وای اگر باز شود دکمهی پیراهن تو...!
میتوانم بزنم گاز به سیبِ تنِ تو
بدنت از گُل و هر شاخهای از مو: گُلتر
میشکوفد غزلم وقتِ بغل کردنِ تو
غنچه میخواست دهان باز کند، حیران ماند
گُل خجالت زده شد لحظهی خندیدن تو
سیب اگر بودی و از شاخه نمیافتادی
چه بسا دست که میرفت پیِ چیدنِ تو!
رشکِ هر پنجرهای منظرهی چهرهی توست
میلِ آیینه زیاد است به بوسیدن تو
من اگر دل به کسی جز تو نبندم همه عُمر
میتوانم به خود آنوقت بگویم "منِ تو"
تو ولی عاشق هر کس بشوی مختاری
نیست جز من اَحدی لایقِ دل کندنِ تو
بروم کاش به خوابی که از آن برخیزم
با تو، از تختِ تو، در موی تو، بر گردن تو...
#محمد_قلی_نسب / آبان ۱۴۰۲
@mohammadgholinassb