پرسشگری و خردورزی

در جهانبینی فردوسی بزرگ، ابلیس برای به زیر کشیدن پادشاهی جمشید جاوید ، ضحاک را بر می گزیند .ضحاک جویای نام است .. و ..بسیار چکیده به بخشی از آن اشاره خواهم کرد ..نخست وعده می دهد در نقاب و پوشش نیک خواهی..( چنان بود که ابلیس روزی پگاه
بیامد بسان یکی نیک خواه
او در قالب نیک خواهی می تواند فریب دهد وعده دهد وعده پول نفت .وعده مسکن و آب و برق مجانی وعده مقام انسانی و آزادی!!! درست مانند هندوی جادو ..
دل مهتر از راه نیکی ببرد جوان گوش گفتار اورا سپرد..اما برای پیشبرد ایده خود به افرادی نیازمند هست..از نویسنده..مانند ال احمد تا ساعدی ..از شریعتی تا بازرگان و بنی صدر و دولت آبادی از هما ناطق تا سیمین دانشور و سیمین بهبهانی و ..‌...و ..و
به آوازه خوان و بازیگر تا کارگردان..نیاز دارد ..مانند گوگوش تا فریدون فروغی و داریوش ..فرهاد بهراد تا ...خسرو آواز و ...از تفنگ ات را بردار تا یک نفر می آد که من منتظر دیدن اش ام ...!!! زیرا اثر گزاری آنها بر روی نسل جوان هزاران بار بیشتر از روضه خوانی شریعتی و فلسفی هست...آنها نقش فریب بخشی از اجتماع را به همراه دارند ..
در هیت درسی کتاب مطهری و باهنر و تا شیروانی تروریست هست اما با نقاب مردم فریب همه با هم برابر اند !!! جامعه بی طبقه توحیدی مزدکی!!!؟؟؟
آنها تمام کانون هنر سینما رسانه کتاب ..رادیو تلویزیون...مداح و مرثیه خوان ..تا رقصنده و آوازه خوان دارند..تئوریسین دارند ( بسان پزشکی پس ابلیس تفت
به فرزانگی نزد ضحاک رفت..)
از شاملو تا شایگان .از کیانوری و طبری و شریعتی تا طالقانی و ..
همه زمان همه این چپ و راست ارتجاع سرخ و سیاه
تا شیخکان به آیین پاک باستان تا شکوه ابان و نوروز ..و شیر خورشید...می تازند .‌
شاملو نوروز را مایه ننگ بشریت می داند کاوه را لمپن رستم را پسر کش ..فردوسی بزرگ و حافظ را مداح و ...
مطهری نیز به آیین چهار شنبه سوری می تازد همین گونه شریعتی تا طالقانی که می گویند در تخت جمشید صدای چکاچاک زنجیر برده گان را می شنوند !!!! و هندوی جادو که تمام آثار تمدن !!!را منحوس می داند و به شیر و خورشید می تازد ....
درد آور اینکه شما بخواهید بر اندازی کنید !!! و دنبال اتحاد با همین فرقه تبه کار شیاد باشید !!! و تازه از این هم فراتر از سهامداران ضحاک مانند شاملو و شایگان....به بزرگی یاد کنید !!! آنهم در کنار نام فردوسی و خیام!!!
روی سخن من با میهن پرستان است و پیمان کننده گان با درفش کاویان
باید ساختاری چنان ساخت ..و همزمان به بنیان لشگر ضحاک و فرقه تبه کار تاخت..باید علف های هرزه را از ریشه وجین کرد و در آورد..
امروز هستند کسانی چون مشیری تا ایمنی و نقره کار
که بعنوان مفسر و تاریخ نگار ..اراجیف و چرندیات را بر خورد نسل جوان می دهند ..همان گروهی که عکس دجال را در ماه توهم گواهی دادند..از ملی مضحکی ها و توده ای و چپ و راست ارتجاع سرخ و سیاه..هستند کسانی که شاهنامه را ..و حتی تاریخ را دگر گونه کردند و می کنند..هست کسانی که از مصدق آیینه دق با هزاران سند خیانت قهرمان ..سازی می کنند
هستند گروهی که در رسانه های مافیای و رسوایی برای پیشبرد اندیشه پلشت و زشت خود را پشت رنگ و نیرنگ
پنهان کردند و با افکار عمومی بازی می کنند و خط دهی ..همانان که با تکرار قادسی دوم خانه را ویران کردند ...آنچه امروز بر وطن می گذرد نتیجه همین گروه اهریمنی و مزدور هست ؛ ۲۲ بهمن روز ننگ بزرگ در فرهنگ ایران است . روز تکرار قادسی دوم .روز سیب فریب و توهم گندم ..ما با تمام آنان که شکوه ابان را ربودند و همدست ضحاک و ابلیس فریب بودند مرز بندی داریم .
بدان بی بها نا سزاوار پوست
پدید آمد آوای دشمن ز دوست..
جاوید ایران بر افراشته باد درفش کاویان مازی بیک فرزند دهقان

