصاد ایران وابسته به سرمایه‌گذاری‌های جدید است چگونه می‌توان خون تازه به اقتصاد تزریق کرد؟

#تجارت_فردا
@tejaratefarda
🔴 قوانین متزلزل

🎤 محسن جلال‌پور، رئیس سابق اتاق بازرگانی در #تجارت_فردا از پیامدهای آزمون و خطا در سیاستگذاری‌ها، برای فضای کسب‌وکار می‌گوید:

🔺ناپایداری قوانین و مقررات و سیاستگذاری اقتصادی احتمالاً نشانه این است که دولت به طور دقیق نمی‌داند راه درست چیست. این موضوع می‌تواند باعث بی‌اعتمادی عمومی به دولت شده و افق تصمیم‌گیری اقتصادی را کوتاه‌مدت کند. تعدد بخشنامه‌ها و آزمون و خطا در سیاستگذاری، فضای کسب‌وکار را ناامن کرده و شرکت‌ها تا می‌خواهند خود را با رویه‌ای جدید هماهنگ کنند، دوباره با یک بخشنامه جدید مواجه می‌شوند. معتقدم این روزها جامعه ما در دام بی‌ثباتی در سیاستگذاری و تصمیم‌گیری‌های کوتاه‌مدت گرفتار شده است. افق دید و تصمیم‌گیری ما هفتگی است و در بهترین حالت نمی‌توانیم برای یک ماه برنامه‌ریزی کنیم.

🔺در سه‌ماهه اخیر، اصرار بیهوده بر میخکوب کردن ارز روی قیمت 4200 تومان، رانت عظیمی را برای عده‌ای ایجاد کرده و مردم را بهت‌زده کرده است. در این آزمون و خطا، منافع ملی و ثروت کشور اعم از ارز و طلا از بین رفته و فضای رقابت صحیح و سالم از بین برده شده، یعنی فردی که دسترسی به ارز 4200‌تومانی ندارد، دیگر نمی‌تواند در این فضا با کسی که دسترسی به ارز دولتی دارد، رقابت کند و دچار خسران و ورشکستگی می‌شود.

🔺اتخاذ همه این سیاست‌ها چه در راستای تصمیمات اقتصادی باشد چه تصمیمات اجتماعی مثل تغییر ساعت ادارات و بانک‌ها و حتی اگر به جهت صرفه‌جویی در برق و گاز و مصرف انرژی باشد، همان آثاری که یاد کردم را به دنبال دارد و منجر به تشدید بی‌اعتمادی می‌شود. راه‌حل رفع کسری برق اصلاح قیمت است. در کجای دنیا مصرف بیشتر تشویق می‌شود؟ سیاستمدار ما چون پوپولیست است، اصلاح قیمتی را کنار می‌گذارد و در مقابل ده‌ها ترفند دیگر را امتحان می‌کند.

🔺سیاستگذار واقعاً از این نکته غافل است که هرگونه تغییر در سیاست‌ها باید فرصت تطبیق‌پذیری به مردم بدهد. مثلاً یک تغییر کوچک در ساعت کار اداری می‌تواند علاوه بر آثار اقتصادی، اثرات اجتماعی و خانوادگی هم به دنبال داشته باشد. فرزندی که تا امروز، ساعات خواب و سرویس مدرسه و برنامه نگهداری‌اش در ساعت خاص تنظیم شده بود، باید با تغییر ساعت شرایط دیگری را تجربه کند. درحالی‌که دولت فکر می‌کند که اگر یک‌شبه تغییر ایجاد کند، چند میلیون نفر باید خود را با آن تطبیق دهند؛ پس این نشان می‌دهد که دولت‌ها خود را دانای مطلق می‌دانند و فکر می‌کنند که بهتر از همه می‌فهمند بنابراین برای همه تصمیم می‌گیرند و تحکم می‌کنند.

🔺سیاستگذاری در شرایط فعلی که اعتماد مردم به حداقل رسیده از هر زمان دیگری باید منطقی‌تر و عاقلانه‌تر باشد. جنگ واقعی، مقابله دولت با وسوسه دولتی‌تر کردن اقتصاد است. جنگ واقعی باید با ناکارآمدی و فساد اداری و حکمرانی نادرست باشد. باید باور کنیم که سوء مدیریت و سیاستگذاری نادرست، از خشکسالی، تحریم، کسری بودجه و هر ابرچالش اقتصادی بدتر و خطرناک‌تر است. چون با مدیریت صحیح و سیاستگذاری درست بر همه ابرچالش ها غلبه می‌کنیم اما اگر به درستی سیاستگذاری نکنیم، آن‌وقت هر مشکلی تبدیل به مساله امنیت ملی می‌شود.

