✔️مهدویت و مسأله مبارزه با ستم
✍#رسول_جعفریان◽️در سالهای اخیر، استفاده از موضوع مهدویت بسیار گسترده بوده است. این امر ویژه امروز و دیروز نیست. خاطرمان هست، شریعتی، نظریه «انتظار مکتب اعتراض» را مطرح کرد.جدال گروه های سیاسی و اجتماعی هم بر سر مهدویت و اتهاماتی که به یکدیگر می زدند، تجربه پیش از انقلاب را دارد. این که عده ای متهم بودند که منتظرند ظلم زیاد شود تا حضرت ظهور کند. در زمان صفویه هم که بهره گیری از فرهنگ مهدوی بسیار گسترده بود.در میراث حدیثی مهدویت، شاید، شایع ترین عبارت سخن از «ظهور»، «بعد ما ملئت ظلما و جورا» است. بنابر این دو مفهوم «مهدویت» و «ستم» یا «ضد ستم» خیلی بهم نزدیک است.
🔸 سوال این است که در سالهای پس از انقلاب، چه نوع رویکردی با چه تفسیری در این زمینه داشته ایم؟ سوال دیگر این ه بالاخره تکلیف ما با ستم و ستمگری چیست، و این چه ارتباطی با مفهوم مهدی و انتظار برای فرج دارد؟ این معادله را باید چطور حل کرد: مهدی (ع) ضد ستم و ستمگری است، و وقتی می آید که ستم زیاد شده است، بعد دیگر این که ما وظیفه داریم با ستم مبارزه کنیم، یا خیر، باید صبر کنیم ستم زیاد شود تا حضرت بیاید؟ اغلب راه جمعی میان این دو داریم که ما مبارزه می کنیم،اما ظاهرا ستم آن قدر زیاد است که در نهایت غلبه می کند و بالاخره حضرت به خاطر رفع آن می آید. خوب در این صورت آیا مقصود این است که ما یک قوم شکست خورده خواهیم بود و مثل حضرت نوح ندای رب انی مغلوب را سر خواهیم داد؟ آیا معنای این تحلیل،این نخواهد بود که ما ناامید خواهیم شد و آن وقت دست از تلاش برخواهیم داشت؟ وجه دیگر این ناامیدی این بود که تا رسیدن ظهور مهدی، قیام مسلحانه نباید کرد.این هم پرسش دیگری است که رابطه اش را با مساله مبارزه با ستم باید دریافت.
◽️اما هرچه هست، با نگاهی به گذشته هم می توانیم این مساله را دنبال کنیم. این که عاشورا را با هدف مبارزه با ستمگری تحلیل و تفسیر می کنیم، در یک دوره برایمان خیلی مهم و جذاب بود.حالا هم برای برخی از منتقدین مهم تر شده و روی این بعد تأکید می کنند، اما آنجا هم،در برخی تحلیل ها، از این مسیر بیرون رفته و عاشورا را برای اهداف دیگری تحلیل می کردیم. مثلا برای این که به هر حال امام حسین، و شهادت ایشان، وسیله ای برای بخشش گناهکارانی است که برای آن حضرت گریه کنند.شکل ترکیبی از این دو هم داشتیم. این هم بازمعادله دیگر است که باید حل شود که چه مقدار رابطه این قیام در مبارزه با ستم و ستمگری باید تحلیل شود و چه مقدار به جنبه های دیگر پرداخته شود. حالا قیام امام برای حکومت هم باشد یا نباشد، امر سومی است که به هر حال شاید آن هم به نوعی برای رفع ستم باشد و بشود از این زاویه تحلیل کرد. راستش مفهوم عدل و ظلم هم در دنیای جدید، مانند دنیای قدیم نیست. در قدیم، اگر حاکمی می آمد و به زور و غلبه حکومت را می گرفت، و اسم رأی و انتخاب نبود، این ستم به حساب نمی آمد، اما حالا اگر حاکمی بدون رأی مردم بیاید، به هر حال، در فرهنگ سیاسی جدید، نوعی ستم و زورگویی محسوب می شود. حکومت های امروزی به ظاهر هم شده این را درست می کنند. در باره عدل هم همین طور است. معنای کلی آنها و بسیاری از مصادیق عوض نشده اما در فضاهای جدید مالی دنیا، عدالت و ظلم معانی دیگری هم دارد.
🔸برگردیم به رابطه بحث مهدویت و ستمگری و این که چرا اخیرا کمتر از این وجه یاد می شود. امروز داشتم دیوان فیاض لاهیجی ـ داماد ملاصدرا و باجناق فیض کاشانی ـ را می دیدم. عجب دیوانی است، اشعاری بسیار نغز و پر معنا و البته در سبک هندی که خودش هم مدتها آنجا بود. این متفکران ما اندیشه های خودشان را در قالب شعر بیان کرده اند و عوض این که به مطالعات اجتماعی و اخلاقی گسترده بپردازند، دانش اجتماعی و روانشناسی و . خودشان را به زبان شعر عرضه کرده اند. (کاش مثل امروزی ها، درست فکر کرده بودند و کتاب در این حوزه ها نوشته بودند).
◽️لاهیجی، در اشعاری که در ستایش حضرت ولی عصر دارد، چه جنبه ای از مهدویت را برای روزگار خود در نظر دارد. به عبارت دیگر، از نظر او قرار است با آمدن حضرت مهدی چه اتفاقی بیفتد. چند قصیده ادیبانه همراه با توصیفات غزل گونه آن دوره دارد. در قصیده شماره 37 که شامل 26 بیت است چندین بار روی ظلم و ستمی که روزگارش را گرفته و رسالتی که مهدی برای رفع آن دارد، یاد می کند.
ای مهر جانفروز، برآ از نقاب ابر /عالم گرفت تیرگی، از رخ نقاب کش
طرح عمارتی به جهان خراب ریز /دست زمانه از ستم بی حساب کش
هنگام داوری ست، کنون زال دهر را / گیسو کشان به محکمه احتساب کش
با ما به کین بر آمده عمری ست، روزگار /این انتقام از فلک کج حساب کش
هم تیغ قهر بر سر خصم عنود زن /هم پیکر عدو به خم پیچ و تاب کش
خالی نما قلمرو ایجاد از ستم /خط مسلّمی به جهان خراب کش
هم تیغ کین بگیر ز بهرام جنگجو /هم از کنار زهره ی چنگی رباب کش
https://t.center/majmaqomh