می خواهم از پهلوی سوم بگویم .امید بخش بزرگی از مردم .در چند بخش خواهم نوشت .نخست یاد آور شوم که من یک پادشاهی خواه هستم .نه سلطنت طلب !! با سلطه دشمنم .چرا که دستان در سرزمین من پادشاهی خواه بود وقتی اسفندیار خواست با دست های بسته اورا نزد شاه ببرد حتی با خواهش .چنین سرود
که گفت ت برو دست رستم ببند
نبندد مرا دست چرخ بلند..
فردوسی بزرگ در باره آیین پادشاهی پیش از یورش تازیان چنین سرود
که از ما به او تا همیشه تاریخ درود .زیرا که سراسر خرد و اندیشه و ریشه بود .
هرانکس که بر پادشاه دشمن است
روانش پرستار اهریمن است
دلی که ندارد تن شاه دوست
نباید که باشد ورا مغز و پوست
به اندیشه گر سر بپیچی تو زوی
همانگه بپیچد ز تو بخت روی
چنان دان که آرام گیتیست شاه
چو نیکی کنیم او دهد جایگاه..
در باره یزدگرد شاه جوان هنگام جنگ قادسی فرخ زاد به برادرش در مورد پرستاری و نگهبانی .....از آخرین بازمانده ساسانی چنین پند داد
کزان تخمه نامدار ارجمند نمانده بجز شهریار بلند
چو گیتی بود تنگ بر شهریار
تو گنج و تن و جان گرامی مدار..
آنگاه که کمتر از خاندان خورشید می نوشتند ..ما ستایشگر بودیم و روشنگر..تا امروز ...اما این بدان معنا نیست که اگر کاستی و خطایی را در راهبرد و ...دیدیم ..مانند مسخ شده گان دجال هیچ را تفسیر کنیم !!! آنگاه که گفت اقتصاد مال خر است
و خطر دانشگاه از بام خوشه ای بدتر است..تکبیر مان بلندتر شود ...!!!
چرا این مثال را یاد آور شدم .
از دید ما پادشاه مانند باورمندان به ادیان سامی و تازی معصوم و وارد به همه علوم نیست !!!
او نه قبل از تولد و نه ثانیه ای بعد از تولد سخن گفتن می آغازد!!!
با عفیر به آسمان هفتم سفر نمی کند!!!
حتی شق القمر هم نمی کند !!!
برای همین وقتی از شاملوی چپ سوز دشمن میهن به نیکی یاد کرد ما هم یاد آور شدیم و هم نقد ..‌نمودیم
برای همین از شورای ملی تا شورای گزار و فرشگرد و ...مائده هژبری...و ...انجا که گمان کنیم کاستی هست یاد آور می شویم ...
اما چون مهر میهن دارد
و پیشینه دو پادشاه ایران ساز ..و خاندان خورشید..‌جاوید نگهبان شکوه ابان و جمشید..اورا می ستائیم..و در شاهراه شکوه ابان با او همراهیم
از دید من فرزند دهگان ..انجمن کننده ای گمنام از(( پیک همسان)) پادشاه نه مورخ هست نه فیلسوف نه شیمی دان نه فیزیک دان ...و ..و نه او یک مدیر هست ..که باید جامعه را بسوی جمشید جاوید و شکوه ابان و روشنای خورشید و فردای روشن سپید رهمنون سازد
و به تاریکی بتازد ..
این هرگز میسر نمی شود مگر با همراهی مهستان و بزرگمهر ان و فرهیخته گان و کار آزموده گان ..و همراهی مهستان و خردمندان ....
در باور سرزمینی ام ...این گونه به ما آموختند
به نزد من آنکس نکو خواه توست
که گوید فلان چاه در راه توست ...یا
آیینه چون نقش تو بنمود راست
خود شکن آیینه شکستن خطاست...
یا : توانا بود هرکه دانا بود
دانایی آموزگار و آموزنده می خواهد ..و کار آزموده
چه در قالب خرد جمعی چه فردی دانش را به دیگر نسل ها. و ..می آموزند
برخی گمان می کنند پادشاهی خواهی یعنی اینکه شما اگر کاستی و کژی را دیدی یا گمان کردی..باید سکوت کنی!!!
شاید آنان پادشاهی خواهی را، با رابطه مقلد و مجتهد !!!! اشتباه گرفتند!!!
دنبال طوطیان تقلید گر هستند!!! کسی فتوای بدهد و امتی اطاعت کنند!!!!
نه نه ..در سرزمین زرتشت کهن و کورش بزرگ ...بارها و بارها مهستان شاه را برگزید و یا بر کنار کرد ..امروز اما
که این خانه از پادشاهی تهیست
نه هنگام پیروزی و فرهیست..امید مردم برای گذر از کویر وحشت و دهشت ..و عبور به سلامت از آن.. پهلوی است....و پی دیگری فرصت سوزی و یا کند نمودن رقص پیروزی ما همچنان که فریدون شاه را می ستائیم و هنگامه نبرد با ضحاک را می ازماییم. فریدونیان نیز خویش تو
چو کارت شود؛سخت پیش تواند ..با دشمن نیز مرزبندی داریم ..
بدان بی بها نا سزاوار پوست
پدید آمد آوای دشمن ز دوست..دوستان را باید شناخت و کاردشمنان را ساخت ، ایا این وظیفه پادشاهست؟؟؟ یا کار شناسایی را سربازان کار آزموده باید انجام‌ دهند!!
یکی کار ورز و یکی گرز دار
سزاوار هر کس پدید است کار!!! این یعنی تقسیم کار تا بر آوردن دمار از خلیفه دده و بده روزگار ..چرا ؟ که :
چو این کار آن جوید آن کار این
پر آشوب گردد سراسر زمین!!! . ..پس بیایید دست در دست به همراهی فرزندان .راهبران و رهبران میهن پرست در مهستان ترین نشست از این کویر وحشت به سلامت عبور کنیم و خانه هامان را بسوی نور ..
که گر دو برادر نهند پشت پشت
تن کوه را سنگ ماند به مشت...
جاوید ایران بر افراشته باد درفش کاویان
جاوید باد خاندان خورشید نگهبان شکوه ابان و جمشید...تا بعد خرد یارتان باد

