مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤

#پارت_دویست_یکم
Канал
Логотип телеграм канала مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤
@modafehanzynabПродвигать
256
подписчиков
26,2 тыс.
фото
7,73 тыс.
видео
836
ссылок
وقتی که طفل کوچکتان باب حاجت است پس گردش زمین و زمان کار #زینب است جهت تبادل باادمین کانال هماهنگ کنید وقتی که طفل کوچکتان باب حاجت است پس گردش زمین و زمان کار #زینب است جهت تبادل باادمین کانال هماهنگ کنید @Kkjhyygf کپی حلال باذکرصلوات 🌱
#پارت_دویست_یکم

بعد از نماز صبح مشغول ذکر گفتن شدم .
تصمیمم رو گرفته بودم ،این بچه باید زنده بمونه و زندگی کنه ..
حالا یا در کنار من و یا ....
دلم نمیخواست با کسی درباره این موضوع صحبت کنم چون میدونستم جز مخالفت چیزی عایدم نمیشه حتی مجید ...
ماهی دوبار به مطلب دکتر میرفتم ،دکتر هم اوایلش خیلی سعی کرد تا از تصمیمم منصرف بشم ولی وقتی التماس ها و اصرار های منو دید گفت که باید مراقبت های بیشتری انجام بدم
از مدرسه مرخصی گرفته بودم
سعی میکردم تو جمع ها حاضر نشم چون حالتهایی که داشتم کاملا واضح بود حالت یک خانم باردار هست
مجید بعد از ۳ ماه بلاخره با خونه تماس گرفته بود
اینقدر از شنیدن صداش خوشحال شده بودم که فقط سکوت میکردم تا مجید هر چند یک بار اسمم رو صدا میکرد
چقدر دلم برای شنیدن اسمم از زبون مجید تنگ شده بود
خیلی دلم میخواست از موجودی که در حال رشد کردن در وجودمه باهاش صحبت کنم
ولی نتونستم ،نمیخواستم این لحظه های شیرین رو به کامش تلخ کنم
هر چند که این لحظها برای من از عسل شیرین تره
یه روز صبح که به خونه مامان رفتم
وقتی مشغول بازی با مریم بودم حالم بد میشه و نفسهام کند و نامنظم میشه
مامان از ترس پا برهنه به سمت خیابون میره و یه دربست میگیره و منو به بیمارستان میرسونه
وقتی به بیمارستان رسیدیم موضوع رو به پرستار گفتم و ازش خواستم که با دکترم تماس بگیره
چند ساعتی تو ای سی یو بستری بودم که کمی حالم بهتر شده بود
از چهره مامان که پشت شیشه ها نگاهم میکرد متوجه شدم کا از موضوع بارداریم باخبر شده
در اتاق باز شد و دکتر معالج خودم رو دیدم
دکتر گفته بود که اگه همین وضع ادامه پیدا کنه تا ۶ ماهگی بیشتر دوام نمیاریم هم من هم بچه
ولی من ناامید نبودم و به هیچ کدوم از حرفهای دکتر گوش نمیدادم،توکلم به خدا بود.
خبر بارداریم به گوش همه رسید
و من ترسم فقط خبردار شدن مجید بود ..
از سمانه خواستم که از کمیل بخواد که حرفی به مجید نزنه
چون تو تماس آخری که گرفته بود گفته بود چند هفته دیگه برمیگرده و دلم میخواست خودم این خبر رو بهش بدم ‌..

#رمان_اندوه_بی_پایان📖
به قلم #بانــو_فاطـمه_ب🖋

#کپی_ممنوع⛔️
#حق_الناس