وفور و توزیع بر پایهی نیازهمانگونه که مارکس میگوید اگر قرار باشد توزیع براساس نیاز انجام شود و قرار باشد از بازار فراتر رویم، پس باید به شرایط وفور دست پیدا کنیم. نیاز و وفور مفاهیم بسیار پرمسئلهای هستند، اما آنچه در این زمینه باید بر آن تاکید کرد این است که نوع وفوری که مارکس به آن اشاره میکند یک وفور مطلق نیست که هرچیزی که هرکس طلب کند در دسترس او باشد. از آنجا که خواستهها به طور بالقوه نامحدود هستند، این امر نشدنی است. بلکه وفور به این معناست که هرچیزی که منطقاً برای افراد لازم است، در دسترسشان باشد.
نیازها را باید از الویتها یا خواستهای سوبژکتیو خودسرانه متمایز ساخت. نیاز چیزی است که به طور ابژکتیو برای شکوفایی انسان ضروری است. با این حال این امر به لحاظ اجتماعی و تاریخی متفاوت است. فراتر از حداقلهای محض برای بقا، نیازهای ما در جامعهی معاصر با مردمانی که در انواع دیگر جوامع یا در دورههای تاریخی متفاوت میزیستند متفاوت است. ما موجوداتی نوعی هستیم و خصلت نیازهایمان، در بعضی موارد، به طور اجتماعی تعیین میشود. بنابراین، آنچه یک فرد نیاز دارد مربوط به یک هوس ذهنی فردی نیست؛ بلکه به درک مشترک از احتیاجاتی مربوط است که در یک زمینهی خاص، منطقی و عقلانی باشند. اگر بر اساس این استاندارد آنچه نیاز داریم به وفور و آزادانه در دسترس باشد پس به این معنا وفور وجود دارد. در این شرایط، توزیع منابع میتواند بدون درگیری و بدون توسل به تخصیص آنها بر اساس قیمت یا روشهای اجباری مانند سهمیهبندی انجام شود.
وفور هم تابعی است از آنچه در دسترس است و هم تابعی از سطح نیازهای ما. بنابراین دو مسیر متفاوت برای دستیابی به آن وجود دارد. یک جامعه یا میتواند بیشتر تولید کند یا میتواند نیازهایش را محدود کند. مارکس آشکارا مدافع مسیر اول است. همانطور که دیدیم مارکس از همان آثار اولیهاش به بعد، منتقد کسانی بود که نیازهای انسانی و در نتیجه تکامل را محدود میکردند. در دیدگاه او دربارهی کمونیسم هیچ ریاضتی وجود ندارد. او کمونیسم را یک جامعهی صنعتی پیشرفته تصور میکند که از سطح بالایی از وفور و مصرف برخوردار است. این به معنای انکار نیازهای کاذب ایجادشده در جامعهی مصرفی مدرن نیست. اما این نیازها باید به شکل تاریخی و نسبی تعیین شوند.
https://t.center/marzockacademy