بجای لایک زدن بخوانید
تا گرفتن پاسخ به دست مدعیان برسانید .
گفتگوی من و صادق جان
گفتم کیستند این جماعت مادر قحبه گان .صادق جان .
گفت شهری که اعضای بدن را می فروشند ، از گور مرده تا کفن را می فروشند . یوسف دریده پیرهن را می فروشند. مادر قحبه گانی که نقاب اتحاد می پوشند .
۱۵۰ عن وارداتی ترکیه را
بجای رنگ مو به نیت چهارده معصوم به ریش و پیش جد و آباد خود به نیت شربت و تربت ژیتون ..می نوشند و چون عربده کشان لولند و می خروشند ‌.قرمساق های چهارده معصوم. فرقه چهل دزد خبر نگاران مستقل که آیه هرشب از سوراخ بی بی بر انان می شود نازل مانند پشگل.خوب حالا که ۱۵۰ میلیون جایزه تعیین شد خبری های سری !!! از بیت علی را بفروشند !!. و پرستو نستوه های بچه خوشگل همه نقاب اتحاد شیادی می پوشند .اگر راست می گویند چرا بر ما می خروشند !!! همانان که مشتی پست و رذل و وطن فروش اند .اگر راست می گویند چرا بر ما می خروشند !!! چرا ایراد می گیرند .چرا مراسم بر گور مزدور آمرداد می گیرند .
چرا سرکتاب به نیت ۱۴ شیاد می گیرند .چرا تیشه از دست فرهاد می گیرند .شاید هم دارند جلسه نذری سفارت با ذکر سه لواط می گیرند .راستی از کجا پول قلم و دوات می گیرند .
خوب بیایند اتحاد کنند .برای مرگ فرزندان میهن و تاراج آب خاک خود را وصل به پاسارگاد کنند و برای تاراج آب خاک فریاد بر بیداد کنند ..اگر نه گور پدر هر چی قرمساق و مادر قحبه شیاد چهار نعل بتاز هرچه بادا باد .گور جد و آباد قرمساقان بهمن کار و سهامداران فرقه تبه کار
چون آتش بر سر این شیادان ببار .ببار تا نابود شوند و تار و مار .این همراهان قبیله کفتار و هار و بیمار و پاچه خوار ..این گفت و رفت .تا گفتگویی دیگر ..

