📝📝📝سوژهای از جنس «نه»
🔻🔻🔻یادداشتی از
محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت
#مشق_نو📌بریدهای از متن:
🖊لکان، تمایزی بین دو اضطراب قائل میشود: نخست، اضطراب هیستریک، دو دیگر، اضطراب منحرف. آنگونه که ژیژک میگوید، «تاکید لکان بر شیوهای است که اضطراب هیستریک به فقدان بنیادین در دیگری بزرگ مربوط میشود.
🖊این فقدان، آنچیزی است که دیگری بزرگ را نامنسجم/خطخورده میکند. فرد هیستریک، فقدان در دیگری بزرگ، ناتوانی، عدم انسجام و ظاهریبودناش را درک میکند، اما حاضر نیست بخشی از وجودش را که کاملکنندۀ دیگری بزرگ و پرکنندۀ فقداناش است، قربانی کند.
🖊برخلاف هیستریک، سوژۀ منحرف برای تقبل نقش قربانی آماده است، او، بهعنوان ابژه-وسیلهای عمل میکند که فقدان دیگری بزرگ را پرمیکند –آنگونه که لکان بیان میدارد، فرد منحرف خود را صادقانه وقف ژوئیسانس (Jouissance) دیگری بزرگ میکند.
🖊اضطراب فرد منحرف، بهواسطۀ عدم پرسش مشخص میشود: منحرف شکی ندارد که هویتاش در خدمت ژوئیسانس دیگری بزرگ است. سوژۀ منحرف، روزانه در حال تولید تصاویری از زندگی، همچون آن تصاویر ویدئو آرتِ هنرمند لیتوانایی است که از خویشاوندانش که به مناسبت تعطیلات ایستر دور هم جمع شدهاند فیلم میگیرد، و آنها را بهشیوهای «قومنگارانه» همچون «عقبماندههای فرهنگی» به تصویر میکشد.
🖊این عده، که آگاهانه یا ناآگاهانه بدل به فرآوردههای فانتزیهای سیاسی و معطوف به قدرت و سلطۀ دیگری بزرگ شدهاند، خود را صادقانه وقف ژوئیسانساش میکنند، و از کیفاش، کیف میکنند، و نقش «ابژه-ابزار»ی را در تئاتر سلطۀ دیگری بزرگ ایفا میکنند که فقدان در دیگری بزرگ را پرمیکند.
🖊میل سوژۀ منحرف، میلِ دیگری بزرگ است، یا به بیان دیگر، میلِ او، در فضای نمادینی که دیریست در آن سکنی گزیده و بدان خوگر شده، از پیش شکل و جهت گرفته است. پنداری، این سوژه در بستر زبان دیگری بزرگ متولد شده است، و پنداری، جهان او، جهان زبان دیگری بزرگ، و خانۀ هستی او، زبان دیگری بزرگ است، و از اینرو، آن واقعیت و حقیقت که میبیند، محصول و فرآوردۀ زبان دیگری بزرگ است.
🖊این سوژه، بیشباهت به بازیگر «سوپاپراها» نیست. «سوپاپراها»، گونهای از سریالهای آبکی تلویزیون در مکزیک هستند که با سرعتی حیرتانگیز فیلمبرداری میشوند. اگر استاندارد ضبط مفید یک فیلم سینمایی دو دقیقه در روز باشد، این سریالهای مکزیکی بهطور متوسط ۲۵ دقیقه در روز فیلمبرداری میشوند.
🖊هر روز، یک اپیزود ۲۵ دقیقهای ضبط و بلافاصله روانۀ پخش میشود. شیوۀ ضبط و تصویربرداری این سوپاپراها، جالب توجه است. بازیگرها فیلمنامه را نمیخوانند. تمرینی پیشینی، در کار نیست. زمانی وجود ندارد. آنها، گریم میشوند و به سرعت جلوی دوربین میروند.
🖊گیرندههای کوچک و نامعلومی در گوش آنها وجود دارد که به عوامل پشت صحنه متصل است و از ثانیه اولی که جلوی دوربین میروند به آنها میگوید که باید چه کار کنند و چه بگویند. بازیگران این سریالها، یاد گرفتهاند که آنچه را میشنوند بیدرنگ اجرا کنند. حالا برو جلو؛ حالا بگو متاسفم؛ حالا برگرد عقب و از صحنه خارج شو… .
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5886#محمدرضا_تاجیک #ایران #سیاست #جامعه🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.center/mashghenowofficial