👈🏻 متن کامل این گفت و گو را در شماره 276 تجارت فردا مطالعه کنید.

@tejaratefarda
🔴 اقتصاد کوپنی یعنی اعلان جنگ به تولیدکنندگان

🎤 موسی غنی‌نژاد، اقتصاددان و عضو شورای سیاست گذاری هفته نامه #تجارت_فردا از عواقب احیای اقتصاد کوپنی می گوید:


🔺آیا سیاستگذاران اقتصادی و سیاسی دهه 60 راه‌حل‌های مناسبی را برای اداره کشور برگزیده بودند؟ بررسی‌ها نشان می‌دهد که این گزاره صحیح نیست. شاهد این مدعا آن است که سنگ‌بنای آن دسته از مفاسد اقتصادی که پس از انقلاب شکل گرفت و به تدریج رو به تزاید گذاشت، در اقتصاد دولتی دهه 60 و کوپنیسم گذاشته شد. یعنی بذر فسادهایی که گریبان اقتصاد ایران را گرفته است، در دهه 60 افشانده شد.

🔺طرح این پیشنهاد که اقتصاد ایران باید به کوپنیسم رجوع کند، یا به دلیل جهل به واقعیاتی است که اتفاق افتاده یا ناشی از ساده‌لوحی یا خدایی نکرده ناشی از قصد و غرض‌های خاصی است که رانت‌خواران پشت آن هستند. چراکه بازگشت به دوران کوپنیسم اگرچه برای مردم آب نمی‌شود، اما برای عده‌ای نان می‌شود. البته به نظر می‌رسد مقدمات بازگشت به دهه 60 و کوپنی شدن اقتصاد فراهم شده است. ملاحظه کنید که این ارز 4200تومانی در این مدت کوتاه چه بلایی سر اقتصاد ما آورده است؟ چند 10 هزار میلیارد تومان از بیت‌المال به دلیل توزیع ارز 4200تومانی به باد فنا رفته است. حالا اگر سیستم کوپن راه‌اندازی شود، رانت‌خواری‌ها و فساد بیشتر می‌شود.

🔺من فکر می‌کنم، زمزمه‌هایی که اکنون از کوپنی شدن اقتصاد شنیده می‌شود، از رویکردهایی کاملاً ایدئولوژیک برخاسته است. این افراد به‌جای آنکه، راه‌حل مشکلات اقتصادی را در علم اقتصاد جست‌وجو کنند، راه‌حل را صرفاً در مدیریت متمرکز دولتی و جیره‌بندی می‌بینند. آقای توکلی که اقتصاد هم خوانده‌اند، به ما نشان دهند که در کجای علم اقتصاد از کوپن سخنی به میان آمده؟ هر کشوری ازجمله کشورهای اروپایی مثل فرانسه و آلمان که در دوران جنگ به اقتصاد دولتی متوسل شدند، بعداً تاوان سنگینی را پرداختند. اقتصاددانان پذیرفته‌اند که این راه‌حل، راه‌حل بهینه‌ای نیست.

🔺این چه منطقی است که گفته می‌شود، چون در شرایط جنگی به سر می‌بریم باید اقتصاد را دولتی‌تر کنیم؟ این کاملاً خلاف عقل سلیم است. از قضا، دولت باید اقتصاد را بازتر و آزادتر کند که تولیدکنندگان تولیدشان را بیشتر کنند و اقتصاد نیز آسیب‌پذیری کمتری در مقابل تحریم و محاصره اقتصادی داشته باشد. بنابراین در این شرایط باید به تولید داخلی تکیه کنیم. اگر همچنان سیاست تثبیت قیمت و سرکوب بازار ادامه یابد، تولید داخلی بدون ضربه دشمن بیرونی از بین می‌رود. یعنی سیاست‌های تثبیتی، لشکر اقتصاد ایران را نابود می‌کند. تصور من این است که مدافعان این سیاست‌ها نه‌فقط به منطق اقتصادی توجهی ندارند، بلکه به عقل سلیم هم بی‌اعتنا هستند.