۲۲ بهمن چگونه آوار شد ؟؟؟
ضحاک خفته و بندی چگونه بیدار شد ؟؟؟
قادسی با شق القمر !!!
چگونه تکرار شد ؟؟؟
کدامین بخش ما کاستی داشتیم. که سواران و پنهان شده گان اسب تروا در شبانگاهی سرد و مسخ شده ، پیمان کننده گان با ابلیس فریب و آسیابان تباران نامرد ‌دروازه شهر را بروی دشمن گشودند !!!
از شکوه ابان تا درفش کاویان و هرآنچه بود را ربودند؟؟؟
بسیارانی اهل همین آبادی
بودند .از فوکل کرواتی تا مینی ژوبی ..استاد و کارگردان و آوازه خوان .‌میرزا بنویسان .‌‌..
آهای آدم...سگ دلاتون خورده ..یک نفر می آد که من منتظر دیدن اش ام ..
بر بامت سپیده دمید ..آقا خوبه ..تفنگ ات را بردار
سفر سنگ ..و .‌و ..جاعلان و رمالان نفوذ کرده در تاریخ و فرهنگ ..از کانون فکری تا صدا و سیما ....هرآنچه بود وارونه از تاریخ و فرهنگ ..هنوز هم هستند دکتر پرفسور های که حافظ را برای فال و رمالی می گشایند ..کمتر برایت از دگرگونی حافظ و عطار و مولوی و بازگشت به خویشتن گفتند !!!
ماهی از سر گنده گردد نی زدم
فتنه از عمامه خیزد نی زخم..
خلق را تقلید شان بر باد...
واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
پنهان خورید باده که تعزیز می کنند
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ و فلک...
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد..
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت..ناخلف باشم اگر من به جویی نفروشم...
اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان زیرد که ...
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم ) برانداز برانداز برانداز یم.
کجای تاریخ و شاهراه را اشتباه رفتیم ؟؟؟
کاستی کجا بود که شکوه ابان را ربود ؟؟؟
امروز اگر از گذشته درس نگیریم ..جز بیهوده گی و تکرار هربار آوار  نخواهد بود
آنچه امروز خورشید امید را بارور کرد ؟ و ققنوس را آماده گشودن بال و پر
هرگز میسر نمی شد مگر
با مشعل افروزی شما فرزندان ایران بانو
شما که شبانه روز بر قصر پستوی هزار توی ضحاک
نور تاباندید !!! سرود کاویانی و آرش و آتش خواندید ..؟؟؟
شما راهبران و رهبران که حماسه خون خواهی ابان را سرودید ..
بگذارید سهامداران فرقه تبه کار از آشپز تا پزشک
هرآنچه می خواهند در صور دجال ناجور بدمند
ما اما همچنان مرزبندی داریم و با تمام سهامداران اهریمن پلشت و بد کنشت در پیکاریم
پیکار با هر ابزار
فریادی بر آمده از پاسارگاد تا بیستون فرهاد
فریادی برآمده از دماوند کوه ضحاک بند
کوه آرش و آتش. تا رقص سیاوش .
که یزدان پاک از میان گروه
بر انگیخت مارا ز البرز کوه ..آری آری ما مرزبندی داریم رخش اندیشه سواریم .تازان تا در نوردیدن هفتخوان
چونان سیمرغان در شاهراه ابان
بدان بی بها نا سزاوار پوست
پدید آمد آوای دشمن ز دوست...
امید می کاریم و خورشید می باریم ..چرا که
طلسمی که ضحاک سازیده بود
سرش بآسمان سر فرازیده بود
فریدون ز بالا فرود آورید
که آن جز به نام جهاندار دید...
فریدون ز کاری که کرد ایزدی
نخستین جهان را بشست از بدی ..
نخست آنکه کین پدر باز خواست
جهان ویژه بر خویشتن کرد راست...
به داد و دهش یافت این نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی...
داد پیکار در برابر تمامی بیداد است همان فریادی که از گوهر شاد تا پاسارگاد است ..جاوید ایران بر افراشته باد درفش کاویان مازی فرزند دهگان انجمن کننده ای گمنام از(( پیک همسان ))

