#یادداشت
⚡️سیستم صلحآمیز را نهادینه کنیم
🟣در جستوجوی صلح اجتماعی
✍#مقصود_فراستخواه – جامعهشناس
🏷سوال این است که آیا با طبیعت ساختاری موجود، شرایط و امکان عینی و ذهنی صلحاندیشی وجود دارد؟ آیا در شرایط فعلی، امکان و تربیت صلحآمیز و تدبیر صلحآمیز دیده میشود؟ طبیعت امور و اوضاع ما، بهجنگ است. اما آیا از دست ما کاری ساخته است؟ در حال حاضر جامعه مدنی گرفتار یک بحران پارادایمی است، کنشگران مدنی احساس میکنند که تکاپوی صلحشان کلیشه شده و هر لحظه ممکن است کار را رها کنند، چراکه در پارادایم موجود نمیتوان خیر عمومی را بهخوبی توضیح داد. ما نیاز به تحول پارادایم داریم، پارادایمی که چابکتر است و ظرفیتهای اجتماعی پویاتری دارد، در این شرایط است که میتوان جدال صلحآمیزی داشت، میتوان بدون گردوغبار، تخریب کرد و میتوان در سایه صلح مبارزه کرد.
🏷محاسبات متعارف با عقل سلیم معمول میگوید که با وضعیت ساختاری فعلی نمیشود به صلح رسید و شرایط برای آن فراهم نیست. از سوی دیگر عقل حسابگر و ابزاری هم تاکید میکند که اگر به صلح نه بهعنوان یک کلیشه، بلکه بهعنوان یک واقعیت نگاه کنیم، با این قلمروهای مسخر نمیشود صلح کرد. چون شرایط، شرایط جنگ است؛ مسئلهای که دستگیرم شده این است که تربیت اجتماعی و اصلاح شرایط عینی و ذهنی جامعه میتواند ژنهای خشونت، نفرت و ستیز، همچنین زمینههای خشونت را نیمهفعال یا غیرفعال کند. ما میتوانیم ساختارمندی مجدد صلحآمیز داشته باشیم، میتوانیم یک ساختار و سیستم صلحآمیزی را نهادینه کنیم. ما همچنان امکان صلح داریم اما در مقابل با مسئله حقیقت بهعنوان مانعی برای رسیدن به صلح مواجهایم اما نزاع بر سر حقیقت هیچوقت تمام نمیشود. دولت متولی حقیقت است، باید برای رسیدن به صلح، از حقیقت عبور کنیم، نباید بهنام حقیقت بجنگیم. تمام جنگهای دنیا بر سر حقایق بوده، اما ما بیاییم و بر سر خوشبختی و سعادت انسانها صلح کنیم. در حوزه عمومی بنای صلح کنیم نه بنای رسیدن به حقیقت چراکه صلح مهمتر از حقیقت است. شرایط فعلی کشور بهگونهای است که متولی حقیقت دولت است و به همین دلیل هم بر اساس اقتضای طبیعتش، تمام قلمرو زندگی را در تسلط خود نگه داشته است، نه ارادهگرایانه بلکه صرفاً سیستم به این گرایش دارد که این قلمرو را برای در دست داشتن حقیقت، کنترل کند. چه قلمروهایی؟ قلمرو فرهنگ، هنر، اندیشه، حیات ذهنی، حتی در حوزه پوشش، قلمرو علم، دانشگاه، مدیریت دانشگاه و دانشجو و اندیشیدن، قلمرو آموزش، مثل مدرسه و معلم، قلمرو نظام شایستگی ادرای و کارشناسی، قلمرو حرفهها و مهارتها، قلمرو هنجارها و... قلمرو کسبوکار و سرمایهگذاری، قلمرو اینترنت و اطلاعات و فناوری، حتی قلمرو نهادهای مدنی و خیر عمومی، قلمرو دین که اتفاقاً بخش مهمی برای مردم است.
🏷در این شرایط، نهادهای مدنی، روزنامهنگاران و... تبدیل به دشمن میشوند و سیستم تلاش میکند محدودشان کند، رسانهها را تعطیل میکند، به نهادهای مدنی مجوز فعالیت نمیدهد. طبیعت این ساختار با نخبگان فکری و علمی و مستقل، در نزاع است و بهنوعی نخبهستیزی میکند. سالها انواع باورها و ایدئولوژیهای نفرت و ستیز و ناسازگاری نهادینه و تشدید شدهاند. با این حال در این شرایط باید در مقابل قلمروزدایی، قلمروزایی مجدد کنیم و امر اجتماعی را ابداع کنیم. به چه معنی؟ یعنی هر قلمرویی که زدوده شده را تجدیدپذیر کنیم نه اینکه بر سر آن بجنگیم. اگر قلمرویی از بین رفت قلمرو جدیدی ایجاد کنیم. این جامعه توانایی لازم برای تولید مجدد قلمروها را دارد، مثل اتفاقی که طی سالها برای روزنامهها میافتد، یکی بسته میشود، دیگری باز میشود. یا در ارتباط با نهادهای مدنی و فعالیتهایشان. باید بهجای جامعه مدنی، اکوسیستم مدنی ایجاد و زیستبوم مدنی راهاندازی کرد. همین شبکه کمک، گامهایی در تولید زیست بوم مدنی است. در یک زیستبوم مدنی، میتوان گفتوگو کرد. وفاق اجتماعی تعریف شود.
روزنامه هم میهن
🌐https://t.center/majmaqomh