~
🕊#عاشقانه_شهدا🙃🍃با چندتا از خانواده هاے سپاه
توے یہ خونہ ساڪن شده بودیم.
یه روز ڪه حمید از منطقه اومد
بہ شوخے گفتم:
" دلم میخواد یہ بار بیاے و ببینے
اینجا رو زدن ومن هم ڪشته شدم.
اونوقت برام بخونے
فاطمه جان شهادتت مبارڪ!"
😓💚بعدشروع ڪردم به راه رفتن و این جمله رو تڪرار ڪردم.
دیدم ازحمید صدایے در نمیاد.
😥نگاه ڪردم، دیدم داره گریه میڪنه، جا خوردم.
گفتم:" تو خیلے بے انصافے هر روز میرے توے آتش و منم چشم به راه تو،
اونوقت طاقت اشک ریختن من رو ندارے
و نمیزارے من گریه ڪنم،
حالا خودت نشستے و جلوے من گریه میڪنی؟"
😢سرش رو بالا آورد و گفت: "فاطمه جان به خدا قسم اگه تونباشے من اصلا از جبهه برنمیگردم"
😭#شهید_حمید_باڪری♥️🕊.
.
☘☘☘