─┅═ঊঈ
🌺ঊঈ═┅─
#راویهمســـر#شهیــــــدمحمدحسیندهستانی🔶ما تو این چند سال کمی که باهم زندگی کردیم.
🔶خیلی سختیها رو تحمل کردیم بیست روز بعد از ازدواج
#شهید راهی
#جماران شد و
#پاسدار #امامخمینیِ بت شکن ۹
ماه اونجا خدمت کرد.
🔶من بیقرار بعد از ۹
ماه آمد منو برد به دیدار
#امامخمینی🔶 واقعا بهترین لحظه عمرم بود موقعی که به دیدار
#امام رفتم.
🔶زندگی ما همش
#پنج سال بود پنج سالی که مثل یک
#رویا بود خیلی زود گذشت ما خیلی زندگی
#ساده ای داشتیم و اصلا به
#مادیات اهمیت نمیدادیم .
🔶#شهید واقعا
#مظلوم بود.
🔶#آرام و
#کمحرف بود
#قانع بود
#مهربان بود
🔶 اصلا فکر این
#دنیا نبود
#حرص مال دنیا رو نمیخورد.
🔶 تنها چیزی که براش
#مهم بود لباس مقدس پاسداریش و امام و من و بچه هاش بود.
🔶واقعا
#عاشق زندگیش بود.
🔶 یادمه
#ماهرمضان وقتی
#روزه میگرفتیم خیلی هوا گرم بود ما نه
#کولر داشتیم نه
#پنکه از طاقت گرم الهی من بمیرم همش میرفت تو حوض خونه خودشو
#خنک میکرد.
🔶 اصلا یک بار هم از
#خدا شاکی نبود
همیشه
#راضی بود به رضای
#خدا.
🔶از زندگیش وچیزی که برایم خیلی جالب بود و جگیرم منو میسوزوند.
🔶 این بود که موقع رفتن از
#شهید پرسیده بودن الان که داری میری کاری نداری برای
#خانوادت انجام بدیم گفته بودند:
🔶فقط دوتا کار برام انجام بدین اون هم با حقوق خودم
🔹 اول اینکه خانم من تازه زایمان کرده شیر خشک برای بچه ام ببرین چون اون موقع شیر خشک کوپنی بود.
🔹دوم اینکه کولر تو خونه ندارن حتما براشون ببرین که بچه هام گرما نخورن.
🔶کجاید ای
#شهیدان #خدایی بلا جویان دشت
#کربلایی 😭😭😭─