باستان شناس پیشکسوت ایران درباره آغل گوسفند شدن کولفره، محوطه کمنظیر ایلامی مینویسد:🖋 #رجبعلی_لباف_خانیکی ارسطو انسان را «بزرگوار» و «بزرگمنش» دانسته و در توصیف او گفته است: «رفتارش متوجه افتخار است چون افتخار به بزرگمنشی وابسته است.»
🔹این گفته ارسطو واقعیت انکارناپذیری است زیرا در میان انبوه خواستهها و تمنیات انسان «افتخار» و «افتخارخواهی» همواره اصل مهمی بوده و هست.
نظر به اینکه انسان «اندیشمند» نیز هست و میتواند گذشته را به یاد آورد و به آن افتخار کند، به گونه فردی یا ملی به حافظه تاریخی خود میاندیشد و به گذشته خود افتخار میکند یا از آن خشمگین میشود و در اینجاست که پای «
#میراث_فرهنگی» به میان میآید، زیرا میراثهای فرهنگی هستند که فرهنگ، هنر، نوآوری، فنآوری و ایدئولوژی را تجلی میدهند و به مردمِ خاستگاه و وارث خود امکان میدهند که به استناد آنها خود را، تبار خود را و سرزمین خود را بیشتر و بهتر بشناسند، به آنها ببالند و از گذشته به مثابه چراغ راه آینده استفاده کنند.
با توجه به همین واقعیت بوده که در اساسنامه سازمان میراث فرهنگی، «میراث فرهنگی» این گونه تعریف شده است: «میراث فرهنگی شامل آثار باقی مانده از گذشتگان است که نشانگر حرکت انسان در طول تاریخ میباشد و با شناسایی آن زمینهی شناخت هویت و خط حرکت فرهنگی آن میسر میگردد و از این طریق زمینههای عبرت برای انسان فراهم میآید.»
🔹میراثهای فرهنگی چه در بخش ملموس و چه در بخش ناملموس به بهترین و مناسبترین وجه ممکن میتوانند وجههی فرهنگی، هنری، اجتماعی و روابط فرهنگی ملتها را توضیح دهند.
یکی از مفصلترین و گویاترین عرصههای تجلی فرهنگ، هنر، ایدئولوژی و فنآوری ایرانیان مجموعه بزرگ و مفصل سنگ نگاره و کتیبه معروف به «کول فره» در ۷ کیلومتری شمال شرق شهر ایذه باز مانده از حدود ۴۷۰۰ سال پیش و عصر ایلامی است.
این مجموعه شامل مفصلترین کتیبه میخی ایلامی با محتوای دینی، اجتماعی، سیاسی و جغرافیای تاریخی و ۶ صحنه نقش برجسته مشتمل بر ۴۰۰ تصویر انسان است که در قالب موضوعاتی چون حمل خدایان، قربانی، نوازندگی، نیایش، بار عام و به عبارتی تاریخ اجتماعی آن عصر و زمانه به تصویر کشیده شده و به بهترین نحو ممکن سیمای فرهنگی، هنری و اعتقادی ایرانیان را در ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد تجلی میدهد.
بدون تردید مجموعه تاریخی کول فره در شمار واقعیترین و گویاترین اسناد هویتی ایرانیان محسوب میشود و بهتر از هر راوی دیگری میتواند قابلیت ایرانیان را در عرصه هنر، سنگ تراشی، داستانپردازی، نگارگری، تعاملات اجتماعی، مراودات منطقهای و سازگاری با محیط بیان کند.
🔹عرضه و معرفی این مجموعه به پژوهشگران و گردشگران داخلی و خارجی میتواند به مثابه رسانهای صادق و گویا در ارتباط با هویت همه جانبه ملی باشد اما با کمال تأسف و شگفتی محوطه باستانی
#کول_فره مانند محوطه باستانی بسیار مهم «شمی» رها شده و در معرض بدترین آسیبهای طبیعی و انسانی است:
-بیشتر سنگ نگارهها در هوای آزاد و در معرض برف و باران و مستعد فرسایش و تحلیل نقشها است به گونهای که برخی از آنها به آستانه امحاء رسیده است.
-در حال حاضر محوطه باستانی کول فره چراگاه گلههای متعدد گوسفند است و علاوه بر انباشت پهن و پخش بوی نامطبوع و فراوانی کک و دیگر حشرات است.
-در آن عرصه چوپانها برای هدایت گوسفندان معمولا سنگ پرتاب میکنند و ممکن است سنگها به نقشها اصابت کند و به آنها خدشه وارد کند کما اینکه آثار آن امر بر برخی سنگنگارهها مشهود است.
-عدم مراقبت از آنها موجب شده است که بر روی برخی سنگنگارهها یادگاری نوشته شود.
-مجموعه فرهنگی-تاریخی کول فره منحصر به کتیبه و سنگنگارهها نبوده بلکه پژوهشگران آن محوطه را شهر معتبری از دوران ایلام میدانند که در آن معابد متعدد از جمله «معبد نارسینا»، منازل مسکونی، چاهها و سیستم آبرسانی پیشرفته بوده، اکنون در میان تودههای سنگ حاصل از انهدام فضاهای معماری، شالوده دیوارها و ستون سنگهای متعدد برجای مانده است.
🔹گویا متولیان در گذشته قصد حفاظت و ساماندهی آن محوطه ارزشمند را داشتهاند زیرا باصرف هزینههای سنگین راههای سنگ فرش منتهی به سنگنگارهها را احداث کردهاند اما در حال حاضر نه تنها فاقد تسهیلات رفاهی و راهنما است بلکه یک نفر نگهبان هم نیست تا از ازدحام گوسفندان و خرابکاران جلوگیری کند.
با صرف هزینه نه چندان زیاد میتوان آن محوطه را به صورت یک سایت موزۀ پر محتوا در آورد و با فروش بلیط آن را درآمد زا کرد و رونق بخشید.
در بازدیدهایی که از یادمانهای این چنینی داشتم بخصوص آثار ارزشمند و افتخارآمیز خوزستان، برایم این پرسش مطرح میشود که: چرا در پاسداری از اسناد هویتمان همت نمیکنیم؟!
این مجموعه تاریخی نفیس و ارزشمند پانزدهم دیماه ۱۳۱۰ به شماره ۱۳۳ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.