🔺در شرایط فعلی، اگر دولت به‌جای ارزان‌فروشی منابع خود از جمله ارز، این منابع را به قیمت بازار بفروشد، با افزایش درآمدهایش مواجه می‌شود و پس از آن می‌تواند این منابع را به صورت نقدی به اقشار آسیب‌پذیر که از طریق سازمان‌هایی مانند بهزیستی و کمیته امداد شناسایی شده‌اند، بپردازد. این بهترین راه کمک به آنهاست. نه اینکه، قیمت‌ها را تثبیت کرده، بازار را سرکوب کنند و در پی این سیاست‌ها، تولید هم متوقف شود. البته معمولاً دولت‌ها در این شرایط، انتظار بهبود وضعیت معیشتی مردم را هم دارند. حال آنکه، معیشت مردم با سرکوب قیمت‌ها بهبود پیدا نمی‌کند.

🔺اینکه دولت با تثبیت قیمت‌ها سعی کند، رضایت اکثریت جامعه را جلب کند، یک عوام‌فریبی سیاسی است. اما راهکار اقتصادی این مساله، یعنی بهبود معیشت اکثریت جامعه آن است که موانع رونق اقتصادی از میان برداشته شود و در پی ایجاد رونق، درآمد طبقه متوسط افزایش پیدا کند. منتها سیاستمداران نمی‌خواهند این راه‌حل را بپذیرند. همه آنها در ادارات، رئیس و وزیر بوده‌اند و عادت کرده‌اند که دستور بدهند و زیردستانشان دستورات را اجرا کنند. آنها تصور می‌کنند بازار هم از دستورات آنان پیروی می‌کند. اما این‌طور نیست.

👈🏻 متن کامل این گفت و گو را در شماره 276 تجارت فردا مطالعه کنید.

@tejaratefarda
جامعه ایران؛ کم صبر یا بی اعتماد؟


چندی پیش نتایج یک تحقیق بدیع اقتصادی در هفته‌نامه #تجارت_فردا -شماره 272- منتشر شد که دست روی یک عارضه جامعه ایران گذاشته بود. نتایج آن تحقیق نشان می‌دهد شکیبایی، رابطه نزدیکی با رشد اقتصادی و توسعه‌یافتگی دارد. کشورهایی که مردمانی صبورتر دارند، معمولا توسعه‌یافته‌تر‌ هستند. رشد اقتصادی بلند مدت معمولا در کشورهایی اتفاق افتاده که مردمان صبوری داشته‌اند.
https://bit.ly/2KKWjhO

بدیهی است که سرمایه‌گذاری بدون صبر و شکیبایی معنی و مفهومی ندارد. مفهوم پس انداز به طور دقیق اشاره به این اهمیت دارد. پس‌انداز یعنی به تعویق انداختن مصرف. یعنی «برای اینکه در آینده تولید بیشتری داشته باشیم، باید امروز از مصرف خود کم کنیم و آن را سرمایه‌گذاری کنیم.» افراد معمولا برای این که در آینده کالای مطلوب خود را به دست بیاورند، باید در حال حاضر از لذتی دست بکشند. در کشورهای توسعه‌یافته و کشورهایی که رشد اقتصادی بالایی را تجربه کرده‌اند، میزان صبر مردم بیشتر از متوسط جهانی است. از طرف دیگر در کشورهای کمترتوسعه‌یافته، میزان صبر کمتر از میانگین جهانی است. به طور خاص در مورد ایران، عدد شاخص صبر به ‌شدت کمتر از میانگین جهانی گزارش شده است. به احتمال خیلی زیاد، همین پایین بودن سطح شکیبایی در مردم ایران می‌تواند یکی از دلایلی باشد که ما رشد اقتصادی بلندمدت را تجربه نکرده‌ایم. اما صبر و شکیبایی می‌تواند همبستگی زیادی با موضوع اعتماد در جامعه داشته باشد.
در تحقیق مورد اشاره نیز، به اعتماد افراد جامعه به یکدیگر و اثر آن بر رشد اقتصادی و توسعه اشاره شده اما به آثار اعتماد مردم به ساختار سیاسی یا برعکس، بی‌اعتمادی مردم به سیاست‌گذار و آثار اقتصادی آن اشاره‌ای صورت نگرفته است. این موضوعی است که جامعه شناسان باید درباره‌اش تحقیق کنند.

در حال حاضر اعتماد مردم به مردم و مردم به دولت و مردم به حاکمیت خدشه‌دار شده‌است. آهنگ تخریب اعتماد عمومی هر روز دارد سرعت بیشتری می‌گیرد. اکنون این سؤال مطرح می‌شود که در چنین شرایطی چگونه می‌شود مردم را به صبوری دعوت کرد؟
من اگر قدرتی داشتم، همه تلاشم را معطوف به بازگرداندن اعتماد می‌کردم. راه‌های بازگرداندن اعتماد به جامعه و تقویت سرمایه اجتماعی تقریبا مشخص است. از نوسازی ساختار و تغییر مأموریت صدا و سیما و بازگرداندن مرجعیت به رسانه‌های داخل آغاز می‌شود و تا اصلاح و تغییر اساسی در قوه قضائیه و مبارزه غیر سیاسی با فساد تداوم پیدا می‌کند.
گام نخست،نوسازی فکر و تغییر انگاره‌های ذهنی و پاردایم کشور داری است. تفکر حاکم بر سیاست‌گذاری در کشور ما کهنه و قدیمی و از همه مهم‌تر، نابود کننده اعتماد مردمان عصرحاضر است. فراموش نکنیم که ایران گرفتار چند ابرچالش کمر شکن است که هیچ کدام از آنها بدون همراهی مردم به سرانجام نمی‌رسد. اگر ریل حکمرانی و کیفیت سیاست گذاری را ارتقا ندهیم و در نتیجه این اصلاحات اساسی، اعتماد را به مردم بازنگردانیم، آینده خوبی در انتظارمان نخواهد بود.



☑️محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour
ماجرای اتاق رئیس کل بانک مرکزی


در میان کشورهایی که به سیاست گذار پولی خود استقلال تصمیم‌گیری داده‌اند، تجربه استقلال بانک مرکزی سیرالئون بسیار پندآموز است.

دکتر #مسعود_نیلی ماجرای بامزه‌ای از تجربه کوتاه استقلال #بانک_مرکزی سیرالئون تعریف کرده و رئیس کل بانک مرکزی هم به آن واکنشی طنزآموز نشان داده است.

ظاهراً استقلال بانک مرکزی سیرالئون به تایید رئیس‌جمهور این کشور می‌رسد اما دیری نمی‌پاید که وزیر اقتصاد از بانک مرکزی سیرالئون درخواست منابع می‌کند. رئیس کل بانک مرکزی این کشور با این استدلال که اثر تورمی دارد، با آن مخالفت می‌کند. چندبار این درخواست تکرار می‌شود و بانک مرکزی مخالفت می‌کند تا اینکه وزیر، مساله را با رئیس‌جمهور در میان می‌گذارد. رئیس‌جمهور به رئیس کل بانک مرکزی دستور می‌دهد که منابع را اختصاص بدهد اما او با این استدلال که بانک مرکزی مستقل است، نمی‌پذیرد. درنهایت رئیس‌جمهور دستور می‌دهد که رئیس کل بانک مرکزی را از پنجره اتاقش به بیرون پرت کنند.
مصاحبه کننده هفته نامه #تجارت_فردا - شماره 264- با طرح این ماجرا، به #ولی_الله_سیف گفته: من خیلی نگران شما هستم چون اتاق شما در طبقه شانزدهم است. خودتان واقعاً نگران نیستید؟😁
و آقای سیف با خنده پاسخ داده:

« اتفاقاً از زمانی که این داستان را شنیدم، قصد دارم دفترم را به طبقه اول منتقل کنم. البته به هیچ عنوان نباید شأن و جایگاه جناب آقای دکتر روحانی را با کشور مورد مثال شما مقایسه کرد. فارغ از این داستان و از شوخی گذشته، واقعیتی که در این میان وجود دارد دشواری و حساسیت کار روسای بانک مرکزی است و اینکه استقلال بانک مرکزی با وجود اینکه در نگاه اول طبیعی و جذاب به نظر می‌رسد، لیکن در اجرا و عمل با پیچیدگی‌ها و دشواری‌های زیادی همراه است.»

