Mohd Neshan:
💠مکتوب هفته💠...و تو همچنان که هستی!
🖋دکترمحمّدعلی فیاضبخش
📚روزنامه اطلاعات
شماره 26795
پنجشنبه ۲۶ امردادماه ۱۳۹۶
در طول این چهار دهه، چه تعداد فارغالتحصیل از دانشگاههای ایران به در آمدهاند؟ از این تعداد، چه افرادی در تخصّصهای گوناگون مدرک گرفتهاند؟ در این میانه، چه کسانی در تجربهاندوزی و کارآموزی ورزیده و آبدیده شدهاند؟ ارقام، نجومیتر از آناند که بهراحتی به شمارش در آیند.
از دگرسو بنگریم:
در این چهار دهه در گردش مسئولیّتها، از سطح یک تا سوم وزارتخانهها و نهادها، چه کسانی و در چه ارتباطات و وابستگیهایی، در دایرهی بستهی مناصب و مشاغل جابهجا شدهاند؟ ارقام و تعداد، آن قدر محدود است که در یک دایرهی کوچک، همگی جای میگیرند.
از زاویهی سوم، ادبیّات این چهار دهه را در گردش مناصب و مسئولیّتها دوبارهخوانی کنیم: تخصّص، تعهّد، شایستهسالاری، ظرفیّتهای بسیار خالی، روحیّهی جهادی، پاکدستی و... .
سه گزارهی فوق را با یک برنامهی نرمافزاری ترکیب کنید و خروجیها را بنگرید. مایلم از دیدگاه شخصی خودم (نه لزوماً به عنوان درستترین دیدگاه، بلکه مشهوداتی حسی و واقعگرایانه) خروجیها را تا حدودی در گزارههای آشنا و محسوس بیان کنم؛ غلطگیریهایش با اهل حساب و کتاب!
این خروجیها در بیان و عمل آیا به نظر شما بسیار شایع و روزمرّه نبودهاند؟
- مگر میشود مشکلات را یکشبه حل کرد؟
-با این میزان تخصیص بودجه، جلوی سائل بگذارید قهر میکند!
-انشاءلله با تشکیل کارگروههایی تا فلان زمان، بهمان کار انجام خواهد شد.
- انجام فلان کار به یک عزم ملّی نیازمند است.
- و خلاصه آن که، اگر چنان شود، چنانها خواهد شد.
در این منظومهی تکراری، معمولاً افراد جدید -از آن نوع که در ابتدای
مکتوب یاد کردم- جایی ندارند و تنها جابهجایی است که اندک تنوّعی میآفریند.
با این دایرهی بسته -که البته دایره، همیشه بسته است، وگرنه دایره نمیشد!- اگر قرار بود اتّفاقی بیفتد، چهل سال، زمان اندکی نبود. قبول ندارید؟ همراهی کنید:
-سالهاست سخن از بیماری مزمن بانکداری، از عدم شفّاقیت تا بالاترین بهرهها در مقیاس جهانی است و هنوز آن سحرگهان روشن برای حلّ این معضل -که در دنیای اقتصاد حل شده است- در دیار ما طلوع نکرده است.
-سالهاست سخن از اولویّت آموزش و پرورش میرود و هر سال یک
هفته، مقام معلّم تا نزدیکای عرش الهی صعود میکند و امّا بعد از چهار دهه، بیتردید پرمشکلترین وزارتخانه همینجاست.
-در روند پرهزینه و پر از فراز و نشیب مبارزه با بلای خانمانسوز موادّ مخدر و پدیدهی اعتیاد، مجازات از اعدام به حبس تنزّل یافت؛ هنوز مطمئن نیستیم که در برههای دور و نزدیک، آیا دوباره به جای اوّل خود باز میگردد یا نه؟ از حل و فصل آن که دیگر نباید سخن گفت؛ عجالتاً سخن در آزمودن روشی دیگر در مجازات است و نه تدبیری بر حلّ وفصل.
-بالاترین مقام مسئول بانک مرکزی جلوی دیدگان ملت در رسانهی ملی از وجود مؤسّسات مالی غیرمجاز شکوه میکند و دریغ میآورد و لابد به خدا پناه میبَرَد! چقدر منِ معلّم به سهم خودم شرمنده شدم از این که مؤسّسات غیرمجاز مالی، دلِ نازک رییس کل بانک مرکزی را آزردهاند؛ خجالتزده از آن که بندهی حقیر در حلّ این معضل قدمی برنداشتهام!
یک روز یک کارمند محترم و منتظرخدمت شهرداری برای تصدّی وزارت نفت به مجلس معرفی میشود و وقتی بر خلاف انتظار(!) رأی نمیآورَد، لاجرم در رأس ورزش کشور مینشیند و سپس... سه پساش را فعلاً خبر ندارم!
...والبته همهی این دایرهنشستگان، پوشهای قطور زیر بغل دارند از انواع برنامهجات درمانی و اصلاحی و اصولی در ابتدای معارفه، افسوس که فقط یک لوح تقدیر میگیرند هنگام تودیع؛ حلقهی مفقوده، مسئولیّت است و پاسخگویی.
در بر پاشنه میگردد؛ پاشنه که خسته میشود، جایش را با لولا عوض میکند؛ لولا که زنگ میزند، با دستگیره عوض میشود؛ هر سه تا که مستهلک میگردند، در یک در و پاشنه و لولای جدید بازیافت میشوند؛ ولی اصل و اساس، همان است که بود.
پس سهم آن تعداد نجومی متخصّصان کارآزموده -که چندان هم بیتعهّد نیستند- کی و کجا تأدیه میشود؟
سعدی جانم در توصیفِ درنشستگان کشتی مدیریّت در دیار ما، پیشاپیش سروده است:
تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبات افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی!
🔠 #مکتوب_هفته🔠 #امرداد🔠 #سال1396➡️ @Maktoob_Hafte