View in Telegram
🧑‍💻مارتین ایدن؛ استعدادی که پرپر شد | بخش دوم در کمال ناباوری، یکی از ناشرها می‌پذیرد کتاب مارتین را چاپ کند. این کتاب سروصدای زیادی به پا می‌کند. حالا سردبیرها هستند که با هم رقابت می‌کنند تا مارتین چاپ آثارش را به آن‌ها بسپارد. ورق برمی‌گردد. داستان‌ها، شعرها و مقاله‌های مارتین هر روز چاپ می‌شوند و بر ثروت او می‌افزایند. اما مارتین خوش‌حال نیست. به هدفش رسیده، از نوشتن به درآمد رسیده و خود را به «روث» و دیگران ثابت کرده است. اما احساس پوچی، بی‌معنایی و یأس می‌کند و انگیزه‌ای برای نوشتن و حتا زندگی ندارد. احساساتش مرده‌اند و او روزبه‌روز افسرده‌تر و منزوی‌تر می‌شود و سرانجام خودکشی می‌کند. «مارتین ایدن» خوب شروع می‌کند، سرشار از انگیزه، اشتیاق و استعداد است. توانایی‌های خود را باور دارد، سخت‌کوش است و برای رسیدن به هدف مصمم. اما یک جای کار می‌لنگد. مارتین انگیزه‌ی درستی ندارد. تمام هدفش از نوشتن کسب درآمد و رسیدن به «روث» است، اما وقتی به ثروت می‌رسد، احساس خلأ می‌کند. دیگر انگیزه‌ای برای نوشتن ندارد و متوقف می‌شود. درست است که روث به او برمی‌گردد، اما مارتین دیگر آن آدم سابق نیست. به‌واسطه‌ی خواندن و نوشتن، به سطح دیگری از اندیشه رسیده است و حالا که پرده‌ها کنار رفته، می‌فهمد که عاشق روث نیست، آن‌چنان که خودش می‌گوید: «دیگه دوستت ندارم. من عاشق تصویری بودم که از تو ساخته بودم». و این حرف برای خیلی از ما ملموس است. عاشق یک نفر می‌شویم و تمام زندگی‌مان را به وجودش گره می‌زنیم. بدون او قادر به زیستن نیستیم و خیال می‌کنیم خوش‌بختی‌مان در گرو کنار او بودن است، اما آن‌چه می‌پنداشتیم غلط از آب درمی‌آید. روزی می‌رسد که می‌بینیم معشوقمان فقط یک پوسته‌ی خالی از تصورات ماست و هیچ شباهتی با کسی که دوستش داریم ندارد و این‌جاست که دنیایمان تهی می‌شود. برخلاف تصور خیلی‌ها انگیزه‌ی بیرونی مثل ثروت و شهرت عامل موفقیت و دوام آوردن نویسنده نیست؛ انگیزه باید از درون بجوشد تا عاملی باشد برای ادامه دادن. «دانیل اچ پینک » در کتاب انگیزه می‌گوید: «انگیزه‌های خارجی شاید در کوتاه‌مدت کمک‌کننده باشند، اما در درازمدت هرگز نمی‌توانند ما را به مقصد برسانند»*. انگیزه نباید به مویی بند باشد که اگر گسسته شود، نوشتن را هم با خود به قعر نیستی بکشاند. انگیزه‌ی درونی حافظ منافع ماست. این نوع انگیزه جلوی ناامیدی را می‌گیرد. دیگر مهم نیست مخاطب نداریم، بازخورد بد می‌گیریم، لایکمان نمی‌کنند، برایمان کامنت نمی‌گذارند، نوشته‌هایمان را چاپ نمی‌کنند، چون انگیزه‌ی ما قوی‌تر از این‌هاست. ما می‌نویسیم، چون مأموریتمان در زندگی نوشتن است، زیرا تنها نوشتن است که ما را به لذت و رضایت عمیق می‌رساند و فقط این آفرینش است که جلوی بیهوده سپری شدن عمرمان را می‌گیرد. پس ایمان بیاوریم که نوشتن، خود پاداش خویش است.** * نقل به مضمون ** آن لاموت 🟣میترا جاجرمی      #معرفی_کتاب #مارتین_ایدن ⬛️@mitrajajarmy
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily