📑چه آموزهها و تعالیمی از پیامبر اسلام، در این دنیا به درد یک مسلمان معاصر میخورد؟ 📝#رضا_زمان
📍 هر مسلمانِ معاصری، که میخواهد در عصر جدید زندگی کند، باید یک پرسشِ دائمی و مداوم را با خود حمل کند و آن اینکه: چه آموزهها و تعالیمی از پیامبر اسلام، به درد او در این دنیا میخورد؟ این به گمانم از پرسشهای نخستین نواندیشی دینیست. یکی از چیزهایی که نواندیشی دینی دربارهی آن است، پاسخ به این پرسش است. این سؤال برای مسلمانِ سنتی که فقط جسماش در این دنیاست و ذهن و فکرش در جهان سنت، پدید نمیآید. این سؤالِ مسلمانی است که هم جسماش و هم ذهن و فکرش در جهان مدرن قرار میگیرد. نواندیشی دینی نیز، کوششی است برای امکانِ سلوک دیندارانه یا اسلامی در عالم معاصر. پاسخ به این پرسش، جایگاه دین و حد و حدود آن را در عصر ما مشخص میکند. چیزی که نواندیشی دینی به دنبال آن است. این نیز، اساساً مسئلهی مسلمانِ سنتی نیست.
🔖نواندیشی دینی متأخر، با محوریت سروش و شبستری، پاسخی به این پرسش داده است که در دل روایت و خوانشِ انسانی و دموکراتیک از دین، مینشیند و آن را با مدرنیته آشتی میدهد. این پاسخ: اولاً، یک افق انسانی و اخلاقی را برای دین معین و روشن میکند. یعنی، به دین میگوید باید به چه دردی بخورد. به درد خوردن، یعنی یاری رساندن به انسان. این همان معنای تقدم انسانیت و اخلاق بر دین است. ثانیاً، دین را اقلی و فروتن میکند و خوی مداخلهگری را از آن میگیرد و دینِ اکثری و متکبر را زمین میزند.
📍پاسخ نواندیشی دینی این است: باید در جستوجوی آموزهها و تعالیمی از پیامبر اسلام بود که به دردِ زیستِ معنوی، اخلاقی و انسانی بخورد. قرار نیست از دین، درسِ سیاست و اقتصاد و بهداشت و فلسفه استخراج کرد. این همان معنای دین اقلی و فروتن است. به قول شبستری دین نوعی تجربه و سلوک معنوی است و به تعبیر سروش کار دین، تسهیل تجربهی معنوی و اخلاقیست. پیامبر اسلام، در این روایت، در شکل راهنمایی برای معنوی زیستن و اخلاقی بودن ظاهر میشود. این پاسخ به ما میگوید که معنویت و اخلاق، پیامِ جهانشمول و همهجایی دین است برای زندگی انسان در جهان.
🔖ما، خواه مسلمان خواه نامسلمان، میتوانیم با این پاسخ همدلی کنیم و از آن استقبال. برای مصلحت و خیر جامعه، تصویر انسانی و اخلاقی از دین و پیامبر اسلام، دستکم مفیدتر و کارسازتر از تصویر خشن و غیراخلاقی از اسلام است. پاسخ نواندیش دینی، به گفتمان دموکراتیک یاری میرساند و راه را برای لیبرالیسم سیاسی و فرهنگی میگشاید. لیبرالیسم در یک جامعهی دیندار، وقتی محقق میشود که جای دین و نقش آن، روشن شود آنچنان که افراد از حقوق اساسی خود برخوردار شوند و از آزادی وجدان و عقیده، بهرهمند.