سالها پیش این کلیپ را در فیسبوک گزاردم .و هر بار در سالهای بعد نیز ..!!! می خواهم صادقانه بگویم هر بار که به این کلیپ نگاه می کنم .بغضی نفس کشیدنم را سخت می کند و اشک در حلقه چشمم میهمان می شود
تو نیز نگاه کن .بگو چه می بینی هموطن ..بسیار پیشتر نوشتم نابغه ایی که در تاریخ ایران بی تکرار است .و شاهی که از خوشه خورشید تاجدار است .چرا بارها می گویم نگهبان شکوه ابان و جمشید جاوید .و خاندان خورشید..!!! راستی جشن ۲۵۰۰ ساله شکوه ابان را دیدی ؟؟؟ سخن پادشاه را چطور؟ با کورش بزرگ شنیدی .؟؟ وقتی با شاه کورش حرف می زند..چگونه!! اما سربازان ضحاک در خانه را ، یادت هست ؟؟؟ استبداد ۲۵۰۰ ساله چطور ؟؟؟!!! از مستر جیکاک مصدق تا بختیار ضحاک را یار شدند ..از چپ و راست وطن فروش ناتانیل کرزن را تا ماه بردند و تختگاه جمشید را به ضحاک و دشمنان این خاک و سهامداران ش سپردند . از آن روز تاراج کردند و سوزاندند و غارت و چپاول کردند و از مغز جوانان تناول کردند و خوردند و بردند و هنوز هر روز ..می درند و می چرند و می برند و می خورند .!! راستی او دشمن را می شناخت ..از بی بی سی تا اسرائیل..از تازیان تا ...!!!؟؟؟ آیا به کروات شاه با نماد درفش کاویان توجه کردید !!!؟؟؟ می گویید پدران ما چرا فریب خوردند .دوباره از مزرعه ای آدم گندم توهم و درخت دهکده نوفل سیب خوردند ..!!! آنهم توسط مشتی روانپریش و تبر کیش ( با نقاب روشنفکر ) و نا نجیب ؟؟؟ آیا ما دنباله رو آنان نبودیم .؟؟ وقتی برایت از شاملو و سایه و دانشور خسرو اواز و .. ... گفتم ..شما چه رفتاری با من ..!!! وقتی از شیرین و نسرین و باحیه مسیح گفتم ..از زم تا فخر اور ..از فرشگرد تا ..می دانید چقدر تهدید شدم و زخم ...!!!؟؟؟ وقتی از تنها ترین سردار گفتم ..!!! وقتی برایت از جمشید می گفتم و یزدگرد .وقتی برایت از مرداویچ می گفتم و بابک .
شاید مسخ چگوارا و با لباس سیاه، قمه و زنجیر حسین در دست ات بود و هست و چشم ات به آش نذری و امید ت به دخیل و ناجی پنهان شده در چاه. و شاید هم چشم به راه عکسی دیگر در ماه ..با قصاب دوران طلایی..چرا شبانه روز می نویسم .با بغضی در گلو و در گمنامی با چشم خیس ام ..فقط با یک نام که بدانی کسی هست که برایت از وطن می گوید
از گمنامان بخون خفته قادسیه بی کفن می گوید ..تا در پیشگاه تاریخ نگویی کسی برایم نگفت
من نمی دانستم‌...هیچ از تو نمی خواهم ..از جوانی و عمرم برای مام میهن چون آرش و سیاوش در آتش می رقصم ..می دانم خلیفه هزاران سگان هرزه ولگرد دارد .می دانم دریده شدن و پاره پاره شدن درد دارد ...تو می دانی چرا تورا می خوانم !!!؟