آقای سیف در این مصاحبه، جمله‌ای کلیدی هم گفته: « این که در تبیین شرایط استقلال بانک مرکزی و رابطه آن با دولت، مهم این است که چه اندازه قدرت نه گفتن بانک مرکزی به خواست‌های سیاسی وجود دارد. مهم این است که دولت ترتیبات مالی خود را به گونه‌ای ساماندهی کند که در عمل به منابع پرقدرت بانک مرکزی دست‌اندازی نکند و به بانک مرکزی به صورت قلک نگاه نکند و از منابع آن به عنوان ابزاری برای تامین کسری بودجه استفاده نشود. در چنین شرایطی، تقوای مالی دولت است که درجه استقلال بانک مرکزی را تعیین می‌کند. »


☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour
به «امید» زنده‌ایم اگربی‌تدبیری ناامیدمان نکند.

اهالی اقتصاد به #تجارت_فردا گفته‌اند؛ راه بازسازی «امید» مرمت «تدبیر» است.

@mohsenjalalpour
آیت الله هاشمی: کاش صبورتر بودیم

در دیداری با مرحوم هاشمی از ایشان سوال کردم که از کدام تصمیم‌تان در دوران مسوولیت خود پشیمان هستید؟
ایشان گفتند: «در دوران بعد از جنگ به خاطر حضور نیروهای نظامی و ظرفیت و توانی که در آنها وجود داشت، سعی کردیم از طریق وارد کردن نهادهای نظامی به فضای اقتصادی هم به روند بازسازی سریع‌تر کشور سریع‌تر و هم به تامین مالی این نهادها کمک کنیم. در حالی که امروز معتقدم اگر صبر بیشتری داشتیم و اجازه می‌دادیم بخش خصوصی وارد کار شود و اقتصاد را، ولو کُندتر، بازسازی کند امروز وضع بهتری داشتیم و گرفتار نبودیم.»

منبع: #تجارت_فردا شماره 262


☑️محسن جلال پور

@mohsenjalalpour
چرا باید اصلاح نظام اداری را همین امروز شروع کنیم؟

به قلم «دکتر علينقي مشايخي»

نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد. برای پیروزی انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی، مردم ایران بسیار فداکاری کردند. انسان‌های بزرگ و شریفی در این راه به شهادت رسیدند یا دچار نقص عضو شدند. ملت ایران و خانواده‌های شریف و بزرگوار در جهت کسب استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی هزینه‌های مادی و معنوی بسیار زیادی را متحمل شدند. در نتیجه این تلاش‌ها، کشور استقلال خود را در تصمیم‌گیری و سیاستگذاری کسب کرد. علاوه بر دستاورد بزرگ استقلال، انقلاب دستاوردهای مهم دیگری در برخی زمینه‌های علمی و تکنولوژی داشته است. ولیکن با توجه به هزینه زیادی که ملت برای انقلاب پرداخت کرده و امیدهای زیادی که به آن داشته است، لازم است عملکرد ایران طی چهار دهه گذشته به اجمال مرور شود و نارسایی‌ها و ضعف‌ها مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد و راه‌های بهبود و اصلاح عملکرد پیشنهاد شود. در واقع راه پیشرفت و استمرار انقلاب و نظام برآمده از آن، ارزیابی و تحلیل عملکرد نظام و یافتن راه‌های اصلاح و تقویت آن است.
در خیرخواهی و سلامت و تقوای رهبران انقلاب و مدیران ارشد نظام تردیدی نیست. از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران تا رهبر فعلی انقلاب و روسای قوای سه‌گانه در دوره‌های مختلف، صمیمانه خواهان پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور بوده‌اند. ولی به‌رغم ویژگی‌های ممتاز رهبران و مدیران ارشد کشور از قبیل سلامت اقتصادی، تقوا و ازخودگذشتگی برای ملت و آرزوی پیشبرد کشور و ساختن یک جامعه اسلامی نمونه، کارکرد ایران در چهار دهه گذشته مطلوب نبوده است. علت این عملکرد نامطلوب را باید در ساختار نظام‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و قابلیت‌های دولت جست‌وجو کرد....

📌 به همه دل‌سوزان ایران و جمهوری اسلامی توصیه می‌کنم نوشته آقای دکتر علینقی مشایخی را مطالعه کنند.

متن کامل مقاله در وب سایت هفته نامه #تجارت_فردا:
https://goo.gl/pr3Cfj


@mohsenjalalpour
رابطه‌ات با جهان خوب باشد،اعتبارت بالا می‌رود. تا 2006 جزو کشورهای نسبتا معتبر بودیم.بعد،این اعتبار را از دست دادیم.
منبع:#تجارت_فردا
@mohsenjalalpour
Ещё