جلافت و فراست هر دو از زبان میآید
شاید بشود حرف نزد
نگاه کرد
غم را بوسید از نگاه
چراکه چشمها رازها را بهتر از هر جارزنی رسوا میکنند
و دلمردگیها در پرتوی عشقِ راستینشان نارسا میشود
و آنهنگام جان به دوباره زنده بودن فکر میکند
اگر بشود زبان را حذف کرد
و زبان اگر بشود حذف نشود
کدام زبان
کدام حذف
کدام ماندگار
به آن زبانی که زخم میزند، زخم میکند، جان میستاند، رنگ میکند، دل میشکند و غم میزاید، توقع میجورد و در میانهی آدمها، آدم میفروشد و هزار گند دیگر که زبان میزند، میکند، میخورد، میبافد، فعل حذف کردن بیفزایید
و به زبانی که دل به دست میآورد، محبت میافشاند، درد میزداید، نوازش میکند، عشق میزاید، امید میدهد، جان میبخشد و انسانها را به هم میدوزد، و سکوت را پسندیده میداند، و دروغ نمیگوید، و با تمام اعضای بدن شنیده میشود، فعل ماندگاری
آن اولی برود
و آن دومی بماند
انسان اگر زبان را به رسم هر فناوریِ* دیگری با فرهنگ استفادهاش دریافت میکرد
حالمان خوب بود
خوب واقعی
زبان در دو سوی یک محور
گاهی معجزهی انسان است
و گاهی بزرگترین خطا
*البته که فرهنگِ استفاده از فناوری شوخیای بیش نیست زیرا نه آن را دیدهایم و نه تاکنون بهکار بستهایم.
#پارهنویسی
@mahdiseghbal