گفتگوی من و بانوی اختر چرخ ادب پروین .بر بام خیال .
تنها در سکوت تیره شب .که تاریکی آن از بهمن و تکرار قادسیه .نه بر من که بر ایران بانو گشت چیره می اندیشیدم .دود سیگار بود و من بیقرار .با زخم هایی از گذشته یادگار .بر تن .خنجری هایی فرو رفته .از پشت .زیر و درشت .از گره کننده گان مشت .
چشمم خیره به روزنامه .و وعده های ناب بود .رفتم تا پشت بام .
به ماه توهم خیره شدم .
دیدم و شنیدم .هوا هوای .دگرگونی ( انقلاب ) بود .طوفانی.خراب .پیچیده بر
بوی سیب فریب و نفت .خیالم تا (نوفل زیر درخت اپل رفت .) دهکده نوفل و شاتو در فرانسه و درخت سیب معروف ) حتی تا گودالپ.و بوی نفت .شاه فرهمند گفت در سال قیل و قال ( 79) دیگر قرارداد را تمدید نمی کند .هراس از دسیسه های بی بی و سهامداران.و هندوی پلید نمی کند .حتی نگاه به خدعه و حیله پس لرزه های شدید نمی کند .
زن را نهان در کنج آشپز خانه ..اهریمن پلید نمی کند..و ناگاه آوایی پیچید در گوشم ..( زن در ایران پیش از این گویی که ایرانی نبود..پیشه اش جز تیره روزی و پریشانی نبود..بانو پروین )
با داس و چکش داران و اهن حدید ..با سربازان خالد ابن ولید
پیمان نمی کند .با فراماسون های شاه کلید .و تبر کیشان شاخه امید ..
یک سو سپاه ضحاک بود و ابلیس فریب و گرد و خاک .
یک سو شکوه ابان و جمشید جاوید
نا گاه ابلیس فریب سر رسید و ضحاک بندی از در ..دیگر چه گویم من خونین جگر ....آهای مردم .کو وعده سیب وعده های ناب و بوی گندم آهای مردم ..
که بانو پروین چنین گفت و رفت یک جمله در وصف بهمن کاران پنجاه و هفت و جنگ نفت (( ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست )) آری این گرگ .که در لباس میش من است
سالهاست که خویش من است و با اهریمن پست هم دست
آهای مردم .آهای مردم .بغضم ترکید
آهای مردم کو شکوه جمشید
دریغ است ایران که ویران شود ..
دیگر بغض امان نمی دهد .و گویی رخش اندیشه جولان ..آهای مردم
خنجری از پشت .فرو رفت .
در تکرار قادسیه تا ..آسیابان..؟؟

