پنجره ی دل روبه #شهر چشمانت گشوده شد نگاهت تلفیقی از #شب و شراب و شعر بود پرنده ی سینه از خود بیخود در آسمان #غم ها بال بال زد و شاعرانه های مرا به جدال با #یلدای چشمانت و #انار سرخ لبانت فرا خواند
نگاهت تلفیقی از #شب و شراب و شعر شد تا پرنده ی درون سینه/ از خود بیخود شود بال بال بزند در آسمان #غم و شاعرانه های مرا به جدال با #یلدای چشمانت و #انار سرخ لبانت فرا خواند
نگاهت تلفیقی از #شب و شراب و شعر شد تا پرنده ی درون سینه/ از خود بیخود شود بال بال بزند در آسمان #غم و شاعرانه های مرا به جدال با #یلدای چشمانت و #انار سرخ لبانت فرا خواند
پنجره ی دل روبه #شهر چشمانت گشوده شد نگاهت تلفیقی از #شب و شراب و شعر بود پرنده ی سینه از خود بیخود در آسمان #غم ها بال بال زد و شاعرانه های مرا به جدال با #یلدای چشمانت و #انار سرخ لبانت فرا خواند