امشب در کنار پنجره خیال نشسته شبنم از چشم ترم در کوزه ی سرد انتظار میریزد دستان آرزو به دل چنگ می زند تا زیباترین نقش تورا بر سفال سینه کشد امشب گردی از خیال تو بر آینه زلال دلم نشسته ...
امشب در کنار پنجره خیال نشسته شبنم از چشم ترم در کوزه ی سرد انتظار میریزد دستان آرزو به دلم چنگ می زند و زیباترین نقش تورا بر سفال سینه ام کشد امشب گردی از خیال تو بر آینه زلال دلم نشسته .......
میرقصد قلم در میان واژه ها جرعه جرعه می نوشد از رگ احساس تا سرخی نگاهت سطر به سطر نقش ببندد بر سفال سینه ام و مکتوب می شود زیباترین شعر عاشقانه که ملهم از خیال است