شاید قابلتوجهترین مثال برای تأمین بر حسب نیاز در بریتانیا،
نظام سلامت ملی (NHS) باشد، که نمونهی مهمی هم برای ظرفیتهای توزیع بر حسب نیاز و هم برخی از مشکلات آن است. در یک نظام خصوصی خدمات سلامت، من میتوانم کاملاً درمان شوم اگر بتوانم بهای آن را بپردازم. در NHS، تامین بر حسب نیاز انجام میشود و آنچه نیازها را شکل میدهد نهایتاً باید توسط خود خدمات بهداشتی تعیین شود. در بسیاری موارد این امر روشن است، اما گاهی منجر به مسائل دشوار و بحثبرانگیزی میشود. برای این که تصمیمات کارکرد رضایتبخشی داشته باشد، باید به لحاظ اجتماعی پذیرفتهشده باشند، یعنی به بیان دیگر، درک مشترکی دربارهی آنچه نیازها را شکل میدهد لازم است. به علاوه این نظام تنها در صورتی میتواند عملکرد رضایتبخشی داشته باشد که وفور نسبی و منابع کافی برای برآوردهکردن این نیازها وجود داشته باشد. در غیر این صورت، برداشتی کلی از خواست و منطقی تحمیلی خواهد بود. مسائل مشابهی در حوزههای دیگر وجود دارد، برای مثال در تامین آب مصرفی خانگی.
بدون شک حوزههایی وجود دارند که در آنها توزیع برحسب نیاز در حال حاضر قابل اجرا نیست: برای مثال در خصوص کالاهای گران و کمیاب، مثل کالاها و ماشینهای لوکس. اما حتی در این موارد نیز این امر به این دلیل نیست که نیاز برای این کالاها تا بینهایت قابلگسترش است. این نیازها هم ذاتاً محدود هستند. بلکه به این دلیل است که این کالاها را نمیتوان بهسادگی در مقادیر کافی برای برآوردنشان تولید کرد و وضعیت وفور را برای آنها به وجود آورد. در هر حال هیچ دلیل اقتصادی یا فلسفی وجود ندارد که چرا باید از اتخاذ رویکرد توزیع بر حسب نیاز در مقیاسی گستردهتر از آنچه اکنون رواج دارد، و در صورتی که شرایط اجازه دهد، از گسترش تدریجی آن ممانعت به عملآورد. در واقع این سوسیالیسمِ خزنده به طور مداوم طی سالها، حتی در سرسختترین کشورهای سرمایهداری رخ داده است. خلاصه آنکه، وفور و توزیع برحسب نیاز ایدههایی آرمانشهری و خیالی نیستتند بلکه اهدافی عملی و شدنی هستند. بار دیگر تکرار میکنیم که این امر به معنای انکار رشد و تکامل نیازهای ما، حتی نیاز به اقلام پایهای، نیست. تلاش برای لگامزدن به این نیازها کاری بیهوده است؛ همانطور که پیشتر تاکید کردم، هدف کمونیسم این نیست. مارکسیسم به دنبال محدودکردن تکامل اقتصادی نیست. دقیقاً برعکس، مارکسیسم تکامل نیروهای مولد را میستاید.
اما چرا مارکسیسم ستایشگر تکامل اقتصادی است؟ تولیدِ عظیمتر کالاهای بیشتری برای مصرف میآفریند. این همان چیزی است که اندیشهی جریان اصلی اقتصاد، ارزشمند میداند. اما از نظر مارکس، نه تولید و نه مصرف به خودی خود هدف نیستند، و ثروتِ اقتصادی فینفسه، ثروت حقیقی نیست. درک مارکس از مفهوم ثروت بهکلی متفاوت است. ایدهی «انسان توانگر و توانگریِ نیاز آدمی» باید جایگزین «ثروت و فقر اقتصاد سیاسی» شود. تکامل نیازها ارزش است زیرا رشد نیروهای خلاق و مولد انسان را به همراه دارد. این معنای حقیقی ثروت است. کمونیسم ارزشمند است چون شرایط تکامل آدمی را ایجاد میکند. کمونیسم:
https://t.center/marzockacademy