این پست را تقدیم می کنم به حضرت آیت الل حاج شهرام همایون .عارف ساز بزرگ سپاه دکل خوار و مدافعان حرمسرای لواط کار وقتی سردار جعفری سخن می گوید از حاج قاسم همکار و ادمخوار و ..‌نگاه کن آهای روسیاه ترین آهای دجاله ترین تربیون داران ..آهای ماران روییده از کتف ضحاک
آهای آسیابان تباران و دشمنان این خاک ..ننگ تان باد تا همیشه تاریخ..
تقدیم به پرستو نستوه های قصر پستو و ساعتی حرمسرا که یک شبه پرواز کردند و دنیای سیاست را آغاز. آنهم با دلارهای چپاول شده از صفایی تا مرجان شیخ آقا...
به آنان که خواست مردم را به روسری یواشکی گره زدند و دنبال شوهر شیک آدرس دادند !!! لابد در نایاک پیدا کردند !!! چقدر هم پایین بالا کردند و نذر و دخیل ..‌به تنبان ..بی بی جان و مرجان بستند و اش نذری با خاله بذری دادند تا حاجت روا شدند ..
به تمام آنان که یک شبه یونیفرم پوش آقا و سپاه شدند ..راستی با دلار تا کجا شدند !!!؟؟؟
تقدیم به رسانه های مافیای با گماشته گان پست و رذل و مردم فریب هرجایی !!!
تقدیم به اشپزان ضحاک و دشمنان این خاک ..
ابر کتف ضحاک جادو دو مار
برست و بر آورد از ایران دمار..‌شاید حالا بدانید که ماران روییده از کتف که بودند ..چگونه مغز خواری کردند ...راستی یادتان هست
پسرک دهقان سالها پیش دست سهامداران را رو کرد
نقاب از چهره گماشته گان و آسیابان تباران بر داشت ..
هزاران سند در پیچ گذاشت..شاید حضرت آیت الل ذاکر برگ و همکاران گوبال ...و استعمارگران جهانخوار به همین دلیل نگران شدند و ..اورا بلاک ریپورت کردند ...اما بدانید پسرک دهقان علف های هرزه مزرعه را خوب می شناسد
علف هایی که همرنگ گندم زار و شالی زار هستند..
اما ما مزرعه را وجین خواهیم کرد
و هرزه گان را حتی به قیمت جان از ریشه در خواهیم آورد..
آری آری خوب می دانیم آیین نبرد ..به همین شوند می گوییم
طلسمی که ضحاک سازیده بود
سرش بآسمان سر فرازیده بود
فریدون ز بالا فرود آورید
که آن جز به نام جهاندار دید
بدان بی بها نا سزاوار پوست پدید آمد آوای دشمن ز دوست...ما دوست دشمن را می شناسیم ..
ما همدستان اهریمن را می شناسیم
از پیش دست آنان و مهره های بازیگران را می خوانیم
ما می دانیم مار چگونه در آستین و گرگ چگونه در پوستین پنهان می شود ..
خوب نگاه کنید ..
ستمگر چو برف و ستمکش چو کوه
همه رفته برف و بجا مانده کوه
خوش بود گر محک تجربه اید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش...
ای بسا دل که به خونابه منقش باشد...
جاوید ایران بر افراشته باد درفش کاویان فرزند دهگان انجمن کننده ای گمنام از ((پیک همسان ))

نسخه کامل گفتگویم با صدای امریکا در حاشیه‌ی ملاقات‌ با شماری از قانون‌گذاران ارشد امریکا در کنگره این کشور

در این ملاقاتها تاکید کردم که مردم ایران دموکراسی را در کشورمان برقرار خواهند کرد و جهان آزاد به جای سیاست شکست‌خورده‌ی تغییر رفتار رژیم، باید سیاست تعامل و گفتگو با مردم ایران را در پیش بگیرد.

@OfficialRezaPahlavi

🚨🚨🚨 فوری

‏صندلی ایالت ویرجینیای غربی در سنا از دموکرات‌ها به جمهوری‌خواهان رسید و بدین ترتیب، با دست‌کم ۵۱ کرسی، اکثریت سنای آمریکا قرمز خواهد بود.

نام : بهنوش
نام خانوادگی : عبداللهی
نام پدر : رستمعلی
نام مادر : زهرا
کدملی : 4311240041
شغل : رئیس حوزه علمیه خواهران و گشت ارشاد بانوان استان قزوین
مدرک تحصیلی : حقوق و فقه اسلامی
نسبت : نوه امام جمعه قزوین