خُردهگیری ز زشتی دگران
آن بوَد خردهگیری از یزدانقالَ رَجُلٌ لِسُقراطَ: «ما أقبحَ وَجهَكَ».
قالَ: «ما تَقبيحُ صُورتي إليَّ فَأذُمَّ، و لا تَحسينُ صورتِكَ إلَيكَ فَتُحمَدَ».
قالَ: «قَد عَلِمتُ».
قالَ: «فَإذا عِبتَ الصَّنعةَ مَعَ عِلمِكَ فَقَد عِبتَ الصّانعَ»:
کسی به سقراط گفت: «رخسارت چه زشت است!».
سقراط گفت: «زشتی رخسارم به دست من نیست تا (به علّت آن) نکوهش شوم. زیبایی رخسار تو نیز به دست تو نیست تا (به سبب آن) ستوده شوی».
آن مرد گفت: «میدانم».
سقراط گفت: «پس اگر با آگاهی بر کارِ خدا خرده بگیری، خرده بر خدا گرفتهای!».
(البَصائر و الذَّخائر، ابوحَیّان توحیدی، ج ۹/ ۹۱)
https://t.center/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw