قرآن در مقام غیب یکباره بر پیامبر نازل شد و در مقام شهود به شکل جداگانه و فرقان و نجوم، در شمایل یا صورت بندی سوره ها و آیات.
دوم: احکام و تفصیل
این دو واژه از کلید واژه های قرآنی است که در آیه نخست سوره هود مطرح شده است:
كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ ﴿هود: ١﴾
کتابی است که آیات آن استحکام یافته، سپس از جانب حکیمی آگاه، به روشنی بیان شده است.
روزی استاد محبوب ما مرحوم حضرت آیت الله شیخ محمد امامی خوانساری ( در گذشته ۱۳۵۸ خورشیدی)در تفسیر این آیه گفت: صفت «حکیم» خداوند ناظر به « أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ» و صفت «خبیر» او ناظر به «تفصیل» آیات است. در تفسیر کشاف زمخشری به این نکته جذاب بديعی به عنوان «طباق حسن» اشاره شده است.
«من عنده إحكامها وتفصيلها، وفيه طباق حسن؛ لأنَّ المعنى: أحكمها حكيم وفصلها: أي بينها وشرحها خبير عالم بكيفيات الأمور.» در حقیقت زمخشری با این لطافت و نکته یابی به ما این کلید را آموزانده است که در مواردی که در آیات قرآنی صفات مرکب مانند عزیز حکیم یا عفور رحیم و … برای خداوند متعال بیان شده است. نسبت هر یک از صفات را به نجو مستقل می توان با مضمون آیه سنجید.
به برخی از تفاسیر در تبیین وجه تمییز بین احکام و تفصیل اشاره می کنم. در واقع این دو واژه پنجره هایی به سوی دو جهان است.
الف: طبرسی (در گذشته در ۵۴۸ هجری) در تفسیر مجمع البیان با تمایز بین احکام و تفصیل، احکام را متوجه یکپارچگی یا یگانگی قرآن مجید و تفصیل را متوجه تفریق آیات تفسیر کرده است.
«أُحكِمَتْ آياتُه جملة ثُمَّ فُرّقَتْ في الإِنزال» مقصود از «جمله» همان تعبیری است که به نحو دیگری امام فخر رازی در تفسیر سوره قریش در باره هماهنگی و هارمونی تمامیت قرآن مجید مطرح کرده است. پیش از این به سخن بسیار با اهمیت امام فخر رازی در باره قرآن به مثابه یک سوره و یا یک آیه اشاره کرده ام. واژه « ثم» گویی می خواهد فاصله این دو منزلت را بیان کند. بدیهی است که فاصله زمانی یا مکانی نیست. سخن بر سر منزلت قرآن مجید مانند منزلت عالم غیب و شهود و یا روح و پیکر انسان است. امام فخر داري به روشني به اين نكته توجه داشته است كه واژه «ثُمّ» در آیه به معنای تراخی، فاصله یا درنگ زمانی نیست. بلکه برای بیان حالت است.
ب: سلمی ( در گذشته ۴۱۲ هجری ) در حقائق التفسیر به نکته لطیفی در تمایز بین احکام و تفصیل اشاره کرده است. این نکته می تواند در فهم نزول دفعی و تدریجی سودمند باشد: «أحكمت آياته فى قلوب العارفين، وفصلت أحكامه على أبدان العالمين.» دو منزلت قلب و بدن و عارفان و عالمیان را از هم تفکیک کرده است. قرآنی که متوجه قلب است و معرفت ناب است و تفصیل آیات که متوجه ظاهر انسان است.
ج: محی الدین ابن عربی ( درگذشته در ۶۳۸ هجری» درتفسیر منسوب به ایشان ( همین مضمون را می توان در فتوحات نیز یافت.) به تمایز بین احکام و تفصیل با تفصیل بیشتری پرداخته است:
« احکام » منزلت اعیان و حقائق در «عالم کلی» است. در آن عالم تغییر و تبدیل و کاستی و نارسایی و آسیب راهی ندارد. تفصیل ناظر به «عالم جزئی» است. متوجه ظاهر است و در اندازه معلوم صورت بندی می شود. توقیت و ترتیب و تقدیر متوجه عالم جزئی است.
پی نوشت:
*
(۱) صدرالمتالهین شیرازی، تفسیر قرآن مجید. سوره البقره، آیات ۱ تا ۳
greattafsirs.com
*
روزنامه اطلاعات، شنبه ۱۲ آبان ماه ۱۴۰۳
https://t